چهره ها

احمدشاه مسعود، قهرمان ملی و خردمند خراسان بزرگ

massoud_thinking

 

۹ سال در نبود، فرزندیکه وجودش مایه ی سرافرازی وقوت قلب هم میهنانش بود، چه تبعاتی را مایه گذاری کرد؟ دیر زمانیست که قلب آسیا، خراسان درخشان و افغانستان امروزی و خفته در خون جدال وبیقراری و جهالت باری با ساختار پوسیده قبیلوی، فرزند پاک اندیش و اندیشمند گوهر بنیادش را در حادثه نا به هنگام و عمل تروریستی تاریک اندیشان اهریمن از دست داد. شیر پنجشیر و عقاب بلند پرواز آسیا، نماد فرزانگی، آزادی و آزادگی مردم و فرهنگی بود که با شیرابه این فرهنگ وآزادگی رشد کرد و بالید و افتخار افرید و یک بارهم زیر بار دونان وبیگانه پیوندان زبون، نرفت؛ درود بر روان پاک و سلام به پیشگاه مطهر احمدشاه مسعود، قهرمان ملی و خردمند خراسان بزرگ هدیه میدارم و یادش را در قلبهای نسلهای آینده و همه آیندگان این سرزمین از خداوند مهرآفرین، زنده و پاینده میخواهم.

مسعود بزرگ! تو رفتی و همبودگاهت را به کسانی گذاشتی که چون تو نمی اندیشند و از آزادگی و اندیشه ی نیکوی جهان شمول تو بهره مند نیستند؛ بعضی ها آنقدر زبون هستند که نام نیکوی ترا با ریشه و بنیاد فرهنگیت نمی توانند یاد کنند و حتی از به زبان آوردن واژه ناب زبان رسا فارسی دری هراس دارند وبدنبال خطی روانند که جز تلقین وزور باوری وتحمیل تاریخی دیگر چیزی بدسترس ندارند.

امروز بسیارکسان هستند که نخبه گرا وازدانشمندان رده ی نخست خود را حساب میکنند و بعد از گذشت سالهای متمادی بخود آمده اند که راهشان نادرست وکردارشان در نا فهمی سپری شده است واکنون راهی را بر گزیده اند که با آزادی وآزادگی نا سازگارو یا سازگار است . یا انتظار چوکی از حکومت مفسد وسراپا در فساد غرق را دارند ویا خردشان بوی وعده های رنگین خورده ویا ارزش چوکی که دارند بالاتر از ارزش اصل اصالت ملی وفرهنگی است. بعضی از این قماش تا حدی سقوط کرده ویا میکنند که ، خردگرایان به بالا میروند واین خرد باختگان رو به پایین ودر حد بیماران دین زده سقوط کرده ویا میکنند.

 ما زبالاییم و بالا میرویم        

ما زدریاییم و دریا میرویم (مولوی بلخی)

 دنیای مادی بسیاریها را مادی اندیش کرده است وزمانیکه انسان با اندیشه مادی سروبر گزید، نرمش عرفانیش میگسلد واندیشه ی آزدگی نزدش مسخره ی بیش نخواهد بود. گوهر شدن وشیرابه مزیدن ، مایه می طلبد واز طریق وشگرد آزادگی مسعود بزرگ این پیشوای خردمندان مبارزو سر سپردگان مقاومت وجهاد برجهالت واهریمنان وابسته به بیگانه وآن هم بیگانه ایکه عاری از فرهنگ باشد وخود مزدور مزدوران هم به حساب آید، بایست که بهره مند گردید وراه مسعود را که امروز میسر رهروانش قرار گرفته است ، محک قرار داد وبا دید نترس بسوی خود یابی وهویت نابود شده دوید وباز یابی کرد؛ ملت زمان زنده وپا بر جا خواهد ماند که، در جهت پایداری شیوه وروش آزاد مردان وآزاد زنان خویش بکوشد وبرای دیگران انتقال دهد. ما با زبونی وترس از دست رفتن چوکی وخاطر شاد وناشاد کسانیکه همه هست وبود مارا بریده اند ودارند با چشم سفیدی از گذشته های دور بدتر ریشه بری میکنند ، چگونه بسازیم وبسوزیم ؟ درست است که انسان بایست فرا تباری بیندیشد ولی زمانیکه جانب مقابل هم با چنین اندیشه اشنایی داشته باشد؛ یکی در کوشش است تا همه دارو نداری دیگری را به نیستی بکشاند وهویت زدایی کند وپروانه به زبان آوردن واژه پاک زبان ریشه در خاک خراسان وایران باستان را برایت هرگز ندهد وجانب مقابل گذشت کند وفرا ملی وفرا منطقه ی بیندیشد، مبادا که لبه ی وحدت ملی نشکند وزندگی تحمیلی دچار پریشان حالی گردد.

ما خداوند را شکرگزاریم که ، امروز حتی بنیادگرایان چپی وراستی در یاد بود بزرگداشت قهرمان ملی یا خود آگاه ویا نا خود آگاه از همدیگر پیشی میگیرند وآنانیکه زیر بیرق سرخ وبا استفاده از نام پاک خلق بسیاری از اندیشمندان این سرزمین را زنده بگور کردند ویا راستی هایکه به فرمان آی ایس آی پاکستان هستی مادی ومعنوی سرزمین با فرهنگ را به نیستی کشاندند ، تا دیروز از در خشونت وبد بینی با قهرمان ملی مینگریستند وامروز یا به حقانیت پی برده اند ویا ظاهر سازی میکنند، هرچه است کارخودشان است ، اما در برگزاری روز یاد بود مسعود بزرگ ، پیشاپیش اشتراک می کنند؛ هر زمانیکه می گذرد، اندیشه های مسعود با بینش ازادگیش بیشتر روشن میگردد وراه بر حقش مورد تاید دیگران قرار میگیرد . آزادگان را چنین صفت یاور است وآزادگی را اخلاق وقانون وعدالت اجتماعی پایدار.

 جا ن تو، بحرو، صورتت ابر است

فیض دل، قطره های مرجانی (مولوی

آزادی گوهر تغییر صورت دادن است، وابریکه بار دار باران باشد، سر سبزی وآسودگی می آفریند. مسعود بزرگ از پی اینچنین گوهربود وبالاخره با خون پاک خویش ابر صورت داد وآزادی را آبیاری کرد ونبود آن امروز سرزمینش را در چه مصیبت گرفتار ساخته است ونتیجه این نبود است که مردم بیچاره خراسان (افغانستان) دچار حاکمیت فسق وفساد واقتدار سالاری قبیلوی گردیده ، هر روزیکه می گذرد این حکومت ، سر افگندگی بار می آورد وافغانستان را با صفت نامش پیوند میدهد وجهانیان را بر این سرزمین واین مردم در جهت بی فرهنگی وجهالت زدگی می آشنایاند وبار فساد وبیدادگری را بدوش این مردم بی وسیله می اندازد. اگر مسعود قهرمان می بود ، اراده مردم وحاکمیت دولتی بدون شک رنگ وشکل دیگری میگرفت ؛ دراین حکومت فرهنگ آزادی وآزادگی مرده است وماه وخورشید ندارد اثری ، زیراکه گوهر افشانندگی در این حاکمیت خشکیده است وهمش از زور وزر وبنگ وتریاک وجا بجای مهره های فرسوده و وابسته به بیگانه رقم زن سرنوشت مردم وکشور شده است؛ سیاست منفعل خارجی وکوچی سالاری داخلی با خیل وزی ومی آغشتگی از خود بیگانگی را می زایاند وبی تفاوتی فرهنگی ، بر گسست پیوندها افزوده است واز اینرو دیده میشود که این حکومت اصلن با فرهنگ وداشته های فرهنگی خود را بیگانه احساس میکند وحتی از تقرر رایزنیهای فرهنگی ابا می ورزد.

های ازاده ! تو رفتی وکشورت زیر پای ضحاکان فتاد وسنگ وچوب این سرزمین در آه و فغان وافغان وبیدادی حاکمان قبیله گرا به سر میبرد ودادگری نیست که صدای بر حق مردم را گوش دهد وبدادشان برسد؛ سر بران شمشیر بدست ، با افتخار سربریدن ونقش شمشیر پدرهایشان در کوه بابا وسفید کوه ویا ویرانی مقدسات دیگران افتخار می نمایند وبا سرودهای تیره وتارشان چنین وحشت گرایها را شهامت می پندارند !

ما در نبود تو سخنان فردوسی شیرین کلام را زمزمه میکنیم وچنین بیاد می آوریم:

 ببرم پی اژدها را زخاک                    بشویم جهان را ز نا پاک پاک

نخواهیم بر گاه ضحاک را                     مرآن اژدها دوش نا پاک را

 آری! این جهالتگران اهریمن اندیش ، نمی گذارند که اندیشمندان خراسان سر بلند کنند ومیهنشانرا از بلای ضحاکان ناپاک، پاک گردانند. معامله گران خود بیگانه شده خورشگر مغز پاکان برای این ضحاکان شده اند وراه بیرون رفت را برای مدتهای نا معلوم بسته اند؛ آنانیکه بر برگاه این مفسدان تکیه زده اند وخود را گدای قدرت اعمال بیگانه ساخته اند، بدانند که سرافرازی را در پی نخواهند داشت وکسی که جوهر آزادگی نداشته باشد، سزاوار سر فرازی هم نمی باشد.

بازهم بیان میدارم وآواز سر میدهم ، مسعود بزرگ بر خیز وهزاران چون خودت مسعود بر انگیز وبجا گذار تا این سرزمین را از چنگال سربران وحشی ومفسدان بنگ وتریاک ودشمنان عدالت ومساوات نجات دهد وبرادری وبرابری را با خلق اراده نیک مردم وحق تعیین سرنوشت بدست خودشان میسر گرداند ! درغیرآن سرنوشت از هم گسسته وخود بیگانگی افسرده آور با کشوریکه روز تا روز بر بدنامیش می افزایند ، تعیین کننده رقم زندگی خواهد بود.

 روان پاکت شاد و یادت گرامی همه قلبهای نیکو باد.


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا