خبر و دیدگاه

آیا تاریخ ” صلح بین الافغانی” را بیاد دارد؟

 

اشرف غنی نگران “صلح بین الخارجی” است و خواهان” صلح بین افغانی” با طالبان است. غنی هم چنان می گوید هیچ کشوری خارجی در غیاب دولت او نمی توانند با طالبان مذاکرات صلح را به پیش ببرند.
به باور غنی و همفکران او جنگ افغانستان ” جنگ بین الافغانی” میان تکنوکراتان افغان و طالبان، “برادران ناراضی” افغان شان است، پس مذاکرات صلح نیز باید ” بین الافغانی” در زیر خیمه پشتونولی صورت بگیرد.
اما دولت کابل از ابر قدرت های خارجی تقاضا دارد، که ” برادران ناراض” شانرا تشویق کنند که با برادران راضی ارگ نشین شان تن به” صلح بین افغانی” بدهند.
پرسش اساسی اینست آیا چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد؟
درین تحلیل کوتاه چشم انداز مذاکرات فعلی میان خلیلزاد و طالبان بر اساس فلسفه سیاسی جنگ و صلح ” بین الافغانی” و یا ” بین الخارجی” در سده های اخیر به بحث گرفته شده است.
++++
اگر به تاریخ افغانستان در سده های اخیر نگاه به اندازیم، حتا یک بار هم تاریخ ” صلح بین افغانی” را بیاد ندارد، ولی شاهد ” جنگ بین الافغانی” بی شمار بوده است که یا جنگ میان قبائل متخاصم بر سر زمین، زر و یا زن بوده است و یا هم جنگ قدرت میان نخبگان سیاسی و یا در نهایت جنگ با خارجی ها، حامیان گروه های رقیب بوده است. در تمام جنگ های” بین الافغانی”، هر دو طرف جنگ بحیث اجیران جنگی و بحیث چوب سوخت و بحیث احمق های جنگی در خدمت قدرت های آزمند خارجی استفاده شده اند.
در نهایت تصمیم جنگ و صلح در اختیار خارجی ها بوده است. هرگاه قدرت های رقیب باهم صلح کرده اند، میان اجیران افغانی شان نیز صلح شده است و اگر منافع شانرا در تداوم جنگ دیدند، اجیران شان نیز با هم جنگیده اند. بگونه مثال وقتی بازی بزرگ میان بریتانیا و روسیه تزاری در ۱۹۰۷ رسما پایان یافته اعلام شد، افغانستان در تحت رهبری عبدالرحمن خان به کمک انگلیس توانست همه رقبای خود را از طریق دیکتاتوری سرکوب کند و ثبات و صلح در افغانستان را تامین کرد. اما مواردی هم است که خارجی ها دست از رقابت کشیدند و در واقع” صلح بین الخارجی” نمودند، ولی دست نشاندگان و بازماندگان افغان شان دست از جنگ نکشیدند و تصفیه حساب آنها تازه شروع شد. بگونه مثال در اوج جنگ سرد گرباچوف و دولت امریکا توافقات ژنیو در ۱۹۸۸ را امضا کردند. شوروی ها و آمریکایی ها از رقابت در افغانستان دست کشیدند، ولی بازماندگان افغان شان هرگز تن به مصالحه ملی ندادند و به ” جنگ بین افغانی” شان ادامه دادند.
اما شکل جنگ تغییر کرد. جنگ بین مجاهد و کمونست به جنگ همه علیه همه یعنی جنگ بین القومی تبدیل شد و بلاخره به ظهور قدرت تازه نفس طالبان و فصل جدیدی جنگ ها شروع شد.
جنگ ۱۸ سال اخیر در افغانستان از کنترول” جنگ بین افغانی” خارج شده است، طالبان اجیران جنگی پاکستان و تروریزم بین المللی علیه برادران تکنوکرات ارگ نشین و حامیان خارجی شان می جنگند و ارگ نشین ها مامور جنگ رقابتی آمریکا با رقبای منطقوی آنها در بستر افغانستان می رزمند. در نتیجه تصمیم جنگ و صلح را طالبان و ارگ کابل نمی توانند بگیرند. تصمیم نهایی را پاکستان و آمریکا دو طرف اصلی جنگ می گیرند.
اینکه طالبان حاضرند با هر کافر و در هر جای دنیا به سر یک سفره نشسته ویسکی انگلیسی و یا آمریکایی و یا ودکای روسی به سر سلامتی کفار بنوشند، ولی حاضر نیستند با برادران تکنوکرات شان در زیر خیمه پشتونولی بنشینند، از صلاحیت آنها خارج است.
تلاش غنی که ” صلح بین الافغانی” میان طالبان و ارگ در زیر خیمه پشتونولی صورت بگیرد، یک خواست، غیر عملی و فرا تر از صلاحیت او است.
به باور این قلم اصلا پدیده ای بنام ” صلح بین افغانی” در فرهنگ پشتونولی وجود ندارد. هیچ جرگه و یا لویه جرگه آی و یا مهر در قرآن نتوانسته بین طرفین متخاصم صلح بیاورد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا