خبر و دیدگاه

رييس جمهور، متهم رديف اول

 

اين روز ها هر گروه، به تناسب وضعيت و مصلحت سياسي خويش در زير چتر يكي از كانديدا ها قرار مي گيرد، و در اين ميان، رييس جمهور كرزي است كه با هراس و دستپاچگي اي آشكار سعي دارد فركانس ها وسيگنال هاي دندان گيري را به كساني كه دنيازدگي و قدرت طلبي پاگيرشان كرده است، بفرستد، كساني كه خالي از اعتماد به نفس، حضور خويش را در تداوم قدرت كرزي مي بينند، و وفاداري محض خويش را با پذيرش هر منصبي از سلسله مراتب  بالاي قدرت اظهار مي كنند…. همين و ديگر هيچ!

پيرامون رييس جمهور را تنها آدمك هاي واهي پر كرده اند و قهر و اعتراض مردمي … و آقاي كرزي با اين باور دير هضم تنها مي ماند كه ديگر زمان ترفند هاي نخ نما و منسوخ گذشته به سر آمده است، و او نمي تواند با پازل هاي از كار افتاده بازي جديدي را راه بياندازد.

هشت سال از انتقال قدرت به حامد کرزی می گذرد، مردی که از حاشیه های دور به متن قدرت کشانده شد تا در یک مقطع تعیین کننده تاریخی زمام امور کشور را به دست گیرد و افغانستان را رهبری نماید. آن هم افغانستانی جنگ زده و بحرانی که به یقیین مدیریتی کارآمد و شایسته را می طلبید.

نوعی تفاهمات میان گروه های سیاسی افغانستان شکل گرفت و فضایی را به وجود آورد که با دخالت جامعه جهانی، آقای کرزی در رأس قدرت قرار گرفت. اما دیری نگذشت که محاسبه گروه های سیاسی در تفاهم با جامعه جهانی غلط از آب درآمد و سیر ماجراها به گونه ای دور از انتظار رقم خورد. و نه تنها شیوه های سلطنتی و سنتی و ناکارآ، تاریخ انقضای شان فرا نرسید، بلکه روح تازه ای در آن دمیده شد و همه چیز از موضع قدرت تحت کنترل شخص رئیس جمهور قرار گرفت تا این گونه شعارهای تازه جان گرفته ی دموکراسی و عدالت و آزادی به ریشخند گرفته شوند.

تک روی ها و تندروی های افراطی فردی و گروهی و افزودن علی الدوام بر شدت و حدّت مسایل قومی از جانب آقاي كرزي، نه تنها حجم انبوهی از مشکلات تازه الولاده را به جامعه سرازیر نمود، بلکه باور به وفاق و همگرایی ملی نیز، دستخوش احساسات و عواطف قوم گرایانه گردید که طبعا” پیامدهای تلخ آن قابل رؤیت می باشد.

رئیس جمهور کرزی، خیلی زود از خاطر برد که رأی مردم و اعتماد جامعه جهانی به وی به خاطر دفاع از بعضی اهداف و شعارهایی بوده است که می توانست تحقق آن ها فضای نو و سازنده ای را در افغانستان تضمین نماید. وی بر این گمان شد که مردم افغانستان و جامعه جهانی با خود او عقد اخوت بسته اند و حالا که بر سر اقتدار آمده، می تواند به هر سویی که میل اش می طلبد، تاخت و تاز نماید. او دقت نمی کند که مردم از ساحت آن اعتماد و خوش بینی های اولیه بیرون آمده اند و دچار توهم نیستند که به دستاوردهای وی، دقت و تأمل نه نمایند.

قوت بخشیدن به ساختار غلطی که تنها رئیس جمهور را مرجع قدرت می شمارد، تا به امروز هم کشور را به لغزشگاهی هدایت کرده است که خطر بزرگی در کمین آن دیده می شود.

در یک مقطع تعیین کننده تاریخی به جای آن كه به مسائلی چون حقوق ملت و اصلاحات ساختاری در حکومت و تأمین امنیت و منافع ملی و در پیش گیری یک سیاست خارجی واقع گرا و راهگشا تأمل شود، اما واقعیت ناخوشایند اینست که طی چند سال گذشته دولت فقط روند تک قطبی را پیش رو گرفت، روندی که هرگز نتوانسته و نمی تواند براي كشور بحران زده ي ما نسخه اي درماني باشد.

بحران هایی که اکنون افغانستان را در محاصره خویش گرفتار کرده است، نزدیک ترین علتی را که به افکار عمومی نشان می دهند، بی کفایتی است؛ بی کفایتی هایی که با فاش شدن آن ها، ضرورت تغییر شرایط را در دستور کار جامعه قرار می دهد؛ زيرا نسل هاي آتي دوره كاري رييس جمهور كرزي را يكي از غمبارترين دوران تاريخ ارزيابي خواهند كرد و آقاي كرزي متهم اصلي بزرگترين فرصت سوزي ها در تاريخ به شمار خواهد آمد، چه حرص و آز و تك روي هاي وي باعث شد كه خيلي هاي ديگر هم ازين به هم ريختگي مديريتي و سردرگمي سياسي به سهم خواهي برخيزند.

در اين ميان بازیکنان خارجی هم که همواره به چارچوب های فکری خود شان معتقد هستند، با حمايتي كور از حامد كرزي، روند تحقق آرزوهاي ملت ما را به تعويق مواجه ساختند. چه به سهولت مي توان رد پای آن ها را در خیلی از مشکلات و موانع حاضر جست و جود کرد.

ظاهرا ً استراتژی آن ها بر این قرار گرفته بود که افغانستان هم چنان در حالت اضطراری و چراغ سرخ به سر ببرد؛ اما اگر به درهم تنیدگی مشکلات و بحران های فعلی دقت کنیم، به سادگی می توان دریافت که براي جامعه جهاني نيز تحمل چنين شرايطي سهل و آسان نيست. همين كه پروسه بن که از انتقال قدرت از مجاهدین به آقای کرزی آغاز گردید، و اکنون در برابر یک علامت سوال بزرگ و نسبتا ً پیچیده توقف کرده است، مي تواند براي جامعه جهاني سنگين و پر هزينه باشد.

ناگفته نبايد گذاشت كه در این میان  كسان ديگري نيز هستند كه سهم بزرگی در شکل دادن به شرایط امروز ایفا کرده اند، عدم اقتدار، صلابت و ایستادگی چهره هایی که اگر پای ادعا باشد، خود را عاشق سینه چاک مردم می دانند و چون پای منافع شان در میان باشد تا نهایت ذلت و ضلالت عقب نشینی می کنند و امروز هم تنها به هواي قدرت است كه هم پيمانه رييس جمهور مي شوند.

 با مکثی اندک بر رویداد های اخیر افغانستان پر واضح است كه هنوز هم افغانستان برای بعضي ها، نه محلی برای زندگی واقعی بلکه جایی برای چانه زنی های سیاسی و بالا بردن سرمایه های شخصی شان شده است.

 آقای رییس جمهور، هرگز نتوانست استراتژیی را پیش نهد که در جوهر خود سیاستی باشد که بتواند تمامی نیروهای سیاسی را با حفظ برنامه های متمایز برای مبارزه و دفع موانع فعلی همسو کند.

امروزهمصدايي هاي روشني از جانب مردم نشان از آن دارد كه رييس جمهور روز هاي پاياني اقامت خويش را در ارگ سپري مي كند و همين امر به خودی خود مبارک است، حکایت هایی که امروز از زبان مردم روایت می شوند فرجامی خواهند داشت که هرگز در گستره افسانه سازی های کاخ نشینان ارگ نقش نبسته اند.

امروز باید برای همه روشن شده باشد که هیچ کس نمی تواند در رویایی آینده خود سرنوشت مردم را به بازی بگیرد.

به موازاتی که مردم اهمیت حضور خود را باور كرده اند، حضور پیدا می کنند و به نسبتی که مردم در صحنه باشند، استبداد عقب می نشیند.

ريیس جمهور می داند برای مردمی که یک بار طعم تلخ مدیريت وی را چشیده اند، براي يك دوره ي ديگر پذیرفتنی نخواهد بود؛ کسی که معنی منافع ملی را نفهميد و معنی افتخار ملی را نفهميد و یا فهميد و منافع فردی و گروهی خود را بر آن ترجیح داد، ديگر  با هيچ ترفندي نمي تواند بر مدار اعتماد مردم قرار گيرد.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا