خبر و دیدگاه

دو واژۀ سنگین ( نه ! و چرا؟)

نه!
چرا؟
این دو واژه از کوتاه ترین ها اند.
اما از اهمیت ویژه ای برخوردار اند. گفتن و نوشتن این دو آغاز دگرگونی ژرف و رستاخیز بزرگ است. این دو واژه بیداری، بزرگی، به خود رسیدگی و اعتماد به خود است.
در تربیه و فرهنگ ما جایگاه شایسته ی ندارند. ما از استعمال این دو واژه دوری می گزینیم.
روز چند بار از این دو واژه استفاده میکنیم/ کرده ایم؟ در چه مواردی؟
” نه “ گفتن یعنی ” من راه دیگری، فکر دیگری، انتخاب دیگری هم دارم “. این ” نه ” را بی ادبی، بی احترامی، کلانکاری می پنداریم. در طبقه بندی اجتماعی این ” نه ” مردود است. به کلانهای خانواده، به بزرگان جامعه، به استادان، به آمران… تمرد است.
نه گفتن به این ” نه ” تداوم گذشته است. فرمانبرداری کورکورانه. پذیرش اصل ” هیچ دانی ” گروهی در برابر گروه ” همه چیز بدان “. این وضعیت از هر کدام ما انسان های بی اراده و تسلیم شده میسازد. ما را مجبور به اجرای کارهای میسازد که خود نمی‌خواهیم انجام دهیم. ما بی اراده و بی نظر میشویم.
” چرا “
این واژه نشانه کنجکاوی، پرسش و شک است. سه عنصری که خمیرمایه تحول، تغییر، اصلاح و پیشرفت است. در جامعه ساکن و مردمی با تاریخ دایروی این واژه دشمن پنداشته میشود. دلیل تکفیر فرد است.
به خود بیاندیشیم. در روز، در زندگی، در تصمیم های سازنده و مهم زندگی ما چند بار ” چرا ” گفته ایم؟ کی خواسته است به ” چرا ” ی ما پاسخ منطقی و قانع کننده بدهد؟ یا بیشتر از مقام حاکمیت استفاده کرده اند و گفته اند : بسیار گپ نزن “؛ ” بسیار سوال نکو “.
” چرا این کار را کنم ؟”، ” چرا چنین بیاندیشیم؟” ؛ ” چرا به این باور کنم ؟ ” در تربیه و گفتار و کردار ما جا ندارند.
ما مردم پرسش نیستیم. ما فرهنگ باور داریم.
ما تکرار میکنیم آنچه را به ما آموخته اند. و آنها تکرار کرده اند از گذشتگان خود.
درسهای خود را به یاد آوریم چه در مسجد، چه در مدرسه چه در مکتب و دانشگاه. به ما غیر از تکرار چیز دیگری آموخته اند؟ اگر روز امتحان غیر از تکرار چیز دیگری می نوشتیم و یا میگفتیم، به ما چند نمره می دادند؟ کامیاب می‌شدیم یا ناکام؟
نبود این واژه در تربیه و زندگی فردی و جمعی ما فلاکتبار است. یکی از عوامل پسمانی و نابسامانی تاریخی ما است.
با این دو واژه کوچک آشتی باید کرد. بخش مهمی از زندگی خود باید ساخت. نسل جوان امروزی و نسلهای آینده را با آموختن این دو واژه از قید گذشته و حال دردناک نجات باید داد.
آز رخنامه همایون تندر

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا