خبر و دیدگاه

“ستیو کول” در مورد طالبان- در اشتباه اشتباه محض

steven_coll_taliban

 

اگر مقالهء اخیر ستیو کول در نیویارکر درست باشد، مذاکرات دوجانبه میان ادارهء اوباما و رهبران طالبان سال گذشته آغاز شده بود. هفتهء گذشته، یکی از اعضای افغانی “انجمن عالی برای صلح” اعلان کرد که آنها میخواهند یک هیات به گوانتانامو بخاطر آزادی کدام  خرس بزرگ که درانجا زندانی است بفرستند.

اندیشهء مذاکره با طالبان سالهاست که جریان دارد ــ در واقع ، از زمانیکه ما شروع به باخت جنگ کردیم- و در حال حاضر این اندیشه ییست بدتر از زمانی که حالات بهتر ازین بود است.

دلیل عمده برای مذاکره نکردن با طالبان، طبعیت و خاصیت آنهاست.  تصاویر کامرهء امنیتیء ۱۹ فبروری  حملهء طالبان در بانکی در جلال آباد را تماشا کنید. بعد، کوشش کنید که استدلال کنید طالبان فقط مثل، فرض کنیم، اتحاد شوروی است.

در ویدیو، آدمکشان که امثالشانرا رئیس جمهور کرزی در یکی از جلسات صلح در ماه جون سال گذشته “برادران ناراضی” گفت – ۳۸ غیر مسلح افغانی را از پا درآوردند. این پنج فرد مسلح که ملبس با یونیفورم پولیس و عسکر اردوی ملی افغانستان بودند، ظاهرا هدفشان پولیسهای افغانی بود که بخاطر اخذ معاش به بانک  آمده بودند. آنها ۱۴ پولیس، ۷ عسکر اردوی ملی و ۱۷ شهروند که از بخت بد درآنوقت باید در بانک باشند را به قتل رساندند.

گویی که آن کافی نبود، حملات متعددی در طی چند روز بعد ازآن بالای شهروندان رخداد و همچو حملاتی با انفجار بمب که ده نفر را در مراسم سگ جنگی- مراسمی که فقیر ترین و بیسواد ترین مردم را جلب می کند- در قندهار کشته شدند باوج رسید.

کول، یک نویسندهء نیویارکر و رئیس نیو امریکن فوندیشن برای مذاکره استدلالی می کند که معمول همچو حالات که گویا برای ایالات متحده، هدف اساسی ازین نوع مذاکرات، تشویق حد اقل بعضی از رهبران مهم طالبان برای قطع رابطه با القاعده، ترک سنگر جنگ و اشتراک در سیاست انتخاباتی افغانی، بدون آن که به خشونت  علیه گروه های ضد طالبان یا خدشه دار شدن حقوقی که اقلیتها و بانوان ازان برخوردارند بیانجامد.

هر جمله یی درین استدلال مشکوک است و متکی به پنداشتهای ساده و مشکوک دیگر.

نخست، مشکل با طالبان رابطهء آنها با القاعده نیست، که مبهم است و همچنان باقی خواهد ماند. آنطور نیست که برجبین جنگجویان در افغانستان و پاکستان “طالبان” و “القاعده” نوشته شده باشد. کارشناسان اطلاعات در مورد اینکه القاعده تا چی اندازه،  گویا اگر باشد، در افغانستان فعال هستند همنوا نیستند.

بعید است اگر ما فردا افغانستانرا ترک گوئیم، القاعده بصورت چشمگیر درین کشور به فعالیت نپردازند. و نظریه یی که طالبان بدون القاعده فقط یک گروه سیاسی دیگری اند مضحک است. آن ویدیو را دوباره تماشا کنید. مشکل طالبان، طالبان بودن شان است.

دوم اینکه، تعداد فراوانی از همدلان و جاده صافکن های  طالبان و القاعده همین حالاهم در حکومت افغانستان وجود دارند، آنها  در پارلمان و حکومت و پست های فرمانداری توسط کرزی تعین شده اند. در واقع، شخص مورد نظر رئیس جمهور کرزی برای سخنگوی مجلس، عبدالرب رسول سیاف، کسیست که اسامه بن لادن را اول در افغانستان آورد. روز یکشنبه گذشته، مجلس ملی افغالنستان یک شخص ناشناختهء ازبک تبار از ولایت جنگزدهء کندز را به حیث رییس مجلس انتخاب کردند؛ در حالی که این شخص عضو اسبق حزب اسلامی حکمتیار است. این انتخاب دلگرم کننده نیست، ولی بار ها بهتر از سیاف است، که بیشترین رای مجموعی را در انتخابات قبلی داشته بوده است. هیچ کسی از اشتراک جنگجویان در جریان سیاسی جلوگیری نکرده است. آنها بخاطر اینکه فکر میکنند از طریق جنگ چیز های بیشتری بدست می آورند میجنگند نه بخاطر اینکه به حاشیه رانده شده باشند.

سوم اینکه، کول فکر میکند خطر خشونت از مقام یافتن طالبان در حکومت نی بلکه از آن “گروه های ضد طالبی” است. چی کسانی که حملات انتحاری انجام میدهند، “گروه های ضد طالبی” یا طالبان؟ کول مینویسد، ” اگر این مذاکرات درست پیشبرده نشود، جنگهای داخلی روی محور های نژادی مشتعل خواهد شد. (یعنی که طالبان قوت خود را از پشتونهای افغانستان میگیرند؛ تند ترین ملیشه های طالبی غیر پشتون هستند”. بیان این نوع توضیحات غیرمسئولانه گمراه کننده است که گویا محور نزاع و جنگ در افغانستان میان طالبان و ملیشه های “غیرپشتون” است.

نزاع میان طالبان و مردم غیرمسلح و در سوی دیگر میان طالبان و پولیس ملی افغان و اردو که نسبتا از نگاه نژادی موزون است میباشد. هیچ نوع خشونتی علیه پشتون از سوی ملیشه ها یا غیر ملیشا های غیر پشتون وجو ندارد. ۶۰ فیصد نفوس افغانستان را غیر پشتونها تشکیل میدهند و از طالبان بصورت همگانی منزجرند. یک استدلال خوب میتواند این باشد که ایالات متحده برای تقویت مردم ترقی خواه و صلح جوتر توجه کم کرده است، در حالیکه میلیونها دالر را در دامان  سران پشتونهای روستاگرای جنوب و شرق میریزانند—خلاصه که رفتار بد را پاداش داده و خوب را سرزنش می کنند.

کول درست میگوید که حالت به یک بن بست ستراتیژیک رسیده است که در آن طالبان به قدرت دست نمیابند.  همین بن بستی که طالبانرا از بدست آوردن قدرت باز میدارد ما را هم از ترک گفتن افغانستان باز میدارد: بن بستی که توسط تعقیب ستراتیژی های احمقانه با آن روبرو استیم؛ بن بستی که تنها در صورت رهایی ما از گزینشهای نادرست ما، می تواند بشکند.

اولین انتخاب غلط میان طالبان و رئیس جمهور طالبان است. در واقع، انتخاب میان ازمیان ترک کرزی وانتخاب کرزی همراه با طالبان است- چیزیکه کرزی آنرا ترجیح میدهد. هرقدر ما کرزی را تقویت کنیم، چشمپوشی از کوششهای او مبنی بر متلاشی ساختی دموکراسی در افغانستان و چشمپوشی از فساد او کنیم، بیشتر ماپیشتیبانی مردم را از شورشیان تقویت میکنیم. و من تقریبا ضمانت میدهم که اگر ما به پیشتیبانی از کرزی ادامه بدهیم در پایان درخواهیم یافت که طالبان را تقویه کرده ایم. کرزی را از میان بردارید، برد با ما خواهد بود.

گزینهء غلط دیگر اینست که یا طالبانرا بکشید و یا با آنها مذاکره کنید.اما انتخاب نادیده گرفته شده آنست که ما به افغانها تسهیلات لازم برای ازبین بردن طالبان را فراهم کنیم؛ از نفوذ خود برای تقویت عناصر ترقی خواه، غیرپشتون که ۶۰ فیصد کشور را تشکیل میدهند استفاده کنیم. “ما سبب یک جنگ داخلی خواهیم شد”، جواب معمول است و به راستی که  آنچه کول می گوید پاسخیست از همین نوع. اما بهترین جوابیکه من شنیده ام از سیاستمدار اپوزسیون احمد ولی مسعود است: شورش کنونی خود جنگ داخلی است.  ما امریکائی ها میپنداریم که این به دهشت افگنی جهادی جهانی ارتباط دارد.

شناسهء دیگر فیلی که در تاریکخانهء افغانستان قرار دارد، انفعال بد مردم افغانستان است. آنها خود را در جایگاه شهروند یک ملت احساس نمیکنند و بهبودی یی در آینده ایشان نیز به چشم نمیخورد. درست است که طالبان را دوست ندارند، ولی چه تعدادی از آنها بصورت فعال درمقابل طالبان میجنگند؟ پولیس و اردوی افغانستان دچار فرسایش استند و فرماندهی ایالات متحده که به آنها تمرین میدهد تنها دربا جذب  افراد جدید ادعای موفقیت میکند که تا افرادی را که هرماه اردو و پولیس را ترک میکنند جایگزین شوند. بصورت عموم، مردان امریکائی کاری را که مردان افغانی باید انجام بدهند، انجام میدهند. (عقل امریکایی حکم کرد که سیستم قدیمی خدمت اجباری را در افغانستان ازبین ببرند- که یک مشکل دیگر است).

انفعالی بودن افغانها شاید تا جایی معقول باشد. قسمیکه “چارلز ولف جونیر و نیتن لایتس و کتاب ۱۹۷۰ RAND –” به آن اشاره میکنند، شورشها دوام می یابند، حتی وقتی که دیگر علاقمندی هم نداشته باشد. مردم  ببا محاسبهء آنچه می پردازند و آنچه بدست می آورند و ینکه طرفداری از کدام جناح مفیدتر است، تصمیم خود را میگیرند.

حکومت افغانستان را محبوب ساختن اثری دران محاسبه نخواهد داشت. ولی کاهش اکمالات شورشیان شاید اثر داشته باشد.  زیرا هر قدر شورشیان در اجرای تهدیدات خود کم تاثیر باشند، مردم کمتر از آنها اطاعت خواهند کرد. راه کاهش اکمال شورشیان کاهش جذابیت شورشی شدن در آنهاست. از یکسو این کار میتواند با پاکسازی حکومت افغانستان صورت بگیرد و از سوی دیگر با کوتاهتر ساختن و مشکل ساختن زندگی برای یک شورشی و نه با  پذیرفتن طالبان منحیث آواز مشروع سیاسی. زیرا همچو پذیرشی معادل وارد معامله شدن امریکا با شاخهء داوودیان یا نیونازی ها، با جای هدف قرار دادن آنها، می باشد.

کول از قول هیلری کلنتن میگوید: ” اگر مذاکرهء ما تنها با دوستان ما میبود، آسان بود. ولی آنطور نمیشود صلح بمیان آورد”. و این همان صدای الهام بخش امریکائی است که در ۲۵ جنوری گفت:” تحلیل ما اینست که حکومت مصر پایدار است و در تلاش دریافت   راه ها برای پاسخگوئی به نیاز ها و خواستهای مشروع مردم مصراست.”

معلوم میشود که وزیر خارجهء ما از یاد برده اند که هدف ما در افغانستان پیروزی بود، نه صلح. ما با طالبان تا یازهم سپتامبر ۲۰۰۱ در صلح بودیم. اگر هدف ما دوام حالت جاری در افغانستان میبود، باید محض با اخراج بن لادن آنکشور را ترک میکردیم.  درانصورت هم و حتی درصورتی که القاعده برون رانده هم می شد، افغانستان امروز هنوز هم یک  نظام  قرون  وسطی یی میداشته که دران  100 فیصد بانوان بیسواد میماندند و نسل جوان آن همه در تعالیم مدرسه یی می گرفتند.

چنین است وضعیت آیندهء شرق و جنوب افغانستان- اگر ایالات متحده با طالبان مذاکره کند. باور آنست که اگر بخت یاری کند، معقولیت پیروز خواهد شد. ولی قسمیکه معلوم میشود، پالیسی سازان ما با کشتی تخیلی- کرزی یا طالبان- خود غرق شوند  و سپس دید تازه یی به وضعیت روبه وخامت بزنند.

 

برگرداننده به فارسی:  رامین درودگر

 

_

برای مطالعه اصل مطلب به زبان انگلیسی به اینجا اشاره کنید

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا