خبر و دیدگاه

فروپاشی و اضمحلال امارت اسلامی طالبان حتمیست

                         

            

تقریبا چهار ماه از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی در افغانستان میگذرد. کابینه قبلی جمهوری اسلامی افغانستان که ظاهراً یک کابینه منتخب بود با یک کابینه غیر منتخب، تک قومی و مؤقت امارت اسلامی طالبان جایگزین شد. امارت اسلامی طالبان که بر اساس زور بنیاد گذاشته شده است از ابتدای تأسیس مصائبی بیشماری را برای کشور و مردم رنجدیدۀ این سرزمین به ارمغان آورده است. با به قدرت رسیدن طالبان و این نظام مستبد تمام دست آورد های بیست سال گذشته در کشور به باد فنا رفت، زنان از حق تحصیل و کار محروم شدند، آزادی بیان و آزادی مطبوعات از بین رفت، نظام کاملاً از هم پاشید، اردوی ملی و پولیس ملی منحل شد، رابطۀ افغانستان با جهان خارج و تمام سازمان های بین المللی قطع شد، شبکه تروریستی القاعده و داعش در افغانستان دوباره فعال شدند، افغانستان به مامن تروریسم بین المللی مبدل گشت، تمام اقوام غیر پشتون که بیشتر از ۶۵ در صد نفوس کشور را تشکیل میدهند از حق و حقوق شهروندی شان در تحت نظام طالبانی محروم شدند، میلیون ها انسان کار، تجارت، خانه و کشور شان را از دست دادند، ۲۳ میلیون انسان در یک کشوری که جمعیتش در حدود ۳۵ میلیون نفر است در زیر خط فقر قرار گرفتند، فرار مغزها که یک ضایعۀ جبران ناپذیر به یک جامعه تلقی میگردد در کشور صورت گرفت و اشخاص تحصیلکرده و متخصص عمداً از افغانستان فرار داده شدند، تمام شالوده ها و زیرساخت های اقتصادی کشور از بین رفت و خلاصه اینکه به قدرت رسیدن طالبان یک کابوس وحشتناکی بود که تمام امیدها را به یأس و ناامیدی و جامعه را هم به یک جامعۀ بی روح  و بی فرهنگ مبدل ساخت. 

 

چون ساختار این نظام مستبد و خودکامه در یک تضاد آشکار با خواست ها، ارزش ها و منافع علیای جامعه قرار دارد بناءً شکست و اضمحلال این نظام یک امر غیرقابل انکار است. عوامل متعددی برای  مضمحل شدن و فروپاشی این نظام دست نشانده و خودکامۀ طالبان وجود دارد که بصورت جداگانه در ذیل بدان میپردازم. 

 

  • حکومت تحمیلی بر بنیاد زور

گروه طالبان یک گروه تروریستی و متحجریست که با حمایت پاکستان بالای مردم افغانستان تحمیل شدن است. مردم این مرزوبوم در طول تاریخ این کشور را به یک کابوس و گورستان تاریکی به متجاوزین تبدیل کرده اند و همیشه در برابر حکومت های تحمیلی و حکومت های که بر اساس زور به این کشور مستولی و حاکم شده اند قد علم نموده اند و تا سرحد سقوط و فروپاشی آنان دست از مبارزه برنداشته اند. طالبان باید بدانند که آنان نیز از این امر مستثنا نخواهند بود چون مردم افغانستان کاملاً یک ذهنیت ضد استعمار و مداخلات بیرونی و ضد عمال خارجی دارند. همانطوریکه شهید احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور بعنوان یک سد و مانع بزرگی در برابر طالبان و اشغال پاکستان در دهه ۱۹۹۰ ایستاد شد و نگذاشت خواب اشغال افغانستان به حقیقت مبدل شود امروز نیز مرم سلحشور و آزادیخواه این سرزمین تحت قیادت فرمانده احمد مسعود پسر قهرمان ملی و سایر مبارزین راه آزادی، نیروهای طرفدار عدالت اجتماعی، جامعۀ مدنی، فرهنگیان و قلم بدستان اعم از زنان و مردان نخواهند گذاشت یکبار دیگر پاکستان به آرزوی دیرینه اش برسد. امروز اگر شهید احمدشاه مسعود زنده نیست راه و مکتبش هنوز ادامه دارد و ده ها و صدها هزار نفر برای تحقق آرمان آن شهید و برای نائل شدن به حریت و آزادی، عدالت اجتماعی، برابری و مساوات، ترقی و ایجاد یک حکومت برخاسته از آرای مردم مبارزه میکنند. 

 

  • تک قومی بودن نظام طالبانی 

شالوده  و پایه های  حکومت طالبانی از بنیاد ضعیف است چون این یک حکومت تک قوم و تک گروهیست و یک قوم خاص پشتون که درحدود ۳۰ تا ۳۵ درصد نفوس کشور را تشکیل میدهند بر سرنوشت تمام مردم این سرزمین حکومت میکنند و سایر اقوام را از حق شهروندی شان کاملاً محروم کرده‌اند. طالبان در جغرافیای که نه از لحاظ فرهنگی و نه هم از لحاظ زبانی به آنجا متعلق نیستند بویژه مناطق تاجیک نشین، هزاره نشین و ازبک نشین به بسیار زودی به یک قیام و مقاومت سرتاسری مواجه خواهند شد. طالبان حتی در مناطق پشتون نشین نیز تاب نخواهند آورد چون طالبان یک گروه بیگانه و مزدوریست که اصلاً برنامه یی برای بهتر ساختن زندگی پشتون ها نیز ندارند. طالبان با شعار قوم و زبان به اریکۀ قدرت رسیده اند ولی در اصل آنان عساکر اجیر آی اس آی پاکستان اند که فقط و فقط برای منافع پاکستان شمشیر میزنند. بالاخره روزی آنعده از پشتون های که فریب طالبان را خورده اند و یا بنابر ملحوظات قومی و قبیلویی امروز از آنان حمایت میکنند به تجاوز آشکار پاکستان و بی برنامه گی طالبان در کشور پی خواهند برد و در صف مقاومتگران و آزاده گان خواهند پیوست.     

 

  • تجرید و به انزوا کشانیده شدن طالبان در سطح ملی و بین المللی 

یکی ازعوامل عمده یی دیگری که حاکمیت طالبان  منجر به شکست خواهند  شد  اینست که  طالبان از حمایت  درون مرزی و بیرون  مرزی  برخوردار نیستند. در داخل کشور ذهنیت اکثریت مطلق مردم افغانستان بر علیه طالبان و اشغال پاکستان است و در بیرون از کشور هم تا کنون ملل متحد و یا هیچ کشور دیگری حاضر نشده است طالبان را برسمیت بشناسد. با وصف اینکه همه روزه رهبران طالبان در یک حالت تضرع به جهان غرب رو آورده اند تا حکومت نامشروع آنان را مشروعیت ببخشند ولی امریکا و کشورهای غربی برسمیت شناختن طالبان را مشروط به ایجاد یک حکومت همه شمول که تمام اقوام سهم مساویانۀ خود را در آن ببینند، احترام به حقوق بشر مخصوصاً حقوق زنان و قطع روابط شان را با شبکه های تروریستی نموده اند. 

 

طالبان یک گروه مطلقاً متعصب و قبیله گرا است و احترام به حقوق دیگران به ویژه به حقوق زنان، مدنی شدن و شهری فکر کردن اصلاً در یک تناقض آشکار با فرهنگ و فطرت آنان قرار دارد. طالبان به جز از ترور، وحشت، دهشت، خشونت، انتحار، انفجار، ویرانی، شلاق زدن، توهین کردن، تجاوز و تعدی بر حق دیگران، محروم کردن زنان از حق انسانی شان چیزی دیگری را در مدرسه های پاکستان فرا نگرفته اند. نمیتوان از همچو گروه تروریستی و حیوان صفت انتظار داشت تا به موازین حقوق بشری احترام بگذارند و افکار قبیلویی و بدوی شان را کنار گذاشته و انسانی و همگانی فکر کنند. امروز طالبان فقط برای کسب مشروعیت بین المللی خوب بودن را تمثیل میکنند که در این تمثیل شان هم  خیلی ناموفق و ناکام بوده اند. 

 

شبکۀ حقانی که یک بخش مقتدر طالبان را تشکیل میدهد در سال ۲۰۱۶ با طالبان مدغم شد. شبکه حقانی یک شبکه تروریستی است که با القاعده و داعش در یک تبانی و همسویی قرار دارد و از گذشته های دور تا کنون با آنان بصورت مستقیم و غیر مستقیم همکاری داشته است.   با چنین دورویی و رویه ییکه طالبان در پیش گرفته اند اصلاً محال به نظر میرسد که با دنیا سر سازش را بگیرند و در کنار دیگران در یک همزیستی مسالمت آمیز و باهمی زیست نمایند. روی این ملحوظ فقدان مشروعیت ملی و بین المللی طالبان را در پرتگاه سقوط و فروپاشی قرار داده است.  

 

  • طالبان در گیرودار اختلافات و تنش های تاریخی میان درانی ها و غلجایی ها

اختلافات  درونی میان شبکه حقانی که متعلق به غلجایی ها استند با گروه ملا برادر که متعلق به درانی ها استند خیلی شدید است. بخشی از این اختلاف های عمیق ارتباط میگیرد به اختلاف های  تاریخی بین غلجایی ها و درانی ها، بخش آن مربوط میشود به تقسیم قدرت و بخش دیگری آنهم مربوط میشود به تفاوت های فکری میان این دو گروهی از طالبان. این اختلافات تا کنون باعث کشمکش ها و تنش های شدیدی میان گروه حقانی و قندهاری های مربوط به ملا برادر شده است که بعداً با میانجگری پاکستان فروکش کرده است. البته برای شعله ور شدن آتش زیر خاکستر این دو قوم غلجایی و درانی فقط یک جرقه یی کافیست که باید در آینده های نزدیک یا دور انتظار آن را داشت. 

 

  • فرار مغزها از کشور و تخصص زدایی

در این مدت چهار ماه پس از تشکیل حکومت مؤقت و تک قومی طالبان ما شاهد تقرر و انتصاب هیچ متخصص و رویکرد تخصصی در رده‌های بالایی و متوسط حاکمیت طالبان نبودیم. طالبان پس از تشکیل حکومت مؤقت دست به تصفیه قومی و تخصصی در ادارات دولتی زدند و تمام پست های ردۀ متوسط و بالایی دولتی را به افراد غیر واجد شرایط خویش واگذار نمودند. طالبان بعد از اعلان کابینۀ حکومت مؤقت شان که همه مربوط به یک قوم خاص میگردید مورد انتقاد شدید مردم افغانستان و مجامع بین المللی قرار گرفتند که بعداً آنان فقط چند پست بدون صلاحیت اجرایی را به شکل نمادین به اقوام دیگر تخصیص دادند تا نشان بدهند که در دولت آنان غیرپشتون ها هم شامل استند.

 

فرار مغزها و یا پدیده مهاجرت گستردۀ متخصصین، فرهیختگان، تحصیل‌کرده گان و دانشگاهیان به کشورهای دیگر خود یک ضایعۀ جبران ناپذیری برای یک کشور تلقی میشود. ظلم بیش از حد طالبان بالای اقوام غیرپشتون و بی عدالتی ها در تمام سطوح و عرصه های اجتماعی و سیاسی جامعه را بیداد ساخته است و مردم معمولاً به خاطر از دست دادن فرصت ها و موقعیت‌های شغلی و عدم پرداخت حقوق شان دست به مهاجرت میزنند و همه روزه هزاران جوان تحصیلکرده مجبور به ترک خاک و کشور شان میشوند و برای یک آیندۀ مبهم و سرنوشت نامعلوم به کشور های دیگر پناهنده میشوند. 

  • اقتصاد برهم ریخته و درهم شکسته 

طالبان بعنوان یک گروه تروریستی در ۲۰ سال گذشته به جز از انتحار، انفجار، قتل و کشتار مردم بیگناه، تخریب پل، پلچک، سرک، مکاتب، مساجد و ساختمان های عام المنفعه و ارتکاب صدها جرم و جنایت بشری چیز دیگری را به ارمغان نیاوردند. وقتی اشرف غنی در یک معاملۀ پنهانی تمام افغانستان را با همه دار و ندارش به طالبان تسلیم نمود طالبان در یک حالت غیرمترقبه یی قرار گرفتند و قدرت را تصاحب کردند. طالبانی که به جز از فرهنگ قبیلویی، خشونت، دهشت، وحشت و ویرانگری به چیزی دیگری آشنایی ندارند امروز تمام بار ملت بر دوش آنان قرار گرفته است. مدت چهارماه میشود که کارمندان دولت معاش دریافت نکرده اند، سیستم و ارتباط بانکی و اقتصادی کشور کاملاً متلاشی شده است، افغان‌ها در معرض یک بحران جدی بشری قرار دارند و بنابر تحقیق اخیر اداره احصاییۀ مرکزی بیشتر از ۵۴.۵ درصد نفوس کشور در زیر خط فقر قرار دارند. 

 

ملا حسن آخوند، رئیس الوزرا، در اولین سخنرانی اش گفت: “رزق مردم را دولت طالبان وعده نکرده ‌است. رزق از خداوند است و خدا بندگانش را امتحان می‌کند.” طالبان نه تنها حس مسؤلیت پذیری در برابر این ملت را ندارند بلکه آنان در بسیاری از مناطق افغانستان مردم را مجبور میسازند تا آنان برای جنگجویان طالب غذا نیز تهیه نمایند.

 

طالبان تا کنون از هیچ یک از کشور های اسلامی و یا کشور های جهان سوم بطور رسمی تقاضای به رسمیت شناختن شان را نکرده اند ولی همه روزه آنان در حال تزرع به جهان غرب که به قول خودشان جوامع کفری استند قرار دارند و از آنان تقاضا دارند تا این حکومت تک قومی مبتنی بر ظلم، بی عدالتی، وحشت و ترور را به رسمیت بشناسند. کشورهای جهان هیچکدام تا کنون طالبان را برسمیت نشناخته اند چون میدانند که این گروه تروریست و متحجر هرگز متعهد به وعده هایشان نیستند و هرگز در رویۀ شان تغییری رونما نخواهند شد. 

 

اقتصاد که ستون فقرات یک جامعه را تشکیل میدهد کمر طالبان را به طرز بسیار وحشتناکی هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی شکسته است. دیر یا زود این نظام بالاخره زیر بار این همه فشارها و تحریم ها بصورت خود بخودی از هم خواهد پاشید. 

 

نتیجه گیری و پیشنهادات

در یک نتیجه گیری میتوان گفت که این نظام خودکامه و دستنشاندۀ طالبان که نه توان حکومتداری را دارند و نه هم توان تعامل و سازش با جهان و مردم افغانستان را به بسیار زودی متلاشی و مضمحل خواهند شد. جبهۀ مقاومت ملی به رهبری فرمانده احمد مسعود و سایر نیروهای عدالتخواه اجتماعی جاگزین این گروه متجاوز و تروریستی خواهند شد. 

 

جبهه مقاومت ملی افغانستان باید از حالا در گام های نخستینش نکات ذیل را در نظر بگیرد:

  1. جبهۀ مقاومت ملی باید اولتر از همه یک اساسنامه و یا مرامنامۀ مدونی که قابل قبول برای اکثریت مردم افغانستان و مجامع بین المللی باشد ترتیب نماید تا اهداف جبهه را بصورت آشکار و واضیح بیان نماید. بعد از ترتیب مرامنامه باید روی خطوط و راهبردهای که جبهه را میتواند در نائل شدن به اهدافش کمک بکند، کار صورت بگیرد. 
  2. جبهۀ مقاومت ملی باید طرحی پیرامون ساختار یک نظام همه شمول مبتنی بر آرای مردم و نظامی که در پرتو آن بتواند عدالت اجتماعی، برابری و مساوات در بین تمام اقوام کشور، حقوق اقلیت ها، حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان تأمین شود را به کشورهای جهان، سازمان های بین المللی و مردم افغانستان ارائه نماید.
  3. با به قدرت رسیدن طالبان افغانستان به یک مکان امن برای تروریست های بین المللی تبدیل شده است که این خود یک تهدیدی بزرگی به افغانستان، کشورهای منطقه و کشورهای جهان محسوب میشود. جبهۀ مقاومت ملی باید موضع مشخص خود را در برابر طالبان و سایر تروریستان بین المللی در افغانستان اعلان نماید و حمایت سیاسی، مالی و نظامی کشورهای را که از ناحیۀ این تروریستان در افغانستان در ردیف اول متضرر خواهند شد را بنفع جبهه جلب نماید. 
  4. جبهه مقاومت ملی باید کدرها و نخبگان جوان و تحصیلکرده و وطندوست را در هر گوشه و کنار دنیا شناسایی نموده و برای آنان انگیزه بدهد تا در راستای تحقق اهداف جبهه بصورت خستگی ناپذیر تلاش بورزند. 
  5. جبهۀ مقاومت ملی باید برای مردم در داخل و خارج  از کشور انگیزه بدهد تا در مقاومت مسلحانه و قیام ملی در کشور برعلیه طالبان، برگزاری تظاهرات در داخل و خارج از کشور، مساعدت های مالی، لابی گری و تبلیغات بنفع جبهه سهم فعالانه بگیرند. 
  6. جبهۀ مقاومت ملی باید در چند کشور مهم و مطرح از قبیل تاجیکستان، روسیه، فرانسه، هند، ایران، امریکا، جرمنی، انگلستان، چین، ترکیه، کانادا و آسترلیا دفاتر رسمی باز کند و در این دفاتر باید اشخاص مسلکی و کارکشته و متعهد به افغانستان و اهداف جبهه گماشته شوند. 
  7. برای اعتماد سازی جبهۀ مقاومت ملی باید مهره های سوخته و بدنام بیست سال پیش که دست شان به خیانت ملی، فساد و جنایات بی شمار آلود است را از کنار جبهه دور نماید  و در عوض کدرها و اشخاص صادق و متعهد به کشور را زیر یک چتر قرار بدهد؛ در غیر آن، مردم اعتماد شان را نسبت به جبهه مقاومت ملی از دست خواهند داد. 
  8. جبهۀ مقاومت ملی باید یک تلویزیون جهانی داشته باشد و برنامه های آن باید توسط اشخاص تحصیلکرده، مسلکی و اشخاصی دارای فهم و درایت از اوضاع کنونی، سیاست، تاریخ و فرهنگ کشور پیش برده شود. 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا