خبر و دیدگاه

جشن نوروز در دام استدلال های دروغینِ لادینی و فاشیستی

 

نوشتگکی در میان شمار خاصِ  به نام «دعوتگران مسلمان در مورد مراسم نوروز چه می گویند؟» دست به دست میشود 

و گویا پاسخی باشد آنانی را که جشن نوروز را پاس میدارند. از فحوای این اوچرک تبلیغی به هدف انحراف ذهنیت ها بر می‌ آیدکه گویا مسلمانان حق ندارند نوروز و سال نو را جشن بگیرند.

در این نوشتگک که سراپا تناقض است، در نخست میتوان چند ادعای نویسندۀ آن را را چنین به بررسی گرفت:

در آغاز میگوید:

«ملیت یک امر ثابت و غیر قابل تغییر است. اما آیین یک امر متغیر.»

اما نگفته است که در شناسنامه های رسمی چطوری با ایجاد کشورهای مدرن ملیت ها تغییر کردند و شناسه های قومی خود را از دست دادند که نمونه اش را کم نداریم. در قسمت تغییر آیین بر این باور اندکه با تغییر دین هویت و فرهنگ هم تغییر میکند و کسی که به هر دینی می گرود، گویا فرهنگ دین همان قوم و ملیت را به خود میگیرد. در حالی که فرهنگ  همان ملت برخاسته از دینی که در آنها آمده است نیست. مثلاً دین اسلام در میان اعراب آمد ولی فرهنگی که اعراب دارند و اکنون در میان ما به نام اسلام و فرهنگ اسلامی تبلیغ میشود خود پیش از اسلام بوده و فرهنگ اعراب پیش از اسلام است. دین اسلام آن را که رد نکرد بلکه تعمیم داد و خودی و درونی اش کرد.

پایین تر از آن باز نوشته است:

« زبان و ملیت یک امر «تغییر ناپذیر» است و «تغییر عقیده» باعث «تغییر» آن «نمی شود».

در حالی که همه می دانیم که زبان مردم مصر عربی نبود ولی امروز عربی است و تغییر کرده است. تغییر عقیده که در مصر باعث تغییر زبان هم شده است. ترک زبان شدن آذربایجان و اناتولی جای بحث دارد. همچنان ۱۲۱ زبان در جهان تا اکنون نابود شده و جای آن را زبان های دیگری گرفته است. این جای گزینی به اثر از دست دادن هویت، فرهنگ و اقتدار بوده است. قوم و مردم پیروز شده زبان خود را به نحوی از انحا بر آنها تحمیل کرده و آنها را از هویت و گذشته شان بریده اند. اگر این هویت ها اینقدر بد می بود خداوند آن هارا نمی آفرید و اگر به آفرینش خدایی باوری عمیقی داشته باشیم. اکنون در دنیا ۷۰۰۰ زبان وجود دارد که به طور متوسط ۵۷۰۰ زبان ممکن است در آینده از بین برود. پس نویسنده یا بسیار ناآگاه و خام است یا هم خوانندگان را نادان و خام پنداشته است.

سپس نوشته است:

«(توجه بفرمایید عمداً نوشتم همان مردم تا باز عده ای از دیگران سلب تابعیت ننمایند)»

در عنوان مدعی بود که «دعوتگران مسلمان در مورد نوروز چه می گویند؟» بود و اینجا ضمیر مفرد به کار رفته است. از اینجا دانسته می شود که این دیدگاه دعوتگران مسلمان نیست بلکه نظر یک فرد است ولی خواسته با تفنن منحیث نظر دعوتگران مسلمان آن را تحویل مردم ساده و دین باور ما دهد.

پس از آن نوشته:

«اما باید این دوستان هم از ما بپذیرند یک مسلمان به مراسمات و برنامه های دین خودش پایبند است و نسبت مسائل ادیان دیگر بی اعتنا است.»

یک مسلمان به مراسم ها و برنامه های دین خودش پایبند است و مراسم ادیان دیگر را بر نمی تابد. تجاهل آشکار و وارونه سازی یک واقعیت است. چگونه؟ اینگونه که نخست جشن نوروز را می خواهد به دین زرتشتی نسبت دهد. وقتی جشن نوروز به دین زرتشتی نسبت داده شود، معلوم است که امر عبادی و مناسک دینی می شود. آنهم دین غیر از دین اسلام. به همین سادگی گویا زمینۀ تحریم آن را در اسلام فراهم می کند. نویسندۀ مدعی نمی داند که جشن نوروز نظر به شواهد تاریخی هزار و پنجصد سال پیش از پیدا شدن دین زرتشتی وجود داشته و هیچ جای تاریخ پیدا نمی کنید که جشن نوروز از مناسک دین زرتشتی باشد. چون در اوستا چنین یادکردی از آن نشده است. اینجا هم آقای مراد یوسفی خوانندگان نوشتگک خودرا نادان و بی سواد پنداشته است و خواسته است استحمار شان کند. 

جای دیگری می گویدکه مسلمانان با آمدن بهار از خانه های خود بیرون می شوند ولی «بخاطر پاسداشت ادیان کهن مردم این منطقه به استقبال بهار نمی روند» همان ماله کشی بالا را اینجاهم تکرار کرده و خواسته جشن نوروز را یکی از مناسک ادیان پیش از اسلام معرفی کند.

در پایان نوشتگک خود آورده اند:

«امیدوارم این متن توانسته باشد، فهمی که زمینه ساز آرامش در بین برخی از جوانان باشد را ایجاد کرده باشد» ضمیر مفرد «امید وارم» می رساندکه دیدگاه آقای «مراد یوسفی» است و به کسی ربطی ندارد، چون در نوشتگک ایشان ما ردی از دیدگاه دعوتگران مسلمان و اسلام ندیدیم و نخواندیم.

ازین ماله کشی های غیر عقلانی و مضحک در این سال ها کم نداریم. عده‌ای به نام ملا و مولوی و… این کلاه‌سوخته‌های نمدی را که زیبنده‌ی کله‌ی خالی خودشان است می کوشند به سر دیگران هم بگذارند. با آوردن دلایل واهی و پینه زدن های جاهلانه و هویت ستیزانه می کوشند در کنار افغان ملیتی راه بروند و منبر و مراجع دینی را به سکوی افغان ملتی های فاشیست و خدا ناور مبدل کرده اند و می کنند.

باید جلو این هارا گرفت و در مورد اهداف شوم افغان ملتی های فاشیست بیشتر آگاهی دهی کرد و منبر و مراجع دینی را از چنگال این ها رهاند و ملاهای ساده و فریب خورده را نیز فهماندکه بیشتر از این به دهل و سرنای قبیله و افغان ملتی های خدا ناباورِ فاشیست نرقصند و منبر و مراجع دینی را بیشتر از این ابزار دست فاشیستان و دین ستیزان نسازند.

شاید با گفتن این سخنان این ملاها از طرف فاشیست هایی که در ساختار قدرت در افغانستان رخنه کرده اند، نوازش شوند، تطمیع شوند و یا هم نوالۀ ناگزیری نوش کنند ولی این همه زودگذر است و دیر نمی پاید. بنابراین بهتر است ملاها را متوجه مسئله ساخت و آنها را با باورهایشان از حلقوم افغان ملتی های فاشیست بیرون کشید و نگذاشت بیشتر از این منبر و مساجد ابزار دست آنها باشد.

چون وقتی دین به ابزار سرکوب بدل می شود، وقتی دین به شلاقی سیاسی و فاشیستی بدل می‌شود، وقتی دین وسیلۀ فرهنگ ستیزی و هویت زدایی می‌شود، نفرت مردم نسبت به آن بیشتر شده و زمینۀ دین گریزی را فراهم می کند. فاشیست های افغان ملتی با تطمیع ملاهای طماع و سیری ناپذیر، با دادن وعده های چوکی و حتا امامت یک مسجد آن ها را در گرو خود گرفته و سال هاست که اهداف غیر دینی و فاشیستی خود را از دهان و حلقوم آن ها به خورد مردم می دهند و از منابر و مساجد ما فریاد می زنند که اگر هوشیار نشویم و توجه نکنیم، هم فاتحه دین خوانده است و هم فاتحه فرهنگ و هویت. این ها با مغالطه بازی می خواهند جشن نوروز را حرام اعلام کنند. در حالی که هیچ آیه و حدیثی درباره تحریم این روز وجود ندارد و هیچ امام و پیشوای دین اسلام آن را تحریم نکرده است.

چیزی را که خدا و پیامبرش تحریم نکرده، چیزی را که خلفای اسلام تحریم نکرده اند، اگر کسی دست به تحریم آن می زند این یک بدعت است. چون در اشیا اصل بر اباحت است و اگر حرام بودن چیزی در اسلام ثابت نباشد، بناً او حلال است. بناً برگزاری جشن نوروز هم حلال است، چون حرام بودنش ثابت نیست. حرام باید به دلیل قطعی از سوی خدا و پیغمبرش ثابت شود نه به سخنان کج و جانبدارانۀ ملاهایی که یک سر در خوان استخبارات پاکستان دارند و دل در گرو دالرهای امریکایی و گوش به فرمان فاشیست های خلقی و افغان ملتی بی دین. این شکم پرستان دین نفهم بنده خدا نیستند بلکه بنده شکم و منافع و مقام و موقف خویش اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا