خبر و دیدگاه

نوروز ریشه در کجا دارد؟

 

گردآورنده:دکتر شمس‌الحق آریانفر

نوروز جشن طبیعت و عید ملی و تاریخی آریاییان، در ۸ میزان ۱۳۸۸ از طرف یونسکو به عنوان میراثِ غیرملموسِ جهانی ثبت گردید. در ۴ حوت ۱۳۸۸ (۲۲ فبروری ۲۰۰۹) به عنوان جشنی جهانی شناخته شد که در متن تصویب‌شدۀ مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمده است: نوروز جشنی‌ست با ریشۀ آریایی و با قدمت دوهزار ساله که امروز بیش از دو صد میلیون انسان آن را تجلیل می‌کنند.

مورخان، جغرافیای نوروز را چنین مشخص کرده‌اند:‌ خاورمیانه، بالکان،‌ قزاقستان، تاتارستان، آسیای مرکزی، چین شرقی، سودان، ‌آسیای صغیر،‌ قفقاز، آمریکای شمالی، ‌هندوستان، ‌پاکستان، ‌بنگله‌دیش،‌ نیپال، ‌یونان، ‌تبت.

در تجلیل از نوروز چند وی‍‍ژه‌گی وجود دارد:

– نخست این‌که نوروز، آغاز بهار و سر‌آغاز بیـداری و رستاخیز طبیعت است؛ ازاین‌رو طبیعی‌ترین و پارینه‌ترین عید بشری‌ست.

– نوروز نماد مرگ و حیات و یا نابودی و رستاخیز خلقت است. آفریدگار با بهار و جان‌بخشی هستی، رستاخیز و حیاتِ بعد از مرگ را به انسان‌ها،‌ تصویر می‌نماید که از این لحاظ نیز قابل تامل است.

– برای آریاییان و زیستمندانِ خاور زمین که چهار فصل سال را با وضاحت تجربه می‌کنند، نوروز یک جشن ملی و تاریخی است.

درنگی بر تاریخ و پیشینۀ تجلیل و بزرگداشت از نوروز می‌نمایاند که فرمانروایانِ آریایی و باشنده‌گان خاورزمین، در نقاط مختلف دست‌کم با در نظرداشتِ یکی از این سه باور، نوروز را تجلیل می‌کرده‌اند:

باور تاریخی:‌

با در نظرداشتِ این باور، پیشینیان نوروز را‌ روز تولد کیومرث، نخستین‌انسان و فرمانروای آریایی،‌ تولد هوشنگ، زادروز و یا روز زایشِ کیخسرو دانسته،‌ تجلیل می‌کردند. و همین‌گونه عقیده داشتند:

در همین روز کیومرث، جمشید،‌ کیخسرو و گشتاسب به پادشاهی رسید.

فردوسی که نوروز را جشن تخت‌نشینی جمشید می‌داند،‌ چنین می‌گوید:‌

به فر کیانی یکی تخت ساخت

چه مایه بدو گوهراندر نشاخت

که چون خواستی دیو برداشتی

زهامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته بر آن شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر تخت اوی

شگفتی فرو مانده از بخت اوی

به جمشید بر گوهر افشاندند

مر آن‌روز را روز نو خواندند

چنین جشن فرخ از آن روزگار

بماندست زان خسروان یادگار

یا گفته‌اند:

در همین روز فریدون کشور را بین فرزندان تقسیم کرد.

و یا می‌گفتند:

در همین روز در سال ۵۲۸ قبل از میلاد کوروش کبیر بابل را فتح کرد؛

در همین روز در سال ۴۱۶ داریوش اول در تخت جمشید جشن گرفت و به همین مناسبت سکه ضرب زد.

در همین روز در سال ۲۲۰ اردشیر بابکان بر روم پیروز شد و آن‌ها را مجبور ساخت تا نوروز را جشن بگیرند که سنای روم آن را تایید کرد. رومیان بر این اساس، نوروز را تجلیل می‌کردند که در قلمرو آن‌ها به نام lupercal معروف بود.

بر اساس این باورها بود که آریاییان نخستین نوروز را به نام «ناواسردا (سال نو)» و سغدیان به نام «‌نوسارد»‌ و «‌نو سارجی»‌ به معنای سال نو یاد و تجلیل می‌کردند.

شاهان هخامنشی در این روز جشن بزرگی برپا می‌کردند،‌ هدایای ممالک مستعمره و مناطق طابع را می‌پذیرفتند.

ساسانی‌ها برای بزرگداشت نوروز ۲۵ روز قبل ۱۲گونه حبوب را در ستون پایه‌ها کشت می‌کردند و روز نوروز طی مراسمی آن را می‌دیدند. هرکدام خوب رشد داشت،‌ فکر می‌کردند این گیاه در سال آغاز شده، خوب رشد خواهد کرد.

سامانیان این جشن را تجلیل می‌کردند و غزنویان در همین روز سپاهِ خود را سان می‌دیدند. به قول بیهقی مسعود غزنوی در همین روز هدایای فرمانداران را پذیرفت. ملک‌شاه سلجوقی با تشویق عمر خیام و دانشمندان دیگر، سال را کبیسه کرد و از نوروز آغاز کرد.

ملک‌شاه سلجوقی به‌وسیلۀ حکیم عمر خیام و دیگردانشمندان سال را کبیسه کرد و به تشویق آن‌ها آغاز سال را از نوروز گرفت و آن را جشن کرد.

در عهد تیموریان شاهد جشن نوروز درهرات و بلخ هستیم. درهمین روند است که امروز نیز نوروز از طرف دولت افغانستان جشن گرفته می‌شود: دو هفته قبل از نوروز کمیته‌یی متشکل از وزرا به شمول وزیر فرهنگ و وزیر زراعت، ‌برای برگزاری نوروز موظف می‌گردند. این کمیته تجلیل نوروز را به گونۀ شانداری سازمان‌دهی می‌کند. در این روز همۀ اراکین دولتی، نماینده‌گان کشورهای خارجی و نماینده‌گان مردم و دهقانان در جشن دعوت می‌شوند. برای تولید خوب، پرورش گوسفند و یا اسپ و یا پرندۀ خوب جایزه داده می‌شود. از دهقانانی که نوآوری کرده‌اند و حاصل خوب برداشته‌اند، تقدیر می‌شود. رسم گذشت دهقانان نواحی مختلف و نمایش پیداوار زراعتی صورت می‌گیرد. من فکر می‌کنم این عالی‌ترین شیوۀ تجلیل از نوروز است که از نوروز به گونۀ جشن کار و زنده‌گی و سازنده‌گی تجلیل می‌گردد. تقلید از این نحوۀ تجلیل در افغانستان، برای کشورهایی که این جشن را بزرگ می‌دارند، فکر می‌کنم، امری بایسته و ستوده است. این تجلیل از نوروز، جشن را به ماهیت نخستینش گره می‌زند و آن را به جشن زنده‌گی در جهان و جشن جهانی زنده‌گی تبدیل می‌نماید.

باور دینی:

– شماری هم به این عقیده هستند که نوروز روز خلقتِ جهان است. همچنان که البیرونی در التفهیم آورده است:‌ نوروز نخستین روز است از زمانه و فلک بدو آغازید گشتن.

– گفتند: ‌نام این روز هرمزد است و هرمزد نام آفریدگار است.

– گفتند: در این روز تهمورث بر دیوان که برکت را برده بودند پیروز شد، آیین ستاره‌پرستی را زایل کرد و دین قدیم را جاری ساخت.

بعدها زردشتیان که خواستند از نوروز که عید مردمی و طبیعی بود، به نفع دین خود بهره‌گیری نمایند.

– گفتند: نوروز روز تولد زرتشت است.

– گفتند: در این روز گشتاسب آیین زرتشتی را پذیرفت.

ـ زمانی که اسلام آمد، شرکت در جشن بهار و طبیعت را، گره به دین اسلام و آیین ابراهیمی زدند:

– از قول امام جعفر صادق آورده‌اند که گفت: در این روز خدا از بندگانش پیمان گرفت که بر او شریک نیارند و بر پیامبرانش ایمان آرند.‌

– در این روز حضرت ابراهیم بت‌ها را شکست

– در این روز کشتی نوح بر کوه جودی فرود آمد

– در این روز پیامبر بت‌های کعبه را شکست

– در این روز حضرت علی به خلافت نشست

– در این روز امام زمان تولد شد.

در پیوند با این باور دینی بوده که در بلخ مرکز فرمانروایی گشتاسب که آیین زرتشت را پذیرفت، جشن نوروز ادامه یافت و باشکوه تجلیل گردید و در عهد اسلامی به‌خصوص در عهد تیموریان، نوروز با بزرگداشت از حضرت علی رض و برافراشتن علم آن پیوند خورد و چنین وانمود شد که حضرت علی در نوروز به خلافت رسیده است. آن دو بیت مردمی را نیز فراوان زمزمه می‌کردند که در آن آمده است:

نوروز شد و جمله جهان‏ گشت معطر با بوی خوش لاله و نسرین و صنوبر

بر تخت ‏خلافت بنشست ‏آن شه‏ابرار

داماد نبی، شیر خدا، ‌ساقی کوثر

باور مردمی:

در کنار باورهای تاریخی و دینی،‌ عامۀ مردم عقیده دارند:‌ این جشن،‌ جشن طبیعت، میلۀ بهار، میلۀ نهال‌نشانی و سبزه‌کوبی و شادی در دامانِ طبیعت است. مردم نمی‌دانند از لحاظ دینی و تاریخی این جشن چه مناسبتی دارد، اما همین که بهار شد، به شور و نوا می‌آیند و به دامنه‌ها می‌روند شادمانی می‌کنند. زن‌ها و مردها به دامنۀ صحرا می‌روند و از فضای باز و پاکیزۀ طبیعت استفاده می‌کنند. در حقیقت، نوروز و نوبهار به همین فصل و به تغییر آب‌وهوا و سبز شدن طبیعت ارتباط دارد و هیچ‌گونه پیوند مذهبی نداشته است و ندارد. اگر بعضی رسم و آیین‌ها بازماندۀ آیین زردشتی و یا مسیحی و غیره باشد،‌ چیزی‌ست که بعدها به نوروز پیوند یافته است. همچنان که برخی سنت‌های اسلامی نیز به آن افزود گردیده است.

دو رویداد بزرگ

دو رویداد در تاریخ و در پیوند با دو آیین بزرگ زردشتی و اسلام که در متن زنده‌گی مردم جا گرفته، مردم را به دینی بودنِ نوروز باورمند ساخته است.

رویداد زردشتی: در روزگار ساسانیان در ایام نوروز رسمی وجود داشت که در روز نوروز، نخستین کسی که نزد شاه می‌آمد، موبد موبدان یا پیشوای کل آیین زردشت بود. موبد موبدان در دست جام زرین، انگشتر، ‌درم و دینار،‌ یک دسته خوید سبز،‌ شمشیر،‌ تیر و کمان،‌ دوات و قلم داشت. استر و باز غلامی با او بود. نزد شاه داخل می‌شد وشاه را ستایش می‌کرد با شعر. در حقیقت در روز نوروز، موبد موبدان،‌ به شاه شعر هدیه می‌کرد و با هدیه شعر او را ستایش می‌نمود و آن‌همه چیزهایی را که با خود داشت، نزد شاه می‌گذاشت تا همۀ آن خواسته‌ها در سال روان فراوان گردد. که این به فال نیک گرفتنِ سال نو در نوروز بود. موبد موبدان، شاه را ستایش می‌کرد به شعر. آن سروده در نوروزنامۀ حکیم عمر خیام به نام «آفرین موبد موبدان»‌ یاد شده،‌ و متن آن چنین است:‌ »شها به جشن فروردین، به ماه فروردین،‌ آزادی گزین بر یزدان و دین کیان، سروش آورد ترا دانایی و بینایی به کاردانی، و دیر زی و با خوی ه‍‍ژبر و شاد باش بر تخت زرین،‌ و انوشه خور به جام جمشید، ‌و رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش داد و راستی نگهدار، ‌سرت سبز باد و جوانی چون خوید،‌ اسپت کامگار و پیروز،‌ و تیغت روشن و کاری بر دشمن و بازت گیرا،‌ وهر بار کشوری بگیر نو با درم و دینار. پیشت هنری و دانا گرامی و درمی خوار، سرایت آبادان و زنده‌گانی بسیار.

رویداد اسلامی: در افغانستان در نوروز علم حضرت علی بلند می‌شود و در دهم فروردین، علم امام صاحب در ولایت قندوز بلند می‌شود. همچنان در اول فروردین در مندوی کابل که بازار غله و مواد غذایی است نیز علمی بلند می‌شود. همۀ این مراسم طی تشریفات مذهبی، بعد از تلاوت کلام‌الله مجید انجام می‌گیرد و بعد برای سعادت دنیای اسلام و بهروزی مردم و خیر و برکات در جامعه دعا می‌شود.

این دو رویداد سبب شده است که شماری نوروز را عید زردشتی دانند و شمار دیگر، عید اسلامی. در حالی به استناد منابع معتبر زردشتی و اسلامی، نوروز با هیچ‌یک از این ادیان پیوندی ندارد. پورداوود که اوستا را ترجمه نموده و مهرداد اوستا که روی فرهنگ اوستایی و پهلوی تحقیقات همه‌جانبه دارند، به صراحت نوشته‌اند: درهیچ بخشی از گاثاها و یا اوستا از نوروز حرفی نیامده است. در اسلام نیز می‌دانیم که از نوروز سخنی نیست. باید بپذیریم که نوروز جشن طبیعت زیبای آفریدگار، زمان نو شدن جهان و نمایش قدرت و جلال آفریدگار و عید کشت‌وکار و جشن دهقان است. خوب است در فصل بهار که هستی به تحرک می‌آید و گیاه نم زده در قعر گل سیاه به جوانه زدن و روییدن و حرکت آغاز می‌کند، ما هم حرکت نماییم و نوروز را به عنوان جشن کار و زنده‌گی و سازنده‌گی بزرگ داریم، نه به عنوان جشن زردشتی با او دشمنی کنیم و نه به عنوان جشن اسلامی به آن روی آرویم که نوروز هم‌زمان با خلقت هستی و پا به پای نو شدن طبیعت در بهار،‌ از سوی انسان‌های ابتدایی نیز تجلیل گردیده است و آن‌گاه این ادیان نبوده است.

نوروز شکوه روزگار است

ز افریدون و از جم یادگار است

گاهنامه و تاریخ نیاکان

زان شاهد ناز هر دیار است

مبارک روز نوروز شما باد

جهان را وحدت و صلح و صفا باد

محیط تاجیک و ایران و افغان

همیشه نوبهاران خدا باد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ابراز سپاس از آقای  دکتر شمس‌الحق آریانفر گرامی

۱۴۰۰ نیکو داشته باشید!

با مهر نیلوفر مستعد

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. حرام لقمه ی نجس افکونی نیشابور پایتخت ایران در زمان گشتاسب بود ان زمان انگلستانی نبود تا افکونستان رو بوجود بیاره و یک مشت تاتار مغول را در خاک جداشده ی ایران زمین لانه بده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا