خبر و دیدگاه

راه نجات افغانستان: باند تروریستی طالبان و مدافعین ارتقاء و شنا ساندن آن ها منحیث یک گروه سیاسی

بر طبق خبر نامه دفتر ریاست جمهوری  افغانستان حامد کرزی با سخنان عالمانه یی؟؟؟در رابطه با حمله تروریستی ۲۷ جدی۱۳۹۲  در رستورانتی واقع در وزیر اکبر خان  گفتند: مبارزه با تروریسم زمانی به موفقیت می انجامد که میان قربانی و تروریست تفکیک صورت گیرد. به همین منوال شورای امنیت ملی  ( بیروی سیاسی کرزی) در جلسه نوبتی خود به تاریخ ۲۹ جدی ۱۳۹۲ گزارش هیئت موظف حقیقت یابی حادثه سیاه گرد ولسوالی غوربند ولایت پروان را استماع نمود. بیروی سیاسی کرزی خواهان قطع فوری عملیات و بمباردمان هوایی( یعنی قطع مبارزه بر علیه تروریسم) توسط نیرو های خارجی گردید.  اعلامیه بیروی سیاسی کرزی،درین مورد  بدون استماع  نظر والی پروان، ارزیابی جامع قضیه در پیوند با راهبرد مبارزه برعلیه تروریسم، منع پناه دادن تروریست ها و همدستی با آن ها صادر شده است. حقیقت کشته شدن تروریست ها، اخلال نظم عامه، فعالیت های تروریستی، قتل بیشتر از نود نفر از ساکنبن محل و مامورین دولتی بالوسیله ملا عبدالرحمان، که در این عملیات به قتل رسید، در خبر نامه ( بیروی سیاسی کرزی) انعکاس نیافته است.

 

در رابطه با این که سیاست های نا درست کرزی چه طور در ده سال گذشته مانع مبارزه بر علیه تروریسم طالبان گردیده و هم چنان در مورد عدم اتخاذ پالیسی روشن در مقابل دولت حامی تروریسم   در ذیل توضیح میدهم.

۱ . طالبان یک گروه تروریست وسیله هژمونی منطقوی پاکستان نه یک گروه سیاسی با برنامه  اداری، سیاسی و اقتصادی

 

جاه طلبی های منطقوی و توسعه طلبی پاکستان، که در وقت ظهور آن ها کرزی نیز در خدمت این پروژه پاکستان بود، موجب بمیان آمدن باند طالبان گردید. درین باره زیاد نوشته شده نمیخواهم مطلبی بنویسم. اما در باره ماهیت تروریستی اعمال طالب و تحلیل ماهیت این باند منحیث یکی از انواع جنایا ت سازمان یافته توضیحاتی ارایه می نمایم.

 

با وجود اختلاف در مورد تعریف تروریسم که تا هنوز مانع بمیان آمدن میثاق مبارزه بر ضد این پدیده گردیده است اما با آن هم در مور تعریف ذیل یک نوع توافق نسبی موجود می باشد:

 

تروریسم عبارت است از قتل، معیوب نمودن،آسیب رساندن و تهدید ارادی و سیستماتیک،مردم بیگنا ه می باشد که برای افگندن هراس در جامعه به منظور اهداف سیاسی صورت میگیرد.

 

اجرای اراد ی عمل تروریستی بر ضد مردمان ملکی این عمل را از قربانیان ملکی در یک عملیات تصادفی جنگی تفریق می نماید .درین روز ها در بعضی از تلویزیون های افغانستان، به شمول  صحبت های عده یی از سخنگویان کرزی، هر نوع تلفات ملکی را که در ضمن عملیات جنگی صورت می گیرد   تروریسم میدانند. بعضی اوقات در جنگ به صورت تصادفی به شکل تراژیک افراد ملکی صدمه می بینند که به هیچ وجهه عمدی و سیستماتیک نمی باشد. به همین صورت طبق قوانین جنگ منازل مسکونی و سایر اماکن ملکی نباید مورد هدف قرار گیرد، اما اگر از خانه،حتی مسجد، کلیسا و یا مکتبی شلیک صورت میگیرد به اساس ضرورت های عاجل نظامی این اماکن مصونیت خود را از دست داده و منحیث اهداف جنگی شناخته می شوند.(میثاق های ژنو ۱۹۴۹ و  پروتوکول های ضمیموی ۱۹۷۷)

 

 تروریست افراد ملکی را عالماً و عمداً از پیش حساب شده  مورد هدف قرار می دهد.هدف قرار دادن مردمان ملکی سیستماتیک می باشد یعنی این شکل اجرای عمل پیهم تکرار میگردد. وقتی تروریست ها بالای افراد بیگناه در بانکی در جلال آباد شلیک نمودندو یا یک فروشگاه را در وزیر اکبر خان منفجر ساختند و یا در رستورانتی بالای مراجعین شلیک نمودند و یا افراد بیگناه را در مراسم عروسی مورد هدف قرار دادند و یا در قندهار بالای بازیکنان در میدان بازی فوتبال حمله نمودند و چهار نفر را کشتند ویا اینکه افراد بیگناه را مانند گوسفند سر میبرند و با سر این افراد فوتبال بازی می نمایند این ها همه طالبان یعنی جنایتکاران تروریست اند که باید منحیث جنایتکار با ایشان معامله گردد نه این که به آن ها هویت سیاسی داده شود و به نام بیگناه از زندان بدون تحقیق ازاد شوند. این افراد که کرزی آن ها را تلویحاً قربانی تروریسم تلقی می نماید و پاکستان را تروریست و افغان ها را قربانی تروریسم میداند درک نادرست کرزی و مشاوران ؟؟؟ امنیت ملی شان را از پدیده تروریسم  وا نمود میسازد. افرادی که در یوتوپ دیده شده همراه با سر های از تن جدا شده فوتبال می کردند به زبان پشتو لهجه قندهاری صحبت می کردند.

 

 بعضاً عده یی از طالبان نکتایی پوش این گروه جنایتکار را مقاومت ملی میدانند. وبرای انتحاری ها قدسیت قایل شده آن ها را شهید میگویند. واقعیت این است که عده یی از ملا های وابسته به سازمان استخباراتی پاکستان عده یی از مردم را شستشوی مغزی نموده برای عملیات نظامی آماده می سازند و به ایشان می گویند که انتحار وسیله رفتن به جنت است. در حالیکه قرآن مجید انتحار را منع میدارد. گردن مردم را بریدن وبا سر بریده فوتبال نمودن و سایر جنایاتی که در فوق ذکر نمودیم ایا با تعالیم اسلامی مطابقت دارند؟ آیا کتاب مقدس ما نمی گویه که ( ولقد کرمنا بنی آدم) آ یا اعمال خلاف کرامت بشری فوق با این حکم قرآنی موافق است؟ مردم ما در مورد هم چون اعمال وحشیانه و فردی که عمل را انجام میدهد و می میرد می گویند که وی مردار شد. در حقوق بین الملل مرتکب این اعمال دشمن نوع بشر تلقی میگردد. HOSTIS HUMANI GENERIS

 

کرزی باید از  پدیده تروریسم در افغانستان  که چهار ضلع دارد یعنی، طالبان، القاعده، دولت حامی تروریسم پا کستان و قربانی تروریسم یعنی دولت و مردم افغانستان صحبت می نمود. اما کرزی این طور صحبت نمی نماید چه علاوه بر پیوند سازمانی که در گذشته با این باند جنایتکاران داشت با ایشان پیوند تباری دارد. بار ها مشاهده شده است که کرزی با تاخیر و گاهی هم بسیار دیر در باره قربانیان حمله های تروریستی طالبان اظهار همدردی نموده و یا اعضای خانواده این قر بانیان را در نزد خود بپذیرد . اما همیشه تلفات ملکی ناشی از عملیات جنگی قوت های بین المللی را شدیداً و عاجل محکوم و قربانیان این خانواده را که، واقعاً قابل همدردی می باشند، اما در اثر عمل غیر قصدی واقع شده برجسته می سازد و نسبت عوامل سیاسی سر و صدا خلق میکند.

 

حامد کرزی گاه گاهی بصورت ارادی یا غیر ارادی مکنونات قلبی خود را بیان می کند. در یک مصاحبه یی با یک روزنامه هندی چند سال قبل گفته بود : کاش طالبان سپاه من می بودند. در سال  2003 و یا ۲۰۰۴ به یاد دارم در رابطه با ملا بورجان یکی از قوماندان های طالب که در سال ۱۹۹۶ هنگام حمله به کابل در راه جلال آباد کشته شد گفت: ملا بور جان در وطن دوستی و جهاد از هیچ فردی کمتر نبود. حامد کرزی با دیپلوماسی مخفی تماس خانوادگی بصورت دوامدار در صدد ادغام و داخل ساختن گروه تروریست جنایتکار طالب در دستگاه دولتی و ارتقای آن ها به حیث  یک گروه بوده است در حالی که این طرز العمل زمینه تجزیه افغانستان را بمیان میاورد. درین راستا قسمآ  موفق شده و عده یی را در روی صحنه به نام شورای  عالی صلح بمیان آوردکه با طالبان منحیث یک گروه سیاسی مذاکره نماید. این شورای نام نهاد نه مشروعیت سیاسی دارد و نه هم ماموریت ملیی برایش از جانب نهاد های مشروع ملی و سیاسیون کشور داده شده است.

 

 این، به اصطلاح شورای  عالی صلح، که عده یی از سود جویان مالی و سیاسی برای گرفتن معاش و سایر امتیازات  دران جمع شده اند ،  حتی در سطح جهانی نمونه یی ازان برای حل یک منازعه سیاسی دیده نه شده است. قاعدتاً در یک منازعه یی در چهار چوب یک دولت موضوع مرکزی مورد تنازع قدرت سیاسی می باشد که یک جانب آن حامل حاکمیت یا قدرت سیاسی می باشد و جانب دیگری که خواهان کسب قدرت یا مشارکت در قدرت می باشد. در هم چون یک حالت مذاکره بین دولت و جانب مقابل صورت میگیرد یعنی در تمام مذاکرات سیاسی برای رفع منازعات یک طرف دولت و طرف دیگر مخالفین قرار میداشته باشند. شورای عالی صلح نه سر پیاز است نه ته پیاز. کرزی مذاکرات سیاسی مخفی را گاه کاهی پیش میبرد که حتی رئیس و اعضای به اصطلاح شورای صلح و معاونین رئیس جمهورازان خبر نمی باشند. جوان با تربیه و با تحصیلات عالی اما بی تجربه و خام ، رئیس شورای عالی صلح،را گرگ های پیر قوم پرست در شورای عالی صلح استعمال می نمایند و همین گرگان اند که فشار میاورند تا زندایان طالب از بگرام آزاد شوند. هنوز هم شخصی که موجب شهادت مرحوم استاد ربانی شد همه کاره و اعتمادی تیم تمامیت خواه کرزی  عضو این شورامی باشد.

 

بنابرین کرز ی و تیم قوم پرست وی به صورت دوامدار مانع   قلع و قمع و مجازات طالب ها به بهانه های مختلف از جانب قوت های بین المللی و نیرو های امنیتی گردیده اند. طبق فرموده جناب مو لانا فرید عضو ائتلاف ملی افغانستان در برنامه تلویزیونی طلوع ( جنواری ۲۰۱۴) وقتی مرحوم شهید جنرال داوود عملیات تصفیوی تروریستان را موفقانه در شمال آغاز نمود این کرزی بود که و ی را به کابل خواست و او را متهم به تصفیه قومی نمود. منع عملیات شبانه از جانب نیروی های بین المللی، منع استعمال نیروی هوایی بالوسیله نیرو های بین المللی، رهایی هزاران نفر ار جنایت کاران طالب از زندان ها، فراهم نمودن زمینه فرار آن ها از زندان ها  همه تلاش هایی اند در جهت زنده نگهداشتن طالبان و هویت سیاسی بخشیدن به این جنایتکاران  . در هم چون یک فضا اگر ملل متحد خواهان مذاکره سیاسی با یک گروه تروریست می گردد و یا بعضی از نیرو های بین المللی بصورت مستقلانه وارد تماس یا مذاکره با تقلید از کرزی با طالبان می شوند نباید آن ها را ملامت کرد، این دولت آقای کرزی است که چنین تغیر وعملکرد را باعث شده است.کرزی و همفکران وی مانند اشرف غنی احمدزی با پیش کشیدن خیالات واهی مانند توطئه بر علیه گویندگان یک قوم و یک زبان و مذاکرات سیاسی با تطهیر طالبان به حیث یک گروه سیاسی در صد د آنند که در یک نوع اتحاد نظامی-سیاسی با طالبان حاکمیت قومی خود را مستقر سازند و بعضاً افراد کله خام سیاسی از سایر اقوام را درین توطئه شریک خود سازند. در هم چون یک معادلات فکتور پاکستان و این که طالب وسیله هژمونی پاکستان در منطقه می باشد از نظر انداخته شده است مگر این  که این قوم پرستان با پذیرش نوکری پاکستان در صدد قلع و قمع دیگران و ایجاد حاکمیت مطلق پشتونی باشند. طبق یاد داشت های محترم امرالله صالح که در روزنامه وزین هشت صبح به صورت مسلسل نشر میگردد ؛باری حامد کرزی به ژان ارنو نماینده خاص ملل متحد برای افغانستان گفته بود: مشکل افغانستان این میباشد که اقلیت ها در قدرت سیاسی  آمده اند اگر این ها از قدرت رانده شوند پرابلمی در افغانستان وجود نه خواهد داشت. فاعتبرو یا اولو الا بصار.

۲. عدم اتخاذ پالیسی روشن در مقابل دولت حامی تروریسم

 

اسناد بی شمار حقوقی به شمول  منشور ملل متحد، قطعنامه ها شورای امنیت ملل متحد که تمام اعضای ملل متحد به شمول پاکستان مکلف به رعایت و تطبیق آن می باشد موجود اند که اعمال ذکر شده فوق را تروریستی می شناسند. کافی است که قطعنامه شورای امنیت ملل متحد، ۱۳۷۳ سال ۲۰۰۱ را اسا س قرار دهیم و بر طبق آن اسناد و مدارک جمع شده مبنی بر محکومیت پاکستان را منحیث دولت حامی تروریسم به شورای امنیت ملل متحد تقدیم نمائیم.

 

 طوری که در یک  نوشته قبلی خود ذکر نموده بودم دولت افغانستان هیچگاهی بصورت جدی از مجرای دیپلوماتیک موضوع جنگ تجاوزی پاکستان بر علیه افغانستان را مطرح نکرده است. کرزی گاهی دولت پا کستان را دولت برادر خطاب می نماید، گاهی می گوید اگر پاکستان مورد حمله امریکا قرار گیرد وی از پا کستان دفاع می کند و زمانی هم که طیاره های بی سرنشین امریکایی تروریستان را در قلمرو پا کستان مور هدف قرار میدهند کرزی با پا کستانی ها احساس همدردی و هم نوایی می کند.

 

در بیشتر از ده سال اخیر این دولت افغانستان بود که پیهم خوا هان جدا نمودن گروه تروریست طالب از القاعده و حذف نام های آ نان از فهرست تعزیرات ملل متحد بود. این نابغه شرق،اشرف غنی و کرزی بودندکه،با جدا شدن گروه طالب  از القا عده در دسته بندی این گروه در یک ردیف بالوسیله شورای امنیت م، م، طبل نواختند وآن را تحول بزرگ میدانند ( مصاحبه تلویزیونی اشرف غنی با آقای کاکر تلویزیون طلوع). در حالیکه  با خواندن کتاب اقای  بروس رایدل ( هم آغوشی مرگبار)  در همه جا از پیوند فکری، سازمانی و سیاسی القائده-آی اس آی و طالبان ذکر و مدارک و اسناد ارایه میگردد.

 

 فرصت های خوبی را ما نسبت عدم مو جودیت اراده سیاسی و ضعف دید ملی از دست داده ایم. یکی ازین فرصت ها بعد از کشته شدن بن لادن در پاکستان بود. افغانستان می توانست با استفاده از هم چون یک فضایی جلسه خاص شو رای امنیت ملل متحد را خواستار میشد وبا تماس گسترده با تمام سازمان های سیاسی جهانی و منطقوی به شمول سازمان های اقتصادی با فرستادن هیئت های متشکل از تمام جناح های سیاسی خواهان توقف فعالیت های شورای کویته، گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار و سپردن این جنایت کاران به افغانستان می گردید. اسناد حقوقی فراوانی در رابطه با منع حمایت، تمویل، تجهیز، تربیه و در اختیار قرار دادن قلمرو خود برای این گروه ها بالوسیله شورای امنیت ملل متحد تصویب شده است. پاکستان متعهد و مکلف به احترام به این اسناد تصویب شده شورای امنیت م، م میباشد.

 

عامل اصلی جنگ و تداوم جنگ در افغانستان پاکستان و آی اس آی میباشد. پا کستان با به راه انداختن جنگ نیابتی بر علیه افغانستان از طریق باند جنایتکار طالبان مرتک جنگ تجاوزی بر علیه افغانستان گردیده است. غرض دفاع از خود مقابل این جنگ تجاوزی  از مجرای دیپلوماتیک  ایجاب می کند که یک بر نامه ملی تنظیم گردد.  طوری که در نوشته های قبلی خود ذکر نموده ام، برنامه ملی باید شامل اقدامات ذیل باشد:

 

الف. تحت ریاست وزیر خارجه گروه کاری با عضویت نمایندگان وزارت داخله، وزارت دفاع، ریاست امنیت ملی تشکیل و تمام موارد مداخله پاکستان و شمولیت پاکستان و دستگاه استخباراتی آن در جنگ تجاوزی بر افغانستان دسته بندی و ثبت گردد.

 

ب. با منحل ساختن شورای عالی صلح،جبهه ملی برای نجات افغانستان مانند شورای همکاری احزاب که قبلاً ا ز طریق تفاهم و مذاکره بین احزاب بمیان آمده بود، تشکیل شود که یک طرح سیاسی را به حکومت برای نجات افغانستان ارایه و این طرح را حکومت بعد از تصویب مجلس نمایندگان تطبیق نماید.

 

ج. در طرح پالیسی برای نجات افغانستان میتوان یک کنفرانس بین المللی تحت نظر شو رای امنیت ملل متحد را به شمول کشور های همسایه در نظر گرفت موافقتنامه امنیتی با امریکا بیدرنگ باید امضاء گردد.  

 

  

 

د.  افغانستان بصورت جدی و عاجل اجلاس خاص شورای امنیت ملل متحد در باره اوضاع افغانستان را تقا ضا نماید.یک هیئتی متشکل از روسای مجلسین شورای ملی، وزیر خارجه ، رهبران احزاب و جریان های سیاسی حبهه ملی برای نجات افغانستا ن غرض طرح شکایت افغانستان از جنگ تجاوزی پاکستان بر علیه افغانستان   به شورای امنیت ملل متحد بروند. شورای امنیت ملل متحد می تواند کمیسیون حقیقت یابی را به منطقه برای ارزیابی شکایت های افغانستان و مدارک ارایه شده درین زمینه بفرستد.

 

ه. هیئت فوق باید مدارک جمع شده مبنی بر تجاوز پاکستان را برا ی تمام سازمان های سیاسی منطقوی و بین المللی حضوری و شخصی طی سفر های متعدد تقدیم دارند. شاید پا کستان با اقدامات تلافی جویانه  منجمله ایجاد موانعی در مقابل انتقال اموال و مسدود نمودن راه ها متوسل گردد درین زمینه باید کمیسیونی در باره الترناتیف ها درینمورداقدامات نماید. با موجودیت قوت .غرض یک راه حل دایمی مشکلاتی را باید تا حدی قبول نمود.

 

و. کمیسیونی از جانب جبهه ملی برای نجات افغانستان تشکیل گردد تا در روشنی مواد  قانون اساسی،قانون جزای افغانستان، خصوصاً فصل جرایم بر علیه امنیت خارجی دولت، ،قانونن اجراات جزایی و سایر قوانین، موضوع هزاران طالب رها شده را بر رسی و حتی به جرم خیانت  ملی افراد مسئول را، به شمول رئیس جمهور، در صورت دلایل اتهام مورد تعقیب قانونی قرار دهند.

 

این همه به ضرورت مبرم امضای قرار داد امنیتی با امریکا سخت مربوط می باشد که در باره آن یک دانشمند سابقه دار و وطنخواه یعنی عبدالحمید مبارز طی مقاله یی که اهمیت تاریخی دارد نگاشته است  . حامد کرزی به آن مقاله اهمیت نداده مسئولیت و حتی محاکمه خود را به گردن گرفته است.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا