خبر و دیدگاه

آیا زمان ترک افغانستان فرا رسیده است؟

troops_exist

ما یک دهه پیش، با انگیزه های مختلط و آرزوی انتقام گیری وارد افغانستان شدیم. با گذشت زمان، توجه مان به خود افغانستان متمرکز گردید: به نفرت از آنچه که طالبان به این کشور و مردم آن روا داشته بودند، و به آسیب های وحشتناکی که جنگ مرگبار بیست و پنج ساله به این کشور به ارمغان آورده بود.

 من، همزمان با تهیه گزارش از خاور میانه، آسیای میانه و واکنش جهان اسلام در باره حادثه یازده سپتامبر، جنگ آمریکا را در افغانستان از همان روزهای نخست آن پوشش داده ام. و از آن زمان تا کنون، پی هم در باره آن مینویسم.

 ویلیام بیمن که از همکاران نزدیک من و کارشناس برجسته ی منطقه است میگوید: “جنگ افغانستان، بعلاوه ی پوچی و بیهودگی، طولانی ترین درگیری نظامی تاریخ ما است”.

 تا تابستان آینده، تقریبا یک سوم نیروهای صد هزار نفری امریکا از افغانستان بیرون میشوند، و باز مانده این نیرو ها تا سال ۲۰۱۴ این کشور را ترک خواهند گفت. من اینرا می دانم که دستاورد های ناچیز این جنگ، هزینه بالای آنرا توجیه نمیکند، به ویژه آنکه نیروهای ما پاشان و اقتصاد ما به شدت ضربه دیده است.

 شبح بوسنی، رواندا و کامبوج

 با وجود این، هر گاه من تاثیر عقب نشینی را میسنجم، تصویری که به ذهن می آید یک جنگل بوسنی است نه کابل.

 در یک روز مرطوب جولای سال ۱۹۹۵، من در چند کیلومتری غرب سربرنیتسا، هنگامی که هزاران نفر از زنان و کودکان در میان درختان در حال فرار بودند، از غم و اندوه دیوانه شده بودم. در پشت سر، در حدود ۸۰۰۰ تن از شوهران، پسران، پدران و برادران آنها توسط پیاده نظام صربستان قتل عام و به گودال ها پرتاب شده بودند.

 تا سال ۱۹۹۲حظور جامعه جهانی، در قالب نیروی حفاظتی سازمان ملل، در بوسنی چیزی بیشتر از نام نبود. این نیروها – ۴۰۰۰۰ نفر – نه نیروی واقعی حفاظتی بودند و نه دردی را دوا. “دستور” شورای امنیت سازمان ملل به این نیرو ها چنان مبهم و دست و پا گیر بود که در واقع تلاش های آنها را فلج کرده بود. تانک ها و نیروهای سازمان ملل متحد در سربرنیتسا، جنایات آشکاری را که در پیش روی آنها اتفاق می افتاد، در سکوت کامل تماشا میکردند.

 آنچه را که من در آن روز بارانی تابستان در یک اردوگاه موقت پناهندگان دیدم و شنیدم، تا پایان زندگی در حافظه ام باقی خواهد ماند.

 دخالت نظامی میتواند عواقب بدی داشته باشد. اما اغلب، خویشتنداری دیپلماتیک، کلوخ را در آب ماندن و گذشتن، عقب نشینی شتابزده و فرار از مسئولیت های اخلاقی نیز میتوانند عواقب بدی را به دنبال داشته باشند.

 افغانستان پس از عقب نشینی نیروهای خارجی، ممکن است وحشت رواندا را تجربه کند، که جهان پیشرفته در برابر قتل عام ۸۰۰۰۰۰ نفر سکوت کرد؛ و یا میتواند به سرنوشت کامبوج دچار شود، جائیکه یک میلیون و هفتصد هزار نفر در کشتزار های مرگ جان سپردند. و یا اینکه افغانستان میتواند پایان درگیری بوسنی را تجربه کند. بیل کلینتون پس از غلبه به شک و تردید خود، دستور بمباران نیروهای صرب را صادر نمود و در نتیجه جنگ در ماه می به پایان رسید.

 بله، با وجود اینکه نمیتوانیم پایان مشکل افغانستان را در ماه ها و سالهای آینده پیش بینی کنیم، ما باید تلاش های خود را در افغانستان کاهش دهیم. اما، باید آماده ی پذیرفتن عواقب وحشتناک آن نیز باشیم.

 بربریت طالبان

 مردم افغانستان مدتها پیش از مداخله خارجی، از طالبان هراس داشتند. طالبان توان تحمل هیچ اندیشه دیگر به جز از جهان بینی خود را ندارند. آنها دگر اندیشی را توهین به باور های خود میپندارند — نابود ساختن پیکره های ۱۶۰۰ ساله ی بودای بامیان در سال ۲۰۰۱ نمونه خوب این جهان بینی است. برخورد آنها با زنان مانند برخورد آقا با کنیز است. آنها دختران جوان را به گناه رفتن به مکتب کور کرده اند.

 کمتر از یکسال پیش، روز ششم آگست، طالبان در دره ی در شمال کابل، ده تن پزشک، پرستار و تکنسین های خارجی را سر زدند.

 این نه ربطی به اسلام دارد و نه هم انعکاس تقابل ارزشهای سنتی آسیایی و سکولاریسم غربی است. مسئله در این است که فرمان روایی طالبان، در حقیقت پیروزی بربریت است.

 دلایل قوی ما را وا میدارد، که انتظار بازگشت طالبان به قدرت را پس از عقب نشینی نیروهای بین المللی داشته باشیم. این بازگشت، حل و فصل هولناک حساب ها را به دنبال خواهد داشت. به عبارت صریح تر، ما به احتمال زیاد شاهد قتل عام مردم مظلوم و بیگناه، از دور خواهیم بود.

 منحنی گرافیکی آمار مهاجرت ناگهانی از افغانستان، وحشت عمومی از طالبان در زمان حاکمیت آنها و تسکین عمومی پس از سرنگونی حکومت آنها را نشان میدهد. میزان مهاجرت از افغانستان از سال ۱۹۹۶ تا اواخر سال ۲۰۰۱ پیوسته رو به افزایش بود. پیش از آغاز جنگ آمریکا٬ ۷٫۴ میلیون پناهنده افغان تنها در پاکستان و ایران به سر میبردند. از سال ۲۰۰۲ بدینسو، پنج میلیون پناهنده افغان به کشور شان باز گشته اند.

 قابل یاد آوری است، که ناتو و واشنگتن مرتکب اشتباهات نابخشودنی نیز شده اند. بزرگترین اشباه آنها پشتیبانی از حامد کرزی، خرده دیکتاتور فاسد و بی کفایت، بوده است.

 بیمن تاکید می کند که جنگ افغانستان: “ثروت شگفت انگیز و باد آورده ی برای پیمانکاران امریکایی و مشاوران خارجی است، که میلیاردها دالر را بدون حساب و کتاب به جیب زده اند”.

 حملات هوایی توسط هواپیماهای بدون سرنشین، که به صورت الکترونیکی از جا های دور مانند فلوریدا اداره میشوند، باعث تلفات “تصادفی” صد ها تن شده اند. در جریان جنگ ده ساله، ده هزار تن افغان توسط دو طرف کشته شده اند.

 اما در مقایسه با این، در حدود ۱٫۳ میلیون افغان در جریان تهاجم اتحاد جماهیر شوروی ۱۹۷۹ – ۱۹۸۹، و ۴۰۰۰۰۰ تن دیگر در جریان دوازده سال جنگ داخلی با طالبان جان باختند. بسیاری از افغان ها دوره حظور نیرو های بین المللی را، امن ترین دوره در تاریخ پرآشوب اخیر خود میدانند.

 درآمد یک فاجعه جهانی

 افغانستان فرو رفته در هرج و مرج و یا زیر تسلط طالبان به طور قطع جاذبه خود را به عنوان پناه گاه، آموزشگاه و پایگاه عقبی دهشت افگنان، باز خواهد یافت. این چشم انداز، به علاوه خطر سرازیر شدن موج گسترده پناهندگان، واضح میسازد که چرا کشورهای همسایه افغانستان — از جمله ایران و چین — در آغاز تلویحاً از مداخله بین المللی حمایت کردند.

 تراکم ابر های سیاه در افق، تنها کابوس ی برای افغانها نیست. این ابرها درآمدی است به یک فاجعه جهانی.

 نیروهای ایساف به رهبری ناتو در افغانستان، در هنگام اوج خود، سربازان و مشاوران غیر نظامی ۴۲ کشور را در ردیف خود داشتند. این ائتلاف چشمگیر، فراگیر ترین اتحاد پس از جنگ جهانی دوم، در آستانه از هم پاشیدن قرار گرفته است.

 خطر آن میرود که عقب نشینی تب آلود، منطق مداخله خارجی را بپاشاند و راه را برای تعداد بیشماری از بوسنی ها، رواندا ها و کامبوج ها، در آینده باز کند.

 استدلال می شود که با خروج نیرو های خارجی، دست کم افغان ها از خسارات “عارضی” مداخله خارجی ها در امور داخلی آنها، در امان خواهند ماند.

 دوباره فکر کنید. نیرو های خارجی میروند. چنانکه واشنگتن آشکارا اعلام کرده است، با افزایش وابستگی به هواپیماهای بدون سرنشین و دیگر ابزار بی چهره، جنگ الکترونیکی میشود.

 و کشتار ادامه مییابد..

برگردان به فارسی: ع. ع.

___

برای مطالعه اصل مطلب به زبان انگلیسی به اینجا اشاره کنید. 



نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا