خبر و دیدگاه

پروپاگاندای طالبانیزم حول دیکتاتوری تندرویی

 

گروه های تروریستی و تندرو که خشونت را به شکل ساختاری و نهادینه استفاده می کنند تا اهداف و مقاصد سیاسی خود را تحصیل کنند، از پروپاگاندا منحیث ابزار در جهت ایجاد ترس در دل مردم، ذهن شویی افراد معمولی جامعه و ایجاد توازن در میدان های جنگ استفاده می برند. 

پروپاگاندا، یا تبلیغات سیاسی، برای جنبش های تندرو و رادیکال که به هدف سرنگونی نظام های مستقر سیاسی در قالب طرح های استخباراتی و در حول برنامه های فتنه انگیزی، طراحی می شوند در واقع، در حکم‌ شمشیر دو لبه است. فایده پروپاگاندا برای جنبش های تندرو و رادیکال که با اتخاذ روش های خشونت آمیز ترس را در ذهنیت عام مردم ایجاد کرده اند، ذهن‌شویی عمومی و بسیج کردن مردم حول آرمان های واهی و تحریف واقعیت‌ها‌ست.

تهییج احساسات ملی، مذهبی و عقیدتی، تحریک عقده های شخصی، ایجاد انگیزه برای روی کار آمدن چهره های کاذب قهرمان گونه، تازه سازی روایت استقلال و مبارزه بر ضد اشغال و ایجاد ذهنیت انعطاف ناپذیر در قشر پایینی که هسته اصلی جنگ را می سازند، در سرخط کار پروپاگاندای هستی این چنین گروه ها قرار دارد.  در چنین شرایطی، مردم روستایی بیشتر در این موارد تحریک به یکجا شدن در صف جنگ میشوند؛ بدون اینکه از ماهیت اصلی جنگ، اهداف گردانندگان آن، منابع آن و مشروعیت مبارزه ی که انتخاب کرده اند، اطلاعی داشته باشند.

طالبان پس از سرنگونی از قدرت در سال ۲۰۰۱ و علی الخصوص پس از سال ۲۰۰۶ به رویکرد پروپاگاندیستی و ایجاد ذهنیت برای ایجاد توازن، تشویق جوانان حوزه جنوب برای انتحار و انفجار و ترویج فرهنگ خشونت منحیث ابزار تداوم پیکار شان با دولت و نیروهای خارجی استفاده وسیع برده اند. این گروه با نشر فیلم های انفجار ها، حملات انتحاری، سربریدن ها، حملات و کمین ها بالای نیروهای خارجی و نیروهای امنیتی افغانستان، از یک طرف ذهنیت ترس و تجسم نیرومندی خود را برای تحت تاثیر قرار دادن مردم مورد استفاده قرار دادند و  در مرحله های بعدی برای جذب بیشتر افراد بی خبر و فاقد درایت عقلی جهت انجام حملات انتحاری که این گروه آن را استشهادی می نامند، عده ی زیاد را به کام مرگ فرستادند. افراد بی خبر، احساساتی و گیرمانده در تله ها و ترفند های که معمولا از طرف سازمان های استخباراتی طراحی می شدند، معمولا چوب سوخت جنگ های نیابتی همچون جنگ طالبان در افغانستان بودند. 

جنبش طالبان از ابتدای شکل گیری و به صورت مشخص بعداز سال ۲۰۰۷ از این روش بهره زیاد بردند و بالاخره موفق هم شدند تا تصویر واهی و کاذب از ماهیت این گروه را بیرون بدهند. اما در حال حاضر که در افغانستان حکومت را در اختیار دارند، همچنان از این روش بهره می برند اما با تکنیک های متفاوت و مدرن و در قالب یک ساختار سیاسی زیر نام امارت اسلامی.

تلویزیون ملی، رسانه های تصویر مانند چینیل های یوتوب، فیسبوک و تویتر معمولا ابزاری به صرفه در اختیار طالبان استند. محتوای این رسانه ها جز رساندن پیام کاذب خوش بختی در تحت حاکمیت به اصطلاح امارت اسلامی، عدالت و برابری و برخورد قاطعانه در برابر افراد مخل امنیت و آرامش مردم نیست. امری که به ندرت بینندگان و مخاطبان آن مخصوصا آنهایی که از دور به قضایای می نگرند و حس تفوق طلبی قومی و تباری در ذهنیت شان غلبه دارد، به ماهیت اصلی و نیت و قصد آن پی می برند. تلویزون ملی منحیث تنها رسانه دولتی در اختیار طالبان، همواره به نشر ملاقات های سران طالبان با نمایندگان و دیپلمات های کشور های بیرونی و سازمان های خارجی که برای کمک به وضعیت اقتصادی می توانند مهم قلمداد شوند، کار ساخت وساز چهارراه ها، جاده ها و کلینیک ها، انفاذ قانون نرخ گذاری شاروالی، کنترول شهری توسط ملا های مسئول امنیت  وترافیک در جاده های شهرها و استان ها، دیدار مقامات طالبان با مردم ولایت و غیر می پردازند. اما محتوای اصلی این برنامه جز پیشبرد جنگ روانی، پروپاگاندای سیاسی و ایجاد تصویر کاذب از طالبانی که در ذهنیت های اکثریت کوبیده شده اند، نیست.  

دیکتاتوری رسانه یی طالبان به مدد حلقات استخباراتی و تیم های تخنیکی و افراد مسلکی و هم به لطف و عنایت تکنالوژی مدرن که بنا بر علتی در خدمت امارت طالبانی قرار گرفته اند، در تلاش است تا ناکامی ها و شکست های این گروه را جبران کند. ایجاد حساب های تویتر، فیسبوک چینل های یوتیوب، انجام مصاحبه های که به عام مردم ذهنیت تامین صددرصدی امنیت را در افغانستان تحت حاکمیت طالبان می دهد، همه در یک راستاد تنظیم شده اند. غول تبلیغاتی طالبانی، همواره در تلاش است تا جلو دار پروپاگاندای  رادیکالی و تروریستی برای قوام حاکمیت این گروه باشد. به همین ملحوظ طالبان در این دور از حکمرانی شان، به اهمیت رسانه و تلویزون پی برده و برخلاف دور قبلی حکمرانی شان، تلویزیون و رسانه های تصویری را تحریم نکرده اند. توصیف افغانستان تحت حاکمیت طالبان که با اندک جرقه و واکنش جمعی در لبه سقوط خواهد بود، مانند آن است که شیر را سیاه نمایی کنند. و این دقیقات کاری است که دیکتاتوری رسانه یی برای طالبان انجام می دهد.

در حالیکه شرایط زندگی که در جمهوریت بد بود حالا در تحت حاکمیت طالبان بدتر شده است، اما محتوای این رسانه ها چیزی دستکاری شده ی دیگری را نشان میدهد. فقر، نا امنی، تبعیض سیستماتیک، بی کاری، تعقیب و تهذیب افراد، تلاش برای نافذ ساختن قواعد خاصی از جامعه روستایی بر اکثریت جامعه افغانستان، افزایش خط زیر فقر، فرار نیروی جوان و تحصیل کرده، فقدان کادر های مسلکی برای حکومت داری، افزایش قیمت ها و موارد این چنینی زیر سایه دوربین طالبانیزم، مبدل به مدینه فاضله شده و سانسور رسانه یی طالبان، اجازه نمی دهد واقعیت های تلخ جامعه افغانستان به بیرون درز کرده و برملا شود.

 طالبان می خواهند در شرایطی که شکست تاریخی سیاسی و نظامی را محتمل می دانند، باورعموم‌ مردم به اوضاع جاری کشور را با ‌اعتماد کاذب خلط کنند. زیرا فقدان مشروعیت داخلی و بین المللی و تشدید فشار های منطقه ای و جهانی بر این گروه به علت سیاست های تندروانه شان، فضای داخلی را خواه مخواه تحت تاثیر خواهد داد. طالبان با درک این مسئله و با مشوره حلقات استخباراتی، تلاش در دستکاری حقایق دارند و به شدت در هراس اند تا مبادا، شورش گرسنگان، انقلاب ناراضیان و عدم کارایی امارت شان، موجب سرنگونی شان شود؛ امری که چندان بعید به نظر نمی رسد. در شرایط کنونی که کشور با بحران مالی و اقتصادی مواجه است،  نرخ جرم و جنحه رو به افزایش گذاشته و ساختار اقتصادی کشور دچار اختلال شدید شده، محیط زیست کشور رو به نابودی است، چه چاره ی نزد طالبان وجود دارد تا در کنار مبارزه در برابر منطقه، دنیا و جبهات مقاومت، در برابر شورش های همگانی، سنجشی داشته باشند؟

حتی در شرایط فعلی که در کشور ظلم و استبداد بیداد می کند، افراد خودی طالبان نیز تحت تاثیر قرار گرفته و قرار قراین،  هیچ اثری از آن یقین‌ها و ایمان‌های ایدئولوژیک دوران گذشته در ذهنیت افراد این گروه باقی نمانده است. سطح بلند فساد اداری و تجمل بی سابقه در میان افراد این گروه، خویش خوری و نپوتیزم ممکن ، همه چیز را در شرف تغییر و تحول ابهت و هیمنه دیکتاتوری تندروانه طالبان فرو برد. امری که به مثابه مرگ حتمی این گروه محسوب می شود. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا