خبر و دیدگاه

نوروز هویت ماست آنرا گرامی میداریم !

برای دریافت پاسخ به اینکه نوروز حلال است و یا حرام توجه عزیزان را به پیشینه بسیار مختصر نوروز جلب نموده تا در روشنی ان پاسخ را دریابیم :
هنگامی که خورشید از استوای زمین میگذرد و برابری روز و شب رخ می‌دهد آنرا نوروز نامیده و این تحویل سال را به نام نخستین روز سال خورشیدی از دوران کهن در سرزمین خراسان بزرگ ، اسیای میانه وحتی کشور های فرا منطقه به عنوان آغازگر رستاخیز طبیعت، چشن می گیرند .
از نظر تاریخی ،منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست.
برخی از روایات تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهند. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران باستان را سال ۵۳۸ (قبل از میلاد) میدانند و مردم بابل از زمانهای بسیار قدیم، روز اول سال را، عموماً در اعتدال بهاری (۲۱ مارچ) جشن می‌گرفتند.
این زمان همان اول بهار و آغاز فصل نو است، یعنی زمانی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می‌شود، و دوران طبیعی خود را از نو اغاز میکند .
از لوحه‌ها و اثار باستانی چنین بر می‌آید که این جشن تقریباً از ۲۳۴۰ سال، قبل از میلاد، شناخته شده است .
فینیقی ‌ها در آغاز بهار مراسمی داشتند به نام مراسمِ آدونیس. که یک روح گیاهی است که مرگ و بازگشت او به زندگی ، معرف خواب طبیعت در زمستان و احیای آن در بهار میباشد. آدونیس از درختی به دنیا آمد و مردم روغن آن درخت را در جشن مربوط به روز اول سال به کار می‌بردند.
از مشخصات این جشن کهن ، کشت و بذر گیاه های سبز در ظرف‌های کلان است . این رسم هنوز در بین مسیحیان قبرسی معمول است و این ظرف‌های سبز را باغ‌های آدونیس می‌نامیدند.
حتی امروز در حوزه تمدن پارسی به گونه ای همان رسم بنام سمنک رواج دارد که میله سمنک پا از حوزه کشور های منطقه بیرون نهاده و تا به امریکاه سفر کرده است .
در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهم‌ترین آن‌ها نو روز و مهرگان بود.
برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان، شش روز طول می‌کشید و به دو دوره یعنی ( نوروز کوچک و نوروز بزرگ ) تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین (حمل ) گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد.
در نوروز کوچک طبقات عام مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌ وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آن‌ها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آن‌ها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.
اردشیر بابکان، بنیان‌گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به نام له پریکل Lupercal معروف شد .
از نظر اسطوره یی ، در برخی از متن‌های کهن ، از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به عنوان پایه‌ گذار نوروز معرفی شده‌است.
از پیدایش نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که: جم (یما) در حال گذشتن از آذربایجان، بر روی تخت جمشیدی ارگ جمشید در آنجا فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست با تابش نور خورشید به تاج زرین او ، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند .
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
شگفتی فرو مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را «روز نو» خواندند
(شهنامه فردوسی )
مهم‌ترین چهره‌های اسطوره‌ای مانند جمشید، سیاوش و کیخسرو ، پیوندی نزدیک با نوروز دارند. نوروز روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوها است که نماد پلیدی‌هایی چون سرما، تاریکی، جهالت و خشونت بودند.
نوروز پس از اسلام !
در میان همهٔ جشن‌هایی که پس از اسلام در خراسان بزرگ به دلیل بی‌توجهی فرمانروایان و مخالفت اسلام‌گرایان به فراموشی سپرده شدند، نوروز توانست جایگاه خود را به عنوان جشنی ملی به دلیل پایداری و عمق فرهنگ و قدامت تاریخی این سرزمین حفظ کند.
گفته می‌شود که عرب‌های فاتح ایران کهن ، پایتخت شاهنشاهی ساسانی را در روز نوروز تسخیر کردند. پس از آن، مالیات سنگینی بر برگزاری جشن نوروز وضع کردند. خلفای دوران اموی و عباسی نیز این رویه را ادامه دادند، اگرچه بعدها خود آنها، در جشن نوروز شرکت کردند و آن را گرامی داشتند .
از نوشته‌های باقی‌مانده از سدهٔ چهارم هجری در بغداد، می‌توان پی برد که مردم در روزهای نوروز، لباس نو بر تن می‌کرده‌اند، به هم سیب هدیه می‌دادند، غذاهای ویژه می‌پختند و زنان نیز عطرهای ویژهٔ نوروزی خریداری می‌کردند.
مسلمانان در این هنگام در کنار نامسلمانان شیره می‌نوشیدند و بر یکدیگر آب می‌پاشیدند.عباسیان گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند.
با روی کار آمدن سلسله‌های طاهریان، سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد. در این دوره‌ها، با فرارسیدن نوروز، شاعران دربار در ستایش آن شعر می‌سرودند و به شاه، فرارسیدن نوروز را شادباش می‌گفتند.
بیهقی از شکوه مراسم نوروز در دربار غزنویان نوشته‌است و تعدادی از زیباترین آثار شعری از شاعران درباری‌ چون فرخی، منوچهری، و سعد سلمان در ستایش نوروز سروده شده‌اند.
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز پار آید
ازین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
(فرخی سیستانی )
نوروز درآمد ای منوچهری
با لالهٔ لعل و با گل خمری
مرغان زبان گرفته را یکسر
بگشاده زبان رومی و عبری
یک مرغ سرود پارسی گوید
یک مرغ سرود ماورالنهری
در زمجره شد چو مطربان، بلبل
در زمزمه شد چو موبدان، قمری
ماند ورشان به مقری کوفی
ماند ورشان به مقری بصری
در دامن کوه، کبک شبگیران
در رفت به هم به رقص با کدری
( منوچهری )
نگاهی به تاریخ هند نشان می‌دهد که نوروز ریشه طولانی در فرهنگ این منطقه دارد، اما تنها از آغاز سلطنت حاکمان اسلامی در هند (زمان حکومت مغول‌ها) بر این سرزمین، نوروز شکوه جشن ملی را داشته‌است.
جلال الدین محمد اکبر(۱۶۰۵–۱۵۴۲م) نقش مهمی در پخش و گسترش فرهنگ خراسانی در سرزمین هند داشت. او در سال ۹۹۲ هجری (۱۵۸۴م)، تقویم اسلامی را منسوخ و تقویم خورشیدی را به جای آن رواج داد.
اکبر بزرگ که زندگی‌نامه رسمی خود را به زبان پارسی نوشته‌است، چنین توصیف می‌کند که : با زنده کردن جشن‌های کهن که به مدت هزار سال از شیوع افتاده بود، شادی به خاطره‌های مکدر و غمگین بازگردانده شد. او در یادداشت‌های خود، دلیل این اقدام را تلطف های الهی خوانده‌است.
جشن‌های نوروز در سلطنت ۱۸ ساله جهانگیر، پسر اکبر شاه (۱۶۲۷–۱۶۰۵م) که بر هند و پاکستان حکومت می‌کرد، هر سال از اول تا هجدهم حمل جشن نوروز برپا می‌شد و روز نوزدهم با برگزاری «جشن شرف» پایان می‌یافت.
بر اساس اسناد تاریخی معتبر و موجود، نورجهان، ملکه این دربار از منجم ین می‌خواسته که رنگ سال را به او بگویند تا دیوارها، پرده‌ها، فرش‌ها، لباس کنیزها و … را به همان رنگ ارایش دهد.
در دربار پسر جهانگیر، یعنی شاه جهان، (۱۶۵۸–۱۶۲۸) که سازنده تاج محل است هم برگزاری نوروز ادامه یافت،
امروز نوبهار است ساغر کشان بیائید
گل جوش باده دارد تا گلستان بیائید
در باغ بی بهاریم سیری که در چه کاریم
گلباز انتظاریم بازی کنان بیائید
آغوش آرزوها از خود تهیست اینجا
در قالب تمنا خوشتر زجان بیائید
جز شوق راهبر نیست اندیشه خطر نیست
خاری درین گذر نیست دامن کشان بیائید
( بیدل دهلوی )
در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی، تعدادی از ستاره شناسان خراسانی از جمله حکیم عمر خیام برای بهتر سازی گاه شماری خورشیدی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاه شماری که به تقویم جلالی معروف است و تا امروز در سیستم محاسبات فضایی ناسا ( موسسه فضایی امریکا )بکار میرود ، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یک‌بار (گاهی هر پنج سال یک بار)، تعداد روزهای سال را به‌جای ۳۶۵ روز، ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. این گاه شمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد .
نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی، مراسم نوروز را در اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.
نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، عراق، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان بعضآ تعطیل رسمی بوده و مردمان آن جشن را برپا می‌کنند.
در اثر پیشنهاد کشور ازبکستان نوروز، در سطح جهانی توسط یونسکو به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشر به نام «روز بین‌المللی نوروز» به ثبت رسیده‌است و به رسمیت شناخته شده است .
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل روز نوروز، را در تقویم خود جای داده و انرا به رسمیت میشاسد .
در متن این مصوبه به تصویب رسیده که نوروز، ۲۱ ماه مارچ جشنی باستانی که قدامتی بیش از ۳ هزار سال دارد و بیش از ۳۰۰میلیون انسان آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است.
تلاش ها برای از بین بردن نوروز در أفغانستان !
حضور طالبان، میراث فرهنگی مشترک خراسان بزرگ منجمله ایران و افغانستان و بویژه زبان و ادبیات فارسی، آیین‌هایی چون نوروز، آثار باستانی و… را بشدت تهدید می‌کند.
در دوره اول حکومت طالبان ،این گروه برگزاری هر نوع جشن نوروزی را به بهانه تقلید از ایرانیان و بدعت در دین خود ساخته انها حرام اعلام کردند.
طالبان با برگزار کنندگان آن به شدت برخورد کرده و حتی تقویم خورشیدی را به تقویم قمری تغییر دادند .
هر چند که در همان ایام نیز شماری از مردم، جشن نوروز را علی‌رغم مخالفت طالبان در مناطق مختلف (عمدتا در مناطق غیر پشتونشین)، از جمله مزار شریف و کابل برگزار کردند.
تضاد های فرهنگی و زبانی در سالهای متمادی با افزایش افراط گرایی و تفسیر های غلط و مغرضانه از اسلام همگام بوده است.
نوروز ستیزی ارتباط مستقیم با “اوج گیری جریان های سلفیت و وهابیت داشته و در فرهنگ و قرائت دینی مردم بومی منطقه به ویژه مردم افغانستان که اکثرآ پیرو مذهب حنفی می باشند، ریشه نداشته بلکه از خاستگاه سلفیت یعنی سرزمین حجاز به افغانستان سرایت کرده است .
این جشن فرهنگی با آن‌که نخستین‌بار از بلخ سرچشمه گرفته است؛ در افغانستان مخالفانی فرهنگ ستیز و غافل از دین نیز داشته است. شماری نوروز را به نام پاسداری از دین محکوم و حرام می‌دانند، گروهی -به زعم خودشان- برای جلوگیری از گسترش خرافات، شماری دیگر آن را به زردشت نسبت می‌دهند و یک‌تعداد به دلایل هویتی آن را مردود می‌دانند؛
اما به‌هیچ صورت در یگانه منبع و منشا دین اسلام یعنی قران کریم حکمی که مختص به حرام بودن نوروز باشد وجود ندارد و دلایلی که در این مورد ارایه شده، غیر قرانی و خارج از قران و مغرضانه میباشد .
نوروز به دین زردشتی هیچ ارتباطی ندارد؛ به این دلیل که زردشت حدود ۵۸۰ تا ۶۰۰ سال قبل از میلاد زندگی می‌کرده و فاصله میان پیشدادیان بلخ و زردشت حدود ۲۵ قرن است. بهتر است بگوییم که نوروز حدود ۲۴۰۰ یا ۲۵۰۰ سال پیش از به دنیا آمدن زردشت وجود داشته و تجلیل شده است. این نشان می‌دهد که نوروز، عیدی از عیدهای زردشتی نبوده و ارتباطی با دین زردشتی ندارد .
بدین ترتیب دیده میشود که مسئله مخالفت با نوروز بیشتر جنبه های تعصبی- هویتی دارد و شماری که از هویت این سرزمین نگران‌ اند و هویت خود شان زیر سوال است و یا به آن دشمنی می‌ورزند؛ سعی می‌کنند تا در برابر ارزش‌ها و باورهای اجتماعی مردم ایستادگی کنند و برای این‌که بتوانند به این کار مشروعیت دهند؛ برای خود مبنای دینی دست‌وپا می‌کنند؛ اما به‌صورت کل دلیل محکمی مبتنی بر ناروا بودن نوروز و یا هرروز دیگری که جنبه اجتماعی و فرهنگی دارد را نمی‌توان در اسلام پیدا کرد زیرا اسلام با فرهنگ مردم دخالت ندارد .
حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی و خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی که دو تن از شخصیت های بینظیر جهان اسلام و معرفت اند و در دنیا از بزرگان و دانشمندان اسلام شناخته میشوند این نوروز را گرامی داشته و انرا زنده شدن طبیعت میدانند نه حرام .
امروز جمال تو بر دیده مبارک باد
بر ما هوس تازه ، پیچیده مبارک باد
گل‌ها چون میان بندد بر جمله جهان خندد
ای پرگل و صد چون گل ، خندیده مبارک باد
خوبان چو رخت دیده ، افتاده و لغزیده
دل بر در این خانه لغزیده مبارک باد
نوروز رخت دیدم ، خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران ، باریده مبارک باد
( مولانا جلال الدین محمد بلخی )
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده‌ای داری ،خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی
( خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی )
نوروز هویت ماست ، نوروز شناس نامه ماست ، نوروز ما را به پیشینه ما پیوند میدهد .
نوروز را گرامی میداریم .
نو روز تان مبارک
نوراحمد سلطانی
۱۷ مارچ ۲۰۲۲
ممکن است تصویر ‏‏‏۵‏ نفر‏ و ‏نوشتار‏‏ باشد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا