خبر و دیدگاه

اسماعیل یون، اسطوره فاشیزم

ismaelYoon_nazism

فاشیزم و تحجرگرایی دینی یکی از دو عوامل ضد مردمی و ضد انسانیت در کشور ما بوده است. این دو عنصر مذموم بیشتر متاعی است که از طرف قبیله گرایان و خشک مغزان عدالت سوز عرضه میشود.

در طول تاریخ تقریبا سه صد ساله کشور فاشست های بی شماری عرض وجود نموده و نهال فارشیزم را ابیاری نموده اند. از فاشسیت های قبلی میگذریم و به فاشست های عنصر امروز کشور نظری می اندازیم.

اهل قبیله سیاست های برتری جویانه و ضد مردمی خود را در سیایه قدرت نظامی و سیاسی سه صد ساله خود تا حد تقدس بالای مردم ما تحمیل کرده بودند. و چنان این اندیشه پلید اکثریت و اقلیت را در درون جامعه و مردم ما با استبدای سیاسی و نظامی خود تزریق نموده بودند که کمتر کسی حاضر میشد که بگوید بلی ما هم خق داریم و  میتوانیم در باره سرنوشت خود و کشور مان فکر و نصمیم بگیریم. در جوامع استبدادی که قدرت درنزد گروه مشخص میباشد نقد قدرت هیج جایگاهی ندارد. قدرت تحجر و فاشییزم  تا حدی پیش رفته بود که مردم سرنوشت شان را در گرو تصمیم گیری های  اهل قبیله گذارده بودند.

امروز که وضع به گونه دیگری تغیر کرده و آن استبداد اهل آخور و قببله از کارکرد قبلی خود افتاده است , فاشیست های جدید بسیار کوشش دارند تا قدرت غاصبانه خود را دورباره احیا کنند.

اهل قبیله بعد از به قدرت رسید کرزی حلقه و حصاری را در ارگ تشکیل داده و در صدد حیات دوباره و قدرت از دست رفته خود اند.

یکی از این فاشیست های بی فرهنگ و آخور نشین که اکنون عنوان اسطوره فاشیزم را به خود اختصاص داده و بر تارک  قوم پرستان و قبیله گرایان تکیه زده فردیست بنام  اسماعیل یون. این فاشیت فرهنگی و بدنام کسی است که در  هر مصاحبه خود به طور غریزه وی و بدون در نظرداشت  پرس اصلی مصاحبه کننده بحث اقلیت و اکثریت بحث فارسی و پشتو , بحث شمال و جنوب را دامن میزند. و هی داد میزند که حق اکثریت پایمال شده و قدرت سیاسی بدون درنظرداشت قوم اکثریت تقسیم نا عادلانه شده است.

این فاشیست ها میدانندکه چند عنصر اصلی بقای شان در حفظ قدرت نظامی سیاسی کشورنهفته است و بدون قدرت نظامی سیاسی, این عناصر ازمیان میرود و منتهی به نابودی فرهنگی شان میشود.

یکی از عناصر اصلی بقای اهل قبیله حفظ همان عنعنات روسوم قبیله ای ,بدوی و پوسیده ای است که از غنای درونی فرهنگ به معنی اصلی کلمه کاملا تهی است  و از بدو پیدایش خود از ضعت دورنی رنج میبرد و در جهان امروز توانمندی بقا را ندارد. بنابر ین میخواهند این رسوم و عنعنات قبیله ای و قرون وسطایی خود را با قدرت سیاسی و نظامی حفظ و بالای تمام مردم کشور به عنوان فرهنگ افغانی به زور تحمیل  کنند.

اسماعیل یون یکی از بدنام ترین چهره های فاشیزم در کشور است که مسوولست احیای پروژه این طرح قرون وسطایی را به عهده دارد. افکار این فاشیست بدنام با افکار اهل تحجر و وحشت یعنی طالب بسیار نزدیکی دارد.  برای اینکه او بخوبی میداند که سیاست های فاشستی و قبیله ای با به قدرت رسیدن طالبان به بسیار آسانی میواند تحکیم یابد. بنابرین پروزه احیای نظام طالب را نیز در زیر چتر دیموکراسی عهده دار میباشد

.افکار پلید و ضد انسانی این جنایت کار فرهنگی را میتوان در کتاب  سقاء دوم که نقش کلیدی و محوری را نیز در نوشتن آن بازی نموده است مشاهده کرد.

بقای فرهنگ قبیله در جهان امروز جز با زور و فشار ممکن نیست . تحمیل فرهنگ قبیله از یک جهت سال هاست که به بقای نظام قبیله گرایی ادامه داده و از جهت دیگر سبب ویرانی ,بدبختی , عقب مانی ,جنگ, بی عدالتی , مکتب سوزی , علم زدایی و صدها عامل بدبختی دیگر به سایر شهروندان این کشور شده است.

کتاب سقاء دوم عصاره فکری اسماعیل یون و سایر اهل قبیله و اهل آخور است که به نحوی بسیار گویا بیان شده است . این کتاب را  به عنوان مانیفست این گروه جاهل و بی فرهنگ و انسان ستیز نیز میتوان  نامید.

اسماعیل یون کسیت که از دیدن دومعاون در کنار کرزی که مربوط گروه قبیله نیستن د رنچ جانکاهی میکشد. و هشت سال است که با دیدن این صحنه ها به  مرض مزمن هزیان گویی دلقک بازی مبتلا شده است.قسمی که خودش  گفته است اقلیت ها را نباید در رده های بالای نظام راه داد . آنها(اقلیت ها ) فقط اهل  فرمان برداری اند و ما (اکثریت) اهل فرمانروایی.

اسماعیل یون این طالب نکتایی دار عملا از آیدئولوژی طالبان دفاع میکند و علررغم ترور ,وحشت , انتحار, مکتب سوزی , معلم کشی و صد ها جنایت ضد بشری ایکه این گروه بی فرهنگ و ترورست انجام میدهد , عملرد آنها را دینی و گروه طالبان یک گرو غیر قومی میداند.

از اینجانتیجه باید گرفت که نعش و فکر پلید قبیله گرایی باید خشکانده شود. در غیر آن فاشیزم و افکار فاشستی توام با تحجرگرایی و جمود گرایی اسماعیل یون , و پدر معنوی او یعنی ملاعمر,  همان بلای را دوباره بالای مردم و کشورما  خواهند آورد که چنگیز و سایر جنایت کاران تاریخ نیاورده بودند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا