خبر و دیدگاه

ادامه جنگ پيچيده در افغانستان

afghanistanmap_fire


ادامه جنگ پيچيده در افغانستان “كاي آيده ” فرستاده ويژه سازمان ملل متحد كه اخيراً به افغانستان سفر كرده بود، طي اظهاراتي در كابل، جنگ افغانستان را جنگي پيچيده و فوق العاده دشوار توصيف كرد و گفت در شرايطي كه دامنه جنگ هر روز گسترش مي‌يابد ممكن است عده اي از افغان ها نتوانند در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي شركت كنند.
با توجه به اظهارات اين مقام سازمان ملل و با عنايت به اوضاع كنوني افغانستان، به نظر مي رسد در حال حاضر دامنه ناامني ها، نه تنها كاهش نيافته، بلكه جغرافياي وسيع تري از اين كشور را در بر گرفته است.
مقامات دولت مدعي‌اند كه اعضاي ازبك تبار القاعده به رهبري “طاهر يولداش اف ” رهبر حركت اسلامي ازبكستان، بعد از تهاجم وسيع نظامي ارتش پاكستان به پايگاه‌هاي شورشيان در دره سوات و وزيرستان شمالي و جنوبي، به شمال افغانستان گريخته اند تا از يك طرف از حملات ارتش پاكستان مصون بمانند و از طرف ديگر خودروهاي حامل محموله هاي نظامي ناتو را كه از خاك روسيه و از طريق ازبكستان و تاجيكستان، وارد افغانستان مي شوند، مورد حمله قرار دهند و علاوه بر اين، براي مختل ساختن روند انتخابات در افغانستان، جنگ و ناامني را به ولايات هاي شمالي افغانستان نيز گسترش دهند.
اگرچه آمريكايي ها با اهداي 300 دستگاه نفر بر زرهي پيشرفته و مقادير زيادي اسلحه و مهمات جنگي به فرمانده يگان نظامي “209 شاهين مزار شريف ” و اعزام تعداد بيشتري از سربازان ناتو به ولايت هاي شمالي، مي‌كوشند جلو تحركات جنگي طالبان را در روز انتخابات، بگيرند، اما شمال امروز، شمال ديروز نيست و اين منطقه نيز امنيت و آرامش سابق خود را از دست داده است.
در حال حاضر ولايت قندوز در شمال شرق افغانستان، يكي از كانون‌هاي پرخطر و محل عمليات جنگي طالبان محسوب شده و بيشتر به ولايت هاي ناامن جنوب شباهت پيدا كرده است.
در ولايت بغلان نيز تحركات طالبان تا حد قابل توجهي افزايش يافته و بعضي مناطق اين ولايت، عملاً در كنترل شبه نظاميان اين گروه است.
به همين دليل اين سوال همچنان باقي است كه آيا حدود 90 هزار سرباز خارجي با بيش از يكصد هزار سرباز، پليس و گارد ملي افغانستان مي‌توانند حداكثر تا سه هفته ديگر پرونده قطور جنگ و خشونت را در افغانستان ولو بطور موقت مختومه كنند؟
از هر زاويه‌اي كه نگاه كنيم پاسخ اين سوال منفي است. نه آمريكا، نه پيمان ناتو و نه دولت افغانستان هيچ كدام قادر نيستند حداقل از راه نظامي و با توسل به شيوه هاي خشونت آميز، به اين ماجرا در مدت كمتر از سه هفته پايان دهند.
در اين صورت هرگاه تنها اتكا به قواي نظامي باشد، انتخابات با چالش هاي امنيتي و موانع جدي روبرو خواهد شد و تعداد قابل توجهي از افغان ها از حضور در پاي صندوق هاي اخذ رأي خودداري خواهند كرد.
تنها گزينه اي كه باقي مي‌ماند آتش بس‌هاي موقت و امضاي پيمان‌هاي متاركه جنگ با فرماندهان محلي طالبان در ولايت هاي مختلف افغانستان است كه اين مسئله في نفسه يك روند سياسي است.
در همين راستا دولت افغانستان ادعا مي كند كه با ميانجي گري بزرگان و متنفذين قومي در ولايت بادغيس توانسته است بر سر يك آتش‌ بس موقت با شبه نظاميان طالبان در اين ولايت به توافق برسد.
آتش‌بسي كه تا بعد از پايان انتخابات اعتبار دارد و در اين مدت قواي داخلي و بين المللي حمله به موضع طالبان را متوقف نموده و طالبان نيز اجازه خواهند داد كانديدا ها و ستاد هاي تبليغاتي آنان، آزادانه در اين ولايت فعاليت نمايند.
اما اعلاميه روز پنج شنبه مورخ ( 7 مرداد 88 ) كه از سوي رهبري طالبان انتشار يافت، ضمن افشاي ماهيت جنگ طلبي و ماجراجويي اين گروه، ناكارآمد بودن اين روش را نيز نشان داد.
طالبان در اين اعلاميه از تصميم قاطع خود مبني بر ادامه جنگ و مختل ساختن روند برگزاري انتخابات سخن گفته است و از مردم افغانستان خواستند به جاي حضور در پاي صندوق هاي اخذ رأي، به سوي جبهه هاي جنگ بشتابند و براي آزادي افغانستان، عليه اشغالگران بجنگند.
طالبان در اين اعلاميه انتخابات 29 مرداد را يك روند آمريكايي توصيف كرده و گفته است كه از برگزاري آن جلوگيري خواهد كرد.
هرگاه تمامي اعضاي شوراي رهبري و فرماندهان ارشد طالبان نسبت به مفاد اين اعلاميه اتفاق نظر داشته باشند، جنگ و ستيز در افغانستان پيچيده تر خواهد شد و تحت چنين شرايطي، بعيد به نظر مي رسد فرماندهان محلي طالبان در اين يا آن ولايت، براي برگزار شدن انتخابات در فضاي آرام و صلح آميز دست از جنگ و نبرد بردارند. مگر اينكه دولت مركزي با ملاعمر رهبر اين گروه به تفاهم دست يابد.
از سوي ديگر پيچيده بودن جنگ در افغانستان به تعداد نفرات شبه نظاميان مخالف دولت بستگي ندارد، زيرا طبق برآوردهاي انجام شده، مجموع كادر نظامي و عملياتي طالبان حداكثر از 20 هزار نفر تجاوز نمي كند.
در حاليكه در طرف مقابل آنان، بيش از 150 هزار نظامي داخلي و خارجي با در اختيار داشتن قواي زرهي و هوائي و ديگر امكانات پيشرفته جنگي و لجستيكي قرار دارند.
ولي اين حجم گسترده نيروها از حدود 40 كشور جهان علي رغم به راه انداختن چندين عمليات وسيع نظامي، تاكنون نتوانسته اند حتي يك ولايت افغانستان، يعني هلمند را از وجود طالبان پاكسازي نمايند.

پيچيده بودن جنگ در افغانستان دلايل و عوامل متعددي دارد كه برخي از مهمترين آن ها به قرار زير هستند:

– كادر رهبري طالبان، فوق العاده خشن و انعطاف ناپذير است و حاضر نيست بر سر اهداف و اصول اساسي و استراتژيك خود با طرف مقابل معامله كند.
– طالبان يك نيروي واكنش سريع به معناي واقعي كلمه است و به سرعت مي توانند بعد از وارد آوردن ضربه بر قواي دشمن، از صحنه متواري شوند در حاليكه يگان‌هاي نظامي كلاسيك دولت و اشغالگران، اين ويژگي مهم و خطرناك را ندارد.
– طبيعت كوهستاني و صعب العبور افغانستان، مانع حركت آزادانه تانك ها و يگان هاي زرهي پيشرفته قواي خارجي مي‌شود و در بعضي مواقع نيروهاي افغان و خارجي ناگزيرند با افراد طالبان به جنگ هاي تن به تن بپردازند، در حاليكه در عراق، اين مانع و مشكل در مقابل اشغالگران وجود ندارد.
– جنگ در افغانستان از سال 2006 به اين سو كاملاً به يك جنگ چريكي و نامنظم تبديل شده و هنوز هم به سرعت به اين سمت حركت مي كند.
– عمليات انتحاري و بمب گذاري در جاده ها، دو پديده اي است كه نيروهاي اشغالگر شوروي سابق در دهه 80 با آن روبرو نبودند، در حاليكه اين نوع عمليات ها در حال حاضر وجه غالب خصلت و محتواي جنگ را در افغانستان تشكيل مي دهد.
– طالبان يك لشكر مشخص و قابل تفكيك از مردم محلي نيستند و از يوني فورم و لباس هاي خاص نيز استفاده نمي كنند. آنها به خصوص در جنوب، جنوب غرب و شرق افغانستان و حتي در شمال كشور، در ميان مردم زندگي مي كنند، و در روستا ها حضور دارند و در اكثر مناطق از حمايت و پشتيباني قبايل و طوايف افغان برخوردار مي باشند.
– افكار و عقايد طالبان با اعتقادات و باورهاي مذهبي و قبيله اي ساكنان مناطق اكثر ولايت ها، به خصوص روستانشينان، كاملآ مطابقت و همخواني دارد.
– طرز لباس پوشيدن، معاشرت، لهجه و كلام و وضعيت ظاهري مانند ريش و ديگر خصوصيات آنان نيز مشابه مردم محلي است.

بنابر اين نمي توان شبه نظاميان طالبان را از غير نظاميان به آساني تفكيك كرد.
دلايل ديگري نيز وجود دارد كه نشان مي دهد جنگ افغانستان واقعاً يك جنگ دشوار است و براي خاتمه دادن به ابن معضل، بايد مكانيسم هاي خاصي را كه با اوضاع طبيعي، اجتماعي، فرهنگي و بافت هاي قومي مردم مطابقت داشته باشد، جستجو كرد.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا