خبر و دیدگاه

همگرایی منطقه ای، منطقه گرایی، اجماع منطقه ای و امنیت در افغانستان

 

در رویکرد همکاری و تعامل منطقه برای حل و فصل معضل افغانستان، مقابله با تهدیدات امنیتی روز افزون که امنیت تمام منطقه را با خطر مواجه ساخته است، اجماع سیاسی و امنیتی، منطقه گرایی معنا دار و همگرایی با ریشه های منافع بازیگران ذینفع، یک ضرورت مبرم شمرده می شود.

مبارزه با چالش های همانند تروریسم، افراط گرایی مذهبی مواد مخدر، مهاجرت غیر قانونی، ثبات سیاسی و تلاش برای کسب فرصت ها برای مبدل ساختن افغانستان به معبر گاۀ ترانزیتی برای رونق اقتصادی،  تنها در قالب اجماع منطقه ای، امکان پذیر است. در این نوشتار، قصد بر این است تا با بررسی امکان ایجاد اجماع منطقه ای و بستر سازی برای همگرایی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، راه حل احتمالی برای معضل افغانستان درگیر خشونت که بیش از چهار دهه است با آن دست و گریبان است، پیشنهاد گردد. 

از اینکه، تا حال منطقه از تعامل و جور آمد امنیتی پیرامون وضعیت افغانستان، استفاده برده است. یعنی سیاست های نهادینه شده برای رفع بی ثباتی در منطقه که افغانستان به کانون آن شده است، به گونه نظام مند صورت نگرفته است. حتی هیچ گاه در مورد منطق منطقه گرایی، همگرایی منطقه ای و تشکیل یک اجماع منطقه ای که به اساس آن، ابتدا صلح و ثبات سیاسی در افغانستان تامین شود و در قدم دوم، تمام زمینه ها و بستر های امنیت زدا که احتمالا از افغانستان ریشه خواهد داشت، زدوده شود، صحبت نشده و منطقه علاقمندی ای به آن نشان نداده است. اصلا سه اصطلاح منطقه گرایی، اجماع منطقه ای و همگرایی منطقه ای، از جمله مولفه های اساسی برای پیشنهاد یک راه حل پایدار برای تامین ثبات و صلح در افغانستان، باید مدنظر گرفته شود. زیرا مشکل تروریسم که منطقه را با تهدید های جدی مواجه ساخته، مواد مخدر که منبع درآمد بی ثباتی سیاسی، نا امنی و تمویل تروریسم محسوب می شود، جدایی طلبی که زمینه ساز بی ثباتی و جنگ های نیابتی است و مقابله با تندرویی مذهبی که در تلاش است تا نظم و امنیت منطقه را برهم زند، اصلا از دیدگاه های همگرایی، اجماع منطقه ای و منطقه گرایی نگریسته نشده است.  منطقه گرایی عبارت از وجود دولت های است که دارای علایق مشترک هستند و از طریق سازمان های منطقه ای با یکدیگر همکاری های نظامی، سیاسی و اقتصادی را در دستور کار قرار می دهند. این مفهوم در دوران جنگ سرد به مفهوم امنیتی و سیاسی آن، بیشتر مروج بود، اما حالا منافع اقتصادی و برنامه های سودآور مالی، در دستور کار آن قرار دارد. همگرایی منطقه ای، در واقع اتفاق نظر در مورد مسایل مهم و تلاش جمعی برای حل آن است که زمینه را برای ثبات و صلح منطقه ای، مساعد می سازد. و اجماع منطقه ای، به حالتی دلالت دارد که به علت وجود تهدید های امنیتی، سیاسی و اقتصادی، فرصت های همسان در این عرصه ها، دولت ها روی اصولی به ناچار توافق می کنند. در این مفهوم، اجماع به معنای توافق نظر داخلی برای جلوگیری از حاد شدن بحران های است که ممکن از منابع فرا منطقه ای، آبشخور داشته باشند. اما در این میان، مفهوم همگرایی، بیشتر از آنکه هدف باشد، روندی است که یک سوی آن ادغام اقتصادی و سوی دیگرش اتحاد سیاسی و اتخاذ رویه‌های مشترک در سیاست‌های خارجی و امنیتی است تا کشور های محصور در یک جغرافیا، در جهت دخالت معنا دار در آن که سود جمعی و همه جانبه را تامین می کند، روی یک روند و به اساس یک میکانیزم کار می کنند.

اما در افغانستان، ایا روند همگرایی منطقه ای، اجماع امنیتی منطقه ای و منطقه گرایی به معنای واقع گرایانه ی آن، امکان و بستر مناسب خود را یافته است؟

برای یافتن پاسخ مناسب به این پرسش، ابتدا باید وضعیت موجود منطقه، نیات و اهداف قدرت های منطقه و عواملی را بررسی کنیم که باعث و یا علت تطبیق و یا عدم تطبیق این روند می شوند. از این که تهدید ها در منطقه، معمولا خصوصیت امنیتی دارند و پارامتر های سیاسی و اقتصادی نیز بر آن چربی می کند، باید نقش مستقیم قدرت های منطقه را در این روند به گونه مداخلانه گرایانه، بررسی و مورد بحث قرار دهیم.

  • ابتدا منطقه باید یک مداخله معنی دار، با هدف تامین امنیت و ثبات در منطقه را در یک چارچوب منظم و مشترک امنیتی، سیاسی و اقتصادی، روی دست گیرد. یعنی با مدنظر داشت چالش ها در روابط میان بازیگران منطقه ای، وجهه تامین ثبات و امنیت در افغانستان، به مراتب پر مفهوم تر و حایز اهمیت است. این کار با توجه به اهمیت و نفوذ سازمان های منطقه ای که همه قدرت های منطقه را در خود جا داده، امکان پذیر است. مثلا سازمان شانگهای که در آن، چین، روسیه، ایران، پاکستان، هند و سایر بازیگران مطرح منطقه ای، حضور دارند، می تواند منحیث یک چتر مشترک تفاهم و همکاری در عرصه تامین صلح و ثبات در منطقه و بخصوص در افغانستان مطرح شود؛
  • تلاش برای نضج گیری یک نظم با ثبات سیاسی در افغانستان که منافع جمعی منطقه ای را تامین کند و دولت های منطقه در آن، منافع مشترک و اعتقاد به مبارزه مشترک در برابر تهدید های امنیتی، سیاسی و اقتصادی، لمس کنند. در ضمن آن، طراحی یک مدل سیاسی موفق در سطح منطقه که تمام کشور های منطقه را به پیروی از آن بازدارد، تلاش برای مهار چالش های برهم زننده ثبات سیاسی در سطح منطقه و جدا از موقعیت خاص جغرافیایی، نقش پررنگ دیپلماسی فرهنگی، اقتصادی و ایجاد زمینه ها برای ختم بستر رقابت امنیتی و تعویض آن به رقابت اقتصادی که باعث بهتر شدن وضعیت امنیتی، سیاسی و اقتصادی خواهد شد؛
  • تلاش برای همگرایی اقتصادی که می تواند با محوریت افغانستان، بستر ساز رونق اقتصادی در منطقه باشد. ترانزیت، انرژی مورد نیاز مانند برق و مواد خام سوخت، مواد ارتزاقی، بازار های مصرفی را در جهت ایجاد یک نظم منطقه ای بوجود بیاورد. ایجاد بازار مشترک، تلاش برای واحد پولی مشترک، تجارت آزاد، رفع تعرفه های گزاف گمرکی، تشویق سرمایه گذاری چند ملیتی در قالب غول های اقتصادی، تلاش برای ایجاد همگرایی سیاسی در قالب دیپلماسی اقتصادیو فرهنگی. فقط در این صورت است که افغانستان به صلح و ثبات می رسد،؛
  • همگرایی امنیتی در چارچوب سازمان های مطرح امنیتی، پیمان های مرتبط به آن، که بستر ساز مهار تهدید های روز افزون امنیتی در منطقه شود را نیاز دارد. اتصال شبکه های امنیتی در کشور های منطقه، ایجاد واحد مشترک هماهنگی امنیتی میان کشور های منطقه ای، تفاهم روی راه اندازی رزمایش های مشترک امنیتی، تشکیل یک قوای حافظ صلح چند ملیتی، تلاش برای مهار چالش های امنیتی در یک روند چند جانبه گرایانه، نیاز فوری حساب می شوند. چون چالش ها در برابر افغانستان و متعاقب آن منطقه، چند وجهی، دارای ابعاد وسیعی فرا منطقه ای است، بنا نیازمند یک راهکار جمعی برای حل و فصل آن است. تروریسم همانند خصلت بر هم زننده ی امنیتی آن، میتواند موجب همگرایی منطقه ای شود و زمینه را برای اتحادها و ائتلاف های امنیتی و استراتیژیک، به وجود بیاورد. همچنین تعیین اجندا های نظامی برای مقابله با وضعیت های احتمالی تهدید های امنیتی، روش منظم به کارگیری قوای چند ملیتی نظامی که متشکل از کشور های منطقه باشد، زمینه را برای ثبات و امنیت در افغانستان و منطقه مساعد خواهد ساخت. در بعد اجماع امنیتی باید عرض شود که هیچ راه حل پایدار برای تامین ثبات در افغانستان و متعاقب آن در منطقه وجود ندارد، تا زمانیکه منطقه دست و آستین بر نزند و ابتکار عمل را در دست نگیرد. افغانستان الی رسیدن به یک حالت اعتدال و استقرار نظم و ثبات سیاسی، نیازمند یک قوای حافظ صلح چند ملیتی از منطقه و مخصوصا پیمان شانگهای است.

قدرت های مطرح منطقه همانند روسیه، چین، ایران، پاکستان، هند و ساختار های قدرتمند اقتصادی، سیاسی و امنیتی، می توانند با اتکا به روش ساختارمند اجماع منطقه ای، همگرایی منطقه ای و منطقه گرایی با مفهوم، در برابر چالش ها و تهدید های امنیتی از افغانستان، مبارزه و مقابله معنی دار کنند. این روند چون چند جانبه گرایانه است، هم زمینه هرگونه مداخله فرامنطقه برای تعقیب اجندای های امنیت زا را منتفی می سازد و هم تضمینی می باشد برای تامین صلح و ثبات در منطقه. در بحث سه مفهوم ذکر شده است که منطقه رونق اقتصادی اش را بازیافته، به ثبات سیاسی، نایل شده و بهتر می تواند با تهدید ها، مقابله کند. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا