برهان الدین ربانی

رهبر در یک نگاه

abdulhai_khorasani

خبر ناگهانی و تکاندهنده بود، باورکردنش دشوار بود، ازاخلاق انسانی و اسلامی بدور بود،مهمان حرمت نمک نمی دانست ،نمادجهل و جنود شیطان بود،او به شکار فرشته صلح آمده بود …واستاد به تکلیف اسلامی وانسانی و ملی اش عمل می نمود و لاجرم در راه آرمان مردم افغانستان که آرامش و امنیت وصلح میباشد جان خویش بر کف اخلاص نهاد و تقدیم تاریخ نمود،آری استاد برها ن الدین ربانی به شهادت رسید.

درود خداوند بر روان پاک او وبر همه ای مبارزان راه آزادی باد.

در شامگاه سه شنبه ۲۰ سپتامبر۲۰۱۱ بدخشان فرزند نام آورش را، افغانستان رهبر مقاومت و زعیم جهادش را، حوزه تمدنی ما سیاستمدار معتدل و دانشمندش را، دنیای اسلام فقیه نستوه و نماد اعتدالش را و جهان بشریت مبارز راه آزادی و انسانیت را از دست داد.

از لاله گون فضای خزر تا پرند رود     

ای خاک لعل خیز بدخشان ترا درود

زادگاه و تحصیلات شهید استاد برهان الدین ربانی

در۲۹ سنبله ۱۳۱۹ در فیض آباد بدخشان دیده به جهان گشود و بعد ازفراغت از مکتب در سال ۱۳۳۳عازم کابل شد.

استاد ازسال ۱۳۳۳ الی سال ۱۳۴۱درکابل به ادامه تحصیلات پرداخت و با فراغت از دانشکده شریعات دانشگاه کابل در همان دانشکده به عنوان استاد وارد کادر علمی دانشگاه شد.

او برای ادامه تحصیلات در سال ۱۳۴۵عازم مصر شد و درسال ۱۳۴۷با پایان دوره فوق لیسانس به وطن مراجعت نمود.

استاد در سال ۱۳۵۳با توجه به شرایط دشوار سیاسی انروزگار و فشار روزافزون دستگاه حاکم  به هجرت روی آورد و با آغاذ رستاخیز عظیم جهاد مردم افغانستان این هجرت تا پیروزی مجاهدین در سال ۱۳۷۱ادامه یافت.

تأسیس جمعیت اسلامی افغانستان

“نهضت جوانان مسلمان” با رهبری استاد غلام محمد نیازی و مشارکت استاد محمد موسی توانا- وفی الله سمعی –استادمحمد فاضل و استاد برهان الدین ربانی در سال ۱۳۳۶درکابل تأسیس شد .

در سال ۱۳۵۲ استادغلام محمد نیازی از رهبری ” نهضت جوانان مسلمان” استعفا داد واستاد برهان الدین ربانی به اتفاق آرا به حیث رهبرانتخاب شد و نام آن نیز به” جمعیت اسلامی افغانستان” تغییر یافت.

” جمعیت اسلامی افغانستان” یک حزب واکنشی نبوده که بر اساس یک حادثه به وجود آمده باشد،بلکه با درک شرایط ملی و بین المللی و با اتخاذ استراتیژی معین با هدف و آرمان مشخص و تعریف شده پا به عرصه فعالیت های سیاسی گذاشت.

عصر جهاد

با رویدادکودتا کمونیستی۱۳۵۷و آغاذ تجاوز اتحادجماهیر شوروی به افغانستان جمعیت اسلامی به عنوان یکی از اصلی ترین تشکیلات جهادی، هدایت رستاخیز عظیم ملی مردم افغانستان را بدست گرفت.

  استاد ربانی عملا به عنوان یک رهبر معتدل و نماد تساهل و تسامح سیاسی شناحته می شد، در تحت رهبری اندیشمندانه او بود که شخصیت های زیادی درجغرافیای سیاسی و فرهنگی جمعیت اسلامی افغانستان به ظهور رسیدند.

جمعیت اسلامی تنها تنظیم بزرگ سیاسی بود که بر مبنای زبان و جغرافیاو قومیت بنا نیافت ، می توان به قاطعیت گفت که هیچ نوع محدودیتی تبعیض آمیز برای حضور و ارتقا در رده های عالی جمعیت وجود نداشت و ندارد.

جبهات جمعیت اسلامی افغانستان در قندهار و لغمان و لوگر به همان اندازه پرشور و قدرتمند بود که در بلخ و تخار و بدخشان…

از استاد ربانی در جنوب و مشرقی به همان اندازه استقبال به عمل می آمد که در هرات و سمنگان و فاریاب.

در یگ نگاه شتابزده و گذرا به شورای اجراییه جمعیت اسلامی درمی یابیم که در واقع این حزب را می توان مظهر نماد ملی دانست.

شهید استاد احمد زی از لوگر

مولوی قاضی حکیم از کنر

سید نورالله آغا از هرات

شهید مولوی حمزه

استاد فایز از وردک

فضل الله مجددی از لوگر

استادمحمد موسی توانااز تخار

 سیاست مدارا و توأم با ملاطفت و مهربانی رهبری جمعیت اسلامی افغانستان سبب شده بود، که مردم در مناطق جمعیت اسلامی احساس آرامش و امنیت بیشتر نمایند. حتی  کسانی که به نوعی درعرصه روابط سیاسی ، اجتماعی و یا فرهنگی دچارخطا شده بودند  به مناطق جمعیت پناه می آوردند و احساس آرامش بیشتری می نمودند.

استاد درعرصه روابط بین الملل در دوران جهاد

استاد ربانی با درک درست و فهم تأثیر مثبت روابط دیپلماتیک بر فعالیت مجاهدین، با پذیرفتن همه دشواری های  سیاسی و اجتماعی از اولین سالهای جهاد به فعالترین رهبر سیاسی مجاهدین تبدل شد.

اولین حضور دیپلماتیک استاد ربانی در عرصه جهانی که به عنوان یک فرصت طلایی محسوب می شد، شرکت استاد به نمایندگی از گروه های اسلامی و با فعالیت چشمگیر صادق قطب زاده وزیرآمور خارجه وقت ایران در کنفرانس کشور های اسلامی در اسلام آباد در اوایل سال ۱۳۵۹ بود.

استاد از این فرصت استفاده خوب نمودوتوانست اوضاع افغانستانرا به دقت بیان نموده و توجه کشور ها را به موضوع افغانستان جلب نماید.

استاد برهان الدین ربانی بدون توجه به تبلیغات منفی گسترده و سازماندهی شده که  علیه او براه افتاد، در سال۱۳۶۷ به ایالات متحده امریکا سفرنمود و با رونالد ریگان رئیس جمهور وقت ایالات متحده امریکا در قصر سفید دیدار کرد.

او بعد از خروج ارتش اتحاد شوروی با درک شرایط نوین سیاسی و با افق دید استراتژیک نسبت به روابط منطقه ای ، از۱۱-۱۵ نوامبر ۱۹۹۱  به مسکوسفرنمود و با وزیر امور خارجه وقت اتحاد شوروی درقصرکرملین دیدار کرد .این ملاقات نقطه عطفی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی افغانستان به شمار می رود.

سیاست موازنه مثبت

او همیشه ودر همه حال توانسته بود در تمام مدت دوران جهاد موازنه مثبت را در سیاست خارجی بین ” تهران- اسلام آباد – ریاض” نگهدارد و انهایی که شرایط دشوار انروزها رابه خاطردارند با من همنوا هستند که نگهداری این توازن  سخت و طاقت فرصا و تقریبا غیر ممکن می نمود، اما او تنها شخصیتی بود که از عهده این امر بخوبی برآمد.

استاد ربانی در دوران جهاد روابط خود را باکشور های منطقه  با درک درست از موقعیت کشورحسنه نگهداشت و در توازن بخشیدن به سیاست منطقه ای موفق بود.

در عرصه روابط داخلی

در عرصه سیاست داخلی او تنها رهبر جهادی بود که روابط مناسب با تمام  احزاب جهادی راحفظ کرده بود، هم با احزاب جهادی مستقر در ایران وهم با احزاب جهادی مستقر در پاکستان روابط حسنه داشت.

 او با اتحاد سه گانه که شهرت به تمایل بازگشت به سلطنت داشتند تا احزابی نسبتآ افراطی، مانند حزب اسلامی و اتحاد اسلامی و همچنان با اتحاد هفتگانه مستقر درایران روابط خوب داشت.

همیشه و درهمه حال یک فضا را برای تصیم نهایی نگه می داشت هیچگاه حرف آخر را اول نزد ، در هر موردی از یک زاویه ای کوچک برای انعطاف وتسامح سیاسی بهره می گرفت .

نقش جمعیت اسلامی افغانستان در پیروزی مجاهدین

بهار ۱۳۷۱

جمعیت اسلامی افغانستان در سقوط رژیم کمونیستی نقش اساسی و تعین کننده داشت، در پی آزادی تخارستان ارتش نیرومند و منظم جمعیت به فرماندهی احمدشاه مسعود باب فتح دروازه های کابل را گشودند.

مجاهدین سلحشورجمعیت به فرماندهی امیر اسماعیل خان فاتحانه واردهرات شدند وشهر های حوزه جنوب غرب یکی بعد از دیگری فتح گردید.

فرمانده ارشد جمعیت ملانقیب پیروزمندانه وارد قندهارشد.مزارشریف در پی مذاکره نماینده نیرو های محلی با احمدشاه مسعود تسلیم فرماندهان جمعیت اسلامی شد. و نیرو های جمعیت اسلامی افغانستان به فرماندهی عطامحمد نور و اعلم خان آزادی فاتحانه وارد مزارشریف شدند.

استاد ربانی به عنوان رئیس جمهور

استاد در۲۸ ژوئن ۱۹۹۲ به عنوان دومین رئیس جمهور موقت وارد قصر ریاست جمهوری شد.

دوران استاد ربانی رامی توان یکی از پرماجرا ترین دوره های تاریخ معاصر کشور بر شمرد که از حوصله این مکان و مقال خارج است وبماند به مجال و مقام دیگر.

استاد در تاریخ ۳ دسامبر ۱۹۹۲ توسط  شورای حل و عقد به عنوان دومین رئیس جمهورافغانستان انتخاب شد.

تشکیل جبهه مقاومت ملی

درپی سقوط وعقب نیشنیی از کابل به تاریخ ۲۶ سیپتامبر۱۹۹۶ جبهه مقاومت ملی  به ریاست استاد ربانی تشکیل شد.

جبهه نیرومند مقاومت ملی که متأسفانه به غلط به نام جبهه شمال خوانده می شود  به ریاست استاد برای نجات افغانستان تشکیل شده بود.

کنفرانس بن ۲۰۰۱

استاد با وصف آنکه در باره کنفرانس بن دارای پیشنهادات مشخص و شفاف بود اما با سیمای باز و تحمل انواع تهمت ها و افتراهات قدرت را تحویل داد و به قول معروف پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو نا مردی ها و نامردمی های دوستان نادان و دشمنان زیرک را دید و خم به ابرو نیاورد.

انگاه که بعضی ها قهقه زنان دشمن را به حریم امن فرامی خواندند و سقوط خود را ناآگانه جشن می گرفتند او صبر نمود و ایستاد، او در استقامت خویش استوار باقی ماند وبا صداقت و اخلاص جاویدانه زیست وجاویدانه رفت.

انتقال قدرت ۱۳۸۰

درپی سقوط طالبان استاد ربانی به عنوان رئیس جمهورقانونی در۲۲ دسامبر ۲۰۰۱ طی مراسم رسمی حکومت را به اداره موقت افغانستان تحویل داد.یکی از درخشانترین صحنه های منحصر بفرد تاریخ معاصر افغانستان تحویل قدرت توسط استاد به حامد کرزی در پی تصمیم کنفرانس بن بود. استاد توانست با همه ای ملاحظات ایکه داشت با لبخند معنی دار قدرت راانتقال دهد و صفحه ای درخشانی در تاریخ به نام خود رقم زند.

حمایت از حامد کرزی

استاد ربانی در انتخابات ۲۰۰۴از حامد کرزی حمایت نمود.

ورود به پارلمان

شرکت در انتخابات سال ۱۳۸۴ و انتخاب به عنوان نماینده بدخشان.

تأسیس جبهه ملی در سال ۱۳۸۶

درپی نارضایتی عمومی و روند رو به رشد نا امنی و عدم کفایت سیاسی حکومت، استاد بار دیگر  به تأسیس جبهه ملی پرداخت که با بحث های جدی در سطح مطبوعات دنبال شد.

معرفی کاندیدا در اتنخابات ۲۰۰۹ ریاست جمهوری

استاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹بامعرفی و حمایت از دکتر عبدالله عبدالله حکومت را به چالش جدی مواجه ساخت.

ریاست شورای عالی صلح ۲۰۱۰

استاد ربانی بنا به پیشنهاد حکومت و با احساس مسؤولیت دینی و شرعی وبا توجه به جایگاه اجتماعی و علمی، ریاست شورا را پذیرفت و سر انجام در راه آوردن امنیت و صلح جان به جان آفرین سپرد.

بسیاری از ارکان سیاسی و جهادی  جمعیت اسلامی از رفتن استاد به شورای صلح راضی نبودند اما همه کسانی که به او اعتراض داشتند به موقعیت  منحصر به فرد او به عنوان یکی از ارکان جامعه علمی و فقهی کشورکه فوق شأن سیاسی استاد بود شاید توجه نکردند. او با احساس مسؤولیت ملی آنرا پذیرفت.

آخرین سفر استاد

آخرین سفر استاد برهان الدین ربانی به تهران به عنوان عضو هیت رئیسه مجمع جهانی دارالتقریب اسلامی بود.

شیوه مدیریت – تربیت یافته گان مکتب استاد- وآینده جمعیت اسلامی افغانستان

او دارای شیوه مدیریت دموکراتیک بود.در سایه مدیریت خردمندانه او، جمعیت اسلامی افغانستان به یک مکتب تبدیل شد که بسیاری از تربیت آموخته گانش هم اکنون از بازی گران صاحب نام صحنه سیاسی کشور به شمار می روند.

استاد ربانی در شرایط دشوار جهاد با همه فراز و فرود رهبری را استوار و خردمندانه نگهداشت و با تدبیر و درایت انرا هدایت نمود.

شاگردان مکتب استاد ربانی را در یک نگاه می توان به سه دسته تقسیم نمود.

نسل اول شاگردان مکتب استاد،  کسانی بودندوهستند که در همراهی با او جهاد را شروع کردند و خود از بنیان گذاران جهاد و مبارزه محسوب می شدند و می شوند.

این نسل  همه گی از درخشانترین چهره های نهضت بودند . انعطاف نا پزیری در برابر دشمن،

پاکی ، تقوا ، طهارت نفس، استقامت ؛ آزادگی ،التزام عملی به شعایردینی و آشنایی با معارف اسلامی از خصوصیت های بارز آنها به شمارمی رفت.

شخصیت های ذیل نسل اول مکتب جمعیت به شمار می روند:

اسطوره جهاد و سمبول مقاومت شهید احمدشاه مسعود

 بنیانگذار جهاد درام البلاد بلخ شهید استاد ذبیح الله

شهید اسماعیل طارق شخصیت بر جسته جهادی لغمان

شهید صفی الله جان افضلی فرمانده سلحشورو فرزند فرزانه هرات

شهید استاد آرین پور فرمانده نام آوربدخشان

فرمانده نام آور قندهار شهید ملا نقیب

برروان پاک همه ای آنها درود و دعا می فرستیم.همگی در راه آزادی وانسانیت به شهادت رسیدند. آنها تنها مرد جنگ نبودند،بلکه مرد شمشیر و قلم بودند ، دارای هدف ،آرمان و تفکر .

 اما نسل دوم از تربیت یافتگان مکتب استاد سیاسی ترند، به این معنی که شاید همزمان با تحولات ملی و بین المللی و با درک به موقع از زبان سیاست روز انعطاف پذیری و سیاست ورزی پیشه کرده اند و امروز که می  نگری سیاسی تر به نظر می آیند تا جهادی ،اما همگی از مجاهدان نامدارند و آب دیده و مجرب اند در عرصه ای جهاد و سیاست.

از چهره های ذیل می توان به عنوان شاخص ترین چهره های نسل دوم نام برد:

امیر اسماعیل خان ، مارشال محمد فهیم، شهید مولوی محمد اعلم ،محمد یونس قانونی،شهیدنجم الدین واثیق، عطامحمد نور، دکتر عبدالله عبدالله ، ، شهید علاوالدین خان فاتح جنگ های زنده جان، مسعود خلیلی ،احمد ضیا مسعود،عبدالستارمراد و شماری بسیار از شخصیت های جهادی ،فرهنگی و سیاسی که ذکر نامشان برای مجال و مقال دیگر محفوظ بماناد.

و اما نسل سوم، این نسل را می توان نسل امروزی نامید، با دانش روز آشنایی دارند، نسلی که تحصیلات دانشگاهی دارند ، با جهان خارج ارتباط بهتری بر قرار می کنند ،نوع سیستم کهن حزبی را برنمی تابند، خواهان اصلاحات اساسی و روند دموکراتیک در حزب هستند و به شایسته سالاری می اندیشند.

از شاخص ترین چهره های این نسل می توان از احمد ولی مسعود،صلاح الدین ربانی،فضل الرحمن فاضل،امان الله جیحون ،امرالله صالح و تعدادی از شخصیت های دیگر نام برد.

در یک نگاه در می یابیم که همزمان با تغییر شرایط ملی و بین المللی، جمعیت اسلامی افغانستان هر چند درروی کاغذ برعهد قدیم قایم است اما در عمل همزمان با تحولات سیاسی ،عملا جمعیت نیز متحول شده است.

اکنون این میراث گرانسنگ با عرض جغرافیا و طول تاریخ به میراث مانده است، از نگاه حقیقی هیچ شخصیتی نمی تواند جای استاد شهید را پر نماید ،او مانند بسیاری از اسلاف معنوی اش به تاریخ پیوست و جاویدانه شد.

قرنها باید که تا از لطف حق پیدا شود    بایزیدی در خراسان  یا اویسی در قرن

واما از منظر حقوقی هم بسیاردشوار است تا جای خالی استاد برهان الدین ربانی پر شود، هر نوع کوتاه اندیشی و عدم دقت می تواند دستاورد نیم قرن رهبری و مدیریت را پراگنده و پاشان کند.

امروز شنیده می شود که برخی از عزیزان را گمان برآنست که گویا چهره های جمعیت را به بیرون از جمعیت و داخل جمعیت تقسیم نمایندواین خطای بزرگ است.

ما همه می دانیم که سه جریان بر اساس فهم درست ازتاکتیک سیاسی در زیرمجموعه ای جمعیت به فعالیت پرداختند ،همگی از فرزندان صدیق جمعیت بودند و هستند ،افغانستان نوین به رهبری محمد یونس قانونی، نهضت ملی افغانستان به رهبری احمد ولی مسعود و جریان تغیروامید به رهبری دکتر عبدالله عبدالله.اگربر اساس یک تاکتیک استوار دیروز درزیر سقف آسمان جمعیت خیمه بر افراشتند امروز بایست و می باید بر اساس یک استراتیژی دقیق خیمه ها را بردارند ودر یک فضای دموکراتیک همه با هم برای برآورده شدن آرمانها و آرزوهای استاد شهید گام بردارند و بر داریم.

یک شورای عالی رهبری که بتواند تمام شخصیت های عمده و پر سابقه تشکیلات را در خود جا بدهد می تواند به نهاد محوری در تحولات سیاسی آینده افغانستان تبدیل شود.

به عنوان مثال می تواند دراین شورا افرادی نظیر امیر اسماعیل خان، محمدیونس قانونی،سیدنورالله عماد، محمدنسیم فقیری، عطامحمدنور،دکترعبدالله عبدالله،مسعودخلیلی ،مارشال فهیم ،انجنیرمحمد رحیم،احمدولی مسعود،عبدالحفیظ منصور،عنایت الله شاداب،فضل الرحمن فاضل،امان الله جحیون ،محمداکرام اندیشمند،صلاح الدین ربانی و افرادی ازجنوب و شرق کشورمشارکت داشته باشند.

چه تلخ باشد چه شرین، به شیوه رهبری فردی نگاه داشتن جمعیت با این جمعیت دشوار است و باید از هر نوع تک روی پرهیزنمود وبپذیریم که میراث آن بزرگ مرد به همت بزرگ ودید استراتیژک نیاز دارد.

بهتر است یک شورای رهبری به اشتراک تمام ارکان جمعیت به ریاست موقت صلاح الدین ربانی تشکیل شود،واین شورا تا بر گذاری کنگره جمعیت و انتخابات ریاست اجرایی،واعضای شورای رهبری و اتخاذ تصامیم مهم از جمله حکومت سایه،وکاندیدای ریاست جمهوری آینده تصمیم گیری نمایند.

 و اما سخنی با حاکم  کشور

رئیس جمهوراحتمالا بخاطر دارد که به عنوان پاسدار قانون اساسی سوگند یاد کرده هست ، واینکه خود در شکستن قانون اساسی ازهمه پیش قدم تر گام بر می دارد به این معنی است که او خود در شکستن نظام دموکراتیک از همه پیش قدم تراست.

ایجاد شورای عالی صلح مغایر قانون اساسی بود واست ودایر نمودن لویه جرگه ای عنعنوی نیز مغایر قانون اساسی می باشد.

صلح با گروهی که نه از اسلام فهم درست ودقیق دارد و نه از انسانیت و اخلاق وفرهنگ بویی به مشامش رسیده است به معنی جنگ با تمام ملت است ،مردم افغانستان نمی توانند تفکری را بپذیرند که با تمدن ،دین و فرهنگ آنها سر جنگ دارد.

طالبانرا در خوشبینانه تعریف می توان گروه خوارج مسلکی دانست که نه از دانش دینی خوارج بهره ای دارند و نه حتی از مزایایی مثبت فرهنگ قبیله چیزی آموخته اند.

ما از اتخاذ هر نوع سیاست دوگانه و اظهار نظر های دو پهلو و تصامیم غیر شفاف حاکم پایتخت را بر حذر می داریم.

حافظ وظیفه ای تو سخن گفتن و هست و بس

در بند آن مباش که نشنید یا شنید.

___

نوت: متن بالا سخنرانی عبدالحی خراسانی در کنفرانس لندن به مناسبت شهادت استاد ربانی می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا