اخبار و گزارشات

عواقب سیاسی ملیشه سازی در افغانستان

afghanistan_map_soldier_talib

 

سیاست ملیشه سازی، پس از آمدن پتریوس به فرماندهی ناتو در افغانستان، نشانگر یک سلسله تغییرات در شیوه کار است. 

اگر او در عراق با مسلح کردن عراقی های سنی علیه القاعده جنگید، این بار قصد دارد که افغان ها را علیه طالبان و در نهایت به خاطر تقویت حکومت کرزی بسیج کند. جنرال مک کریستال به صورت جدی این طرح را دنبال نمی کرد و امیدوار بود که با بیرون کردن طالبان از مناطق و آوردن حکومت به جای آن ها، بتواند آن ها را تضیف کند که نارسیده به این مراد، از سوی باراک اوباما به دلیل انتقادهایش از عالی ترین مقامات دولت امریکا، از کار برکنار شد.

گفته می شود که حکومت با این طرح مخالف است. البته این طرح از قبل دارای یک مقدار حمایت از سوی وزیر قبلی داخله افغانستان بود، ولی در آخرین مورد کرزی و مشاوران نزدیک اش این طرح را رد کردند. این موضوع سبب شد که سازمان ناتو با ابراز واکنش، موجودیت اختلاف بر سر این طرح را رد کند. ولی نمی توان قبول کرد که کرزی در شرایط حاضر روی خوشی به این طرح نشان بدهد. 

زیرا کرزی از یکسو چیزی جز مصالحه فوری و بدون قید و شرط با طالبان را مدنظر ندارد، و از سوی دیگر، هر طرح امریکایی ها و البته بریتانیایی ها، با بدبینی و سو ظن او مواجه می شود. به ویژه که کرزی از آستانه انتخابات ریاست جمهوری تا حال باور دارد که غربی ها در صدد تضعیف و برکناری اش هستند.

اما این تنها کرزی نیست که باید مخالفت خود را با ملیشه سازی اعلام نماید، باید این طرح با مخالفت افغان ها نیز مواجه گردد، مخالفتی که ناشی از تجربه های خونین افغان ها از جنگ های داخلی در کشورشان باشد؛ جنگسالاران قدرتمند و فقدان یک دولت مرکزی مشروع.

چرا این طرح از نظر امریکایی ها جالب است و چه عواقب سیاسی ای برای کرزی در پی دارد؟ 

امریکایی ها از دیرباز جنگسالاران و متنفذین محلی قدرتمندی چون احمد ولی کرزی، مطیع الله و گل آغا شیرزی را با پول های گزاف از طریق قراردادهای امنیتی، ساختمانی و اکمالاتی چنان قوی ساخته اند که نه حامد کرزی و نه هیچ قدرت دیگری، توان مهار آن ها را در خود نمی بیند. هرچند این افراد در ظاهر اطاعت خود را از حکومت مرکزی نشان می دهند، ولی در واقعیت امر، امرای غیررسمی مستقلی اند که هر آن توانایی به چالش کشیدن حکومت را دارند.

طرح ملیشه سازی امریکا چیزی جز تقویت همین جنگسالاران محلی در یک مقیاس وسیع تر نمی باشد. واضح است که دیگر آن ها ارزشی برای حکومت مرکزی قابل نبوده و نگرانی ای از این بابت ندارند که روزی این جنگسالاران خود تبدیل به قدرت های محلی و غیرقابل کنترولی می گردند که حکومت برای مطیع ساختن شان باید وارد یک جنگ خونین شود. امریکایی ها اصلا نگران این نیستند که این قدرتمندان محلی وارد معاملات غیر قانونی موادمخدر و مافیای اقتصادی و زمین می شوند. آن ها فقط در این فکر هستند که طالبان را تضعیف کنند.

امریکایی ها در گذشته چنین برخوردی با افغانستان داشته اند. گروه های مختلف مجاهدین را پول و سلاح دادند که علیه اتحاد شوروی و حکومت مورد حمایت شان بجنگند، و پس از خروج این نیروها، نه ایالات متحده و نه اروپایی ها جلو جنگ های خونین مجاهدین را گرفتند و گذاشتند که این جناح های نظامی و قومی، برای تصاحب قدرت به جان یک دیگر بیفتند. جنگسالاران و قدرتمندان محلی تحت الحمایه امریکا، جناح های بی قانون و آماده نبرد مسلحانه دیگری خواهند بود.

بدون شک، جنرال پتریوس با پیگیری سیاست ملیشه سازی نشان داد که دیگر به توانایی اردوی ملی و آموزش آن اعتقادی ندارد. هر کسی می داند که ملیشه ها یک نیروی موازی اردوی افغانستان هستند و آن هم در شرایطی که حکومت افغانستان توانایی کنترول شان را نداشته و نخواهد داشت. چنان که حکومت داکتر نجیب با تمام اقتدار خود نسبت به دولت حامدکرزی، نتوانست که ملیشه های ازبک به رهبری جنرال دوستم را تحت اطاعت خود نگهداشته و این ملیشه ها در همکاری با تنظیم های جهادی دیگر، زمینه های سرنگونی حکومت نجیب الله را فراهم کردند. هر کسی می داند که در افغانستان، تکرار چنین سناریوهایی هرگز غیرقابل پیش بینی نیست.

موقعیت دشوار کرزی این است که از یکسو حکومت او قادر به درهم شکستن شورشیان نیست و از سوی دیگر، طرحی جایگزین طرح پتریوس ندارد. قدر مسلم این است که این طرح، مخالفان او را در شمال قوی می سازد. در جایی که کسانی چون جنرال عطا از قبل در حالت مخاصمه با رییس جمهور قرار داشته اند، پول و اسلحه ایالات متحده به خودمختاری این مخالفان می افزاید. 

نکته مهم این است که قوی شدن قومندانان مخالف کرزی در شمال، برای پشتون های وفادار به حکومت به سختی قابل قبول است. زیرا، رشد آن ها همیشه از سوی این افراد به منزله تنزل سیاسی و قومی ایشان محسوب شده و مدعی اند که در ۹ سال گذشته، پس از کنفرانس بن، سایر اقوام از لحاظ سیاسی بر آن ها پیشی گرفته اند. از این رو، در چنین شرایطی قابل درک است که ملیشه سازی و یا به عبارت دیگر، قوی شدن جنگسالاران شمال، نه تنها حاکمیت سیاسی کرزی و طرفدارانش را تهدید می کند، بلکه آن ها چنین کاری را یک تهدید قومی نیز به حساب می آورند.

 

برگرفته از روزنامه ی هشت صبح 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا