خبر و دیدگاه

جغرافیای قرآن و مفاهیم «جهان» و «عالم» و «ناس»

عالم افتخار
محمد عالم افتخار

                                     (مناظرهِ قرآنی با مولوی خراسانی)

 

لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ ﴿۱﴾ إِیلَافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاء وَالصَّیْفِ ﴿۲﴾ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿۳﴾ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ ﴿۴﴾

برای آنکه قبیله قریش باهم الفت گیرند[متحد و همبسته شوند]﴿۱﴾ الفت و همبستگی ایکه در کوچ های زمستانی و تابستانی]متقاضی زندگانی چوپانی و سرزمین بدآب و هوای[ شان پایدار بماند﴿۲﴾ پس باید [تنها و تنها] رب [یگانه] این خانه ]= کعبه[ را بپرستند﴿۳﴾ خانه ایکه ]تبرک و تقدس آن[؛ در هنگام گرسنه گی به ایشان طعام و در هنگام خوف و خطر؛ ایمینی داده است ]و میدهد[(۴)

***********

با تقدم اندوه و غمشیریکی و هم ماتمی به کافه هموطنان بی نهایت زجر دیده؛ عذاب کشیده و عذاب کش شده شهر بزرگ و با شکوه کندوز و حوالی آن و سایر مناطق وطن جنگزده مان که در هفته پسین به طرز بی سابقه و غیر منتظره و باور نکردنی مورد هجوم بربریت هار طالبی و داعشی قرار گرفت و با عرض احترام و سپاس و شادباش به قهرمانان نیرو های دفاعی ـ امنیتی کشور؛ با درود و تحیات به شهدای عزیز و به سایر فرزندان میهن که هرکدام به اندازه امکان خود برضد هیولای دهشت و وحشت به دفاع از ناموس مادر وطن و اولاده امروز و فردای آن برخاسته اند؛

به حکم تسلسل مطالب و احساس مسئولیت دینی و علمی؛ می پردازم به یک پیام وواکنش بسیار مهم و بنیادی هموطنی که پیشتر هم از ایشان سخنانی داشتیم ولی این بار  شیرین تر و شنیدنی تر و آموختنی تر و عبرت آمیز تر میباشد. اگر درست است که به قول این هموطن؛ منِ بنده خدا تا ایندم «جاهل بی افتخار» بوده ام؛ اکنون همین افتخار برایم بس است که به شرف خطاب و عتاب جنابی همچون ایشان نایل گردیده ام .

آرزومندم سایر عزیزان خیلی گرامی که کامینت ها و نظریاتی حتی ارزشمند تر از خودِ نوشتار هفته گذشته من تحت فرنام «حاجی صاحبان را خدا زد یا شیطان؟» در رسانه ها و وبسایت های زیادی؛ انتشار داده اند؛ از اینکه به ایشان نمی رسم؛ مرا ببخشایند. متن مورد نظر کنونی حسب آتی است:

  عبدالله خراسانی

اکتبر ۲, ۲۰۱۵ در ۳:۵۵ ق.ظ

بنام خالق و خداوند همه چیز که اسم ذات پاکش الله جل جلاله است.

من وقت زیاد ندارم که چرندیات، جفنگها و دروغهای آقای (جاهل بی افتخار) را خط بخط پاسخ گویم چون میدانم همه اش ترشحات ذهن مریض اوست. با یک مرور سریع به این نبشته اش دروغ آشکاری در آن نظرم را جلب کرد که به قرآن سراپا حکمت و هدایت و آخرین کلام پروردگار مخلوقات، تهمت و دروغ بسته است. اینهم کاپی نبشته اش:
{در سراسر قرآن؛ حتی اشاره ایکه حج بر همه جهانیان و در مجموع اسلام بر سایر غیرعرب زبانان تکلیف شده باشد؛ وجود ندارد.}
حالا بنگرید که قرآن عظیم چه فرموده است:
وَ لِلّٰہِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الۡبَیۡتِ مَنِ اسۡتَطَاعَ اِلَیۡہِ سَبِیۡلًا ؕ (آل عمران-۹۷).
و بر مردم فرض است که برای خداوند حج ادا کنند، بر آنهائی که استطاعت رفتن به آن را دارند.

پس خوانندگان ارجمند بنگرید که قرآن مبارک تنها عرب ها را خطاب کرده یا مردمان را؟ الناس در عربی مردم ترجمه میشود که شامل عرب و غیر عرب است.

اینست مشتی نمونه ای از خروار جفنگها و شیطنت ها و دروغهای آقای جاهل بی افتخار. پس فریب وساوس شیطانی اورا نخورید و ایمان خویش را تباه نسازید. چون به مجردیکه کسی در حقانیت اسلام و قرآن رسالت حضرت خاتم الانبیاء و سالار کائنات و رسول انس و جن حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم شک کند، ایمانش باطل میشود و به دیار تاریک کفر قدم میگذارد. اگر کسی از این دنیا کافر و بی ایمان برود، او برای همیش و همیش در آتش دوزخ خواهد سوخت. امثال آقای بی افتخار شیاطین انسان نمای اند که کارشان تنها ایجاد شک و شبهات در ایمان و یقین مسلمانان است. اینها آگاهانه یا نااگاهانه آله دست شیطان اند که زور قلم شان را در راه گسترش باطل و شیطان پرستی صرف میکنند. خوب بنگرید که این جاهل بی افتخار دیگر در بالا چه نوشته:

{لذا ادیان و مذاهب؛ همان باور های سخت و بی تزلزل کتله های هرچه بزرگتر آدم هاست و هر کدام به نوبه خویش «حقیقت» تام و تمام است؛}

من از این مردک میپرسم پس آیا عقیده داروین که اشرف المخلوقات انسان را زادهٔ بوزینه یا شادی میداند، حق است؟ اگر است پس خودت نیز شاید بوزینه زاده باشی. ما مسلمانان بحمدالله اولادهٔ پاک حضرت آدم و حوا (ع) هستیم چون ایشان اولین پدر و مادر انسانها بودند و خداوند ج ایشان را آفرید و ما تنها راه اسلام و قرآن و حضرت خاتم الانبیاء و سالار کائنات و رسول انس و جن حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم را حق میدانیم، غیر از آن همه را باطل و راه شیطان میدانیم و همین حقیقت تام است.

و سوال دیگرم از آقای بی افتخار اینست که آیا آئین هندویزم نیز حق است که ادرار گاو را مینوشند و شرمگاه انسان و..و..و.. را پرستش میکنند؟ پس برو مانند ایشان انجام بده.

و سوال دیگرم اینست که آیا آئین سیکولریزم و لادینیت غربی و مدرن نیز حق است که بین خواهر و مادر و خانم و..و.. فرقی قائل نیستند و خوک وار تناسل و تولید دارند و مینگریم که امروز اکثریت جهان غرب را اولاد های حرامزاده تشکیل میدهند و به آن افتخار دارند؟

…و مانند این پرسشها میشود صد ها سوال دیگر از این مردک بی افتخار کرد…

در آخر نصیحتم به آقای بی افتخار اینست که از خداوند بترس و از عذاب قبر بترس و توبه کن. تو عالم دین نیستی که در باره دین و کتاب خداوند ج مینگاری. قرآن شریف دارای معانی واضح است که امثال تو آنرا نمیتوانند تحریف کنند. خداوند ج خودش فرموده است که:
نحن نزلنا الذکر و نحن له حافظون. ما قرآن را فرو فرستادیم و ما از آن حفاظت میکنیم.

در طول تاریخ دشمنان اسلام تلاش ورزیده اند تا آخرین و یگانه کتاب دستیاب خداوند و آفریدگار متعال را نابود یا حد اقل تحریف کنند، هرگز موفق نشده اند. حالا شیطانک های مثل تو میخواهید آنرا تغییر دهید؟ این کارت تنها خودت را و کسانی را که فریبت را بخورند بسوی آتش دایمی دوزخ میکشاند، اگر توبه نکنید.

خداوند لایزال خودش در مورد گمراهان و گنهکاران فرموده است:
وَ اِنِّیۡ لَغَفَّارٌ لِّمَنۡ تَابَ وَ اٰمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهتَدٰی (سوره ظه ۸۲). من کسی را که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس بر هدایت قرار گیرد، حتما میبخشم.

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر گبر و کافر و بت پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ.

….. پس توبه کن و بدان که تنها یک راه و آئین حق است و آن همانا اسلام است و بس…….

خداوند و آفریدگار مخلوقات خودش اعلام داشته است:
ان الدین عندالله الاسلام (بدون شک دین خداوند اسلام است).
و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه. (و هر کی دینی غیر از اسلام را اختیار کند، قابل قبول نیست).
(آل عمران ۱۹ و ۸۵)

عبدالله خراسانی

***********

مولوی صاحب محترم!

پیشاپیش از نصیحت و ارشاد بیحد گرانبهای شما مستفیض شده از صدق دل برای چندین ملیونم بار به درگاه افریدگار عالم توبه میکنم که از خطا ها و گناه های کبیره و صغیره من مورچه ضعیف و به مراتب ناچیز تر از آن؛ در گذرد. اما هنوز در نیافته ام که عرایض و اندیشه هایم در باره «معنای قرآن» و رسالت حضرت محمد عربی قریشی و درک و دانشم از سیر تاریخ و حقایق معارف دین آبایی و اجدادی خودم و سایر باور ها و ادیان و مذاهب نوع بشر بیش از حدیکه در محدوده علوم پذیرفتنی است؛ خطا و غیر صواب باشد. خاصه در مواردیکه شما جناب “عالم دین” ارشاد نموده اید.

شما خود حالا بنگرید منجمله همانجا که اشارت نموده اید قرآن عظیم چه فرموده است:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ ﴿۹۶﴾ فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿۹۷﴾

در حقیقت نخستین خانه‏اى که براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و براى جهانیان [مایه] هدایت است (۹۶) در آن نشانه‏هایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و براى الله حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بى‏نیاز است (۹۷)

سوال اول این بنده خدا از شما که افاده داده اید “عالم دین” می باشید و من در مقابل شما «جاهل بی افتخار» استم؛ این است که چرا آیات قرانی را قطعه قطعه می فرمائید و مخصوصا وقتی دو آیت متوالی مانند بالا؛ عطف به هم و مکمل هم اند؛ شما صرف از یکی آن؛ یک برش کوچک را انتخاب نموده و به رخ می کشید؟

به تصور من؛ این شگرد؛ صادقانه نبوده و به دانشِ دین و قرآن برای مردم مسلمان و اولاده آنان مدد نمیکند بلکه جهل و جمود و سنگواره شدن را کمک و تقویت مینماید.

ملاحظه کنید؛ در صورت مکمل آیات؛ نخستین خانه برای عبادت مردم مشخص میشود که در مکه ۱۴۰۰ سال قبل موقعیت دارد. لذا معنای مردم = ناس؛ قطعاً روشن میباشد که مردم مکه و حوالی آن است. ظاهراً اینجا کلمه “عالمین” که دو بار آمده؛ قدری فهم مطلب را مشکل میگرداند.  

حالا از این میگذریم که مردمان ملل مختلف جهان به جماعت های خورد و بزرگ و به جغرافیاهای پهناور و کم پهنا هم «عالم و عالم ها» و مماثل آنها میگویند.

در خود قرآن شریف به پیش میرویم.

سوال دوم این است که آیا بر له ادعای شما و بر علیه مدعای من تنها فقط همین یک توته آیت در سراسر قرآن وجود دارد که به آن گویا اتمام حجت فرموده اید؟

۱ ـ

آیا در سوره شریفه قریش که در ابتدا آمد؛ ۴ آیت متوالی و عطف بهم در عین همین مورد نیست؛ پس درینجا چرا از ناس و نیز از “عالمین” سخن نمی باشد و هدف فلیعبدو رب هذی البیت؛ تنها الفت و اتحاد قبیله کوچنده و شبان پیشه قریش در کوچ های زمستانی و تابستانی شان باقی می ماند؟!

۲ ـ

ببینید سوره انعام در آیت ۹۲ چه میفرماید:

وَهَذَا کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُّصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ ﴿۹۲﴾

و این خجسته ‏کتابى است که ما آن را فرو فرستادیم [و] کتابهایى را که پیش از آن آمده تصدیق مى‏کند و براى اینکه [مردم] ام‏القرى [=مکه] و کسانى را که پیرامون آنند هشدار دهى و کسانى که به آخرت ایمان مى‏آورند به آن [قرآن نیز] ایمان مى‏آورند و آنان بر نمازهاى خود مراقبت مى‏کنند (۹۲)

۳ـ

مولانا صاحب محترم؛

“وقت ندارم” نفرمائید؛ کمی حوصله بدارید و به کار دین خویشتن را فارغ بنمایید؛  مردمان از بابت دین و جهل دین و تحریف دین و استعمال سوء دین به تباهی رسیده اند؛ اسلام به طالب و داعش و بوکوحرام و تروریزم کور و جنگنده های نیابتی زرخرید قدرت و ثروت کاپیتالیستی و صیهونیستی منتهی شده است.

آخر مثلاً به سوره شوری هم تشریفی ببرید که آنهم قرآن و از قرآن و از اسلام است:

وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّهِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ ﴿۷﴾

و بدین گونه قرآن عربى به سوى تو وحى کردیم تا [مردم] مکه و کسانى را که پیرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن [خلق] که تردیدى در آن نیست بیم دهى [که در آنروز] گروهى در بهشتند و گروهى در آتش (۷)

یا به سوره مبارکه زخرف سری بزنید که والله بالله تالله؛ آنهم قرآن میباشد:

إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ(۳)  وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ﴿۴﴾ أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أَن کُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِینَ ﴿۵﴾

ما آن را قرآنى عربى قرار دادیم باشد که [شما عرب ها} بیندیشید (۳) و همانا که آن در کتاب اصلى [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حکمت است (۴) آیا به [صرف] اینکه شما قومى منحرفید [باید] قرآن را از شما باز داریم (۵)

مولانا صاحب عبدالله خراسانی؟!

آیا نه که اینها نعوذ بالله عقیده و سخنان داروین یا هندو باوران وغیرهم است؟

آیا خداوند ممکن است که جایی «جهانیان» را “ناس” و “عالمین” بگوید و جایی «قوم مسرف و منحرف»؟ و باز بر جهانیانی که هزاران زبان و لهجه و کلچر و روحیات نامتجانس و به همدیگر در نیافتنی دارند؛ تحکم نماید که قرآن را به خاطری عربی گردانیدیم که شما بتوانید بیاندیشید و به معانی و مقاصد آن پی ببرید؟!

آیا در گذشته ها؛ گاهی بوده که زبان عربی برای همه جهانیان فهما ترین بوده باشد؟

بیائید باز به سوره مبارکه انعام برگردیم:

وَهَذَا کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۵۵﴾أَن تَقُولُواْ إِنَّمَا أُنزِلَ الْکِتَابُ عَلَى طَآئِفَتَیْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن کُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِینَ ﴿۱۵۶﴾أَوْ تَقُولُواْ لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَیْنَا الْکِتَابُ لَکُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءکُم بَیِّنَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَّبَ بِآیَاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یَصْدِفُونَ ﴿۱۵۷﴾

و این خجسته کتابى است که ما آن را نازل کردیم پس از آن پیروى کنید و پرهیزگارى نمایید باشد که مورد رحمت قرار گیرید (۱۵۵) تا نگویید کتاب [آسمانى] تنها بر دو طایفه پیش از ما {یهود و نصارا} نازل شده و ما از آموختن آنان بى‏خبر بودیم (۱۵۶) یا نگویید اگر کتاب بر ما نازل مى‏شد قطعا از آنان هدایت ‏یافته‏ تر بودیم اینک حجتى از جانب پروردگارتان براى شما آمده و رهنمود و رحمتى است پس کیست ‏ستمکارتر از آن کس که آیات الله را دروغ پندارد و از آنها روى گرداند به زودى کسانى را که از آیات ما روى مى‏گردانند به سبب [همین] اعراضشان به عذابى سخت مجازات خواهیم کرد (۱۵۷)

آیا اینجا مخاطب و حتی مورد طعن و عتاب یک طایفه است یا همه جهانیان؛ آنهم طایفه سومی یعنی عرب که برای هدایتش و به زبان مشخصش؛ کلام الله نازل شده؟!

الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۵۷﴾ قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۸﴾

همانان که از این فرستاده پیامبر درس نخوانده که [نام] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته مى‏یابند پیروى مى‏کنند [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏دهد و از کار ناپسند باز مى‏دارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمى‏دارد پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نورى را که با او نازل شده است پیروى کردند آنان همان رستگارانند (۱۵۷) بگو اى مردم من پیامبر الله به سوى همه شما هستم همان [الله] که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست هیچ معبودى جز او نیست که زنده مى‏کند و مى‏میراند پس به الله و فرستاده او که پیامبر درس‏نخوانده‏اى است که به الله و کلمات او ایمان دارد بگروید و او را پیروى کنید امید که هدایت ‏شوید (۱۵۸)

ملاحظه میفرمائید که اینجا مقصد و مراد « قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا» بگو اى مردم من پیامبر الله به سوى همه شما هستم؛ به زحمت شامل آنانی هم میشود که پیروی تورات و انجیل بوده و اغلب هم در جزیره العرب با عرب ها در کنار هم میزیسته و عربی میدانسته اند؛ یعنی که حتی نمیتوان به درستی آنرا به همه پیروان تورات و انجیل در سراسر پُشته معلوم آنوقتِ زمین در عربستان کهن ـ چه رسد  به همه کُره و به همه کائینات  ـ توسعه داد.

جناب مولوی یا حجه الاسلام یا… عبدالله خراسانی؟!

اجازه دهید این «جاهل بی افتخار» شما «عالم دین با افتخار» را به سوره مستقل و مخصوصه «حج» هم زحمتی دهد:

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۲۵﴾ وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَن لَّا تُشْرِکْ بِی شَیْئًا وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ ﴿۲۶﴾ وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَن لَّا تُشْرِکْ بِی شَیْئًا وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ ﴿۲۶﴾ وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ ﴿۲۷﴾ لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَهِ الْأَنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ ﴿۲۸﴾ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ ﴿۲۹﴾

بى‏گمان کسانى که کافر شدند و از راه الله و مسجدالحرام که آن را براى مردم اعم از مقیم در آنجا و بادیه‏نشین یکسان قرار داده‏ایم جلو گیرى مى‏کنند و [نیز] هر که بخواهد در آنجا به ستم [از حق] منحرف شود او را از عذابى دردناک مى‏چشانیم (۲۵) و چون براى ابراهیم جاى خانه را معین کردیم [بدو گفتیم] چیزى را با من شریک مگردان و خانه‏ام را براى طواف‏کنندگان و قیام‏کنندگان و رکوع‏کنندگان [و] سجده‏کنندگان پاکیزه دار (۲۶) و در میان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زایران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغرى که از هر راه دورى مى‏آیند به سوى تو روى آورند (۲۷) تا شاهد منافع خویش باشند و نام الله را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبان‏بسته‏اى که روزى آنان کرده است ببرند پس از آنها بخورید و به درمانده مستمند بخورانید (۲۸) سپس باید آلودگى خود را بزدایند و به نذرهاى خود وفا کنند و بر گرد آن خانه کهن [=کعبه] طواف به جاى آورند (۲۹)

ملاحظه میفرمائید که اینجا هم سخن از سرحدات جزیره العرب فراتر نمی رود و مشخص میشود که حج و مراسم آن برای مردم مقیم در حوزه مسجد الحرام و بادیه نشینان حوالی آن مقرر شده درین جمع هم برای کسانیکه استطاعت پاکیزه و غیر حرام دارند و میتوانند پای پیاده و یا به سواری شتران لاغر (حتی نه شتران تیز تک و چابک و فربه!) به آنجا خود را برسانند.

مخصوصاً که سفر توسط ریل و ماشین و طیاره و دیگر ابزار های تکنولوژیک که بالاخره در قرون اخیر؛ آنها را “کافران” صنعت کرده و عالمگیر ساخته اند؛ حتی «کشتی های بادباندار بلند» که آنزمان شناخته شده بوده و از نعمت های صنع الهی حساب می شده است؛ تدبیر و تأکید و پیشبینی نگردیده است.

مواردی که  مسلمان صاحبان حتی از علوم آن سر در نمی آورند؛ و با تحجر و تعصب و تشددی که در آن گرفتار آمده اند؛ تسلط بر این علوم و علوم مماثل تکنیکی و تجربی و ساینتفیک برای ایشان تقریباً خیال است و محال است و جنون!

مولانا صاحب محترم!

از آنجا که خوانش و دانش و قرائت قرآن مجید خود؛ عبادت است و ذکر رب العالمین می باشد؛ بیائید؛ به سوره بسیار متبرک و متعالی یسن شریف هم تیمنی بفرمائید:

وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ﴿۲﴾ اِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿۳﴾ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿۴﴾ تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿۵﴾ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۷﴾ اِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلًا فَهِیَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ﴿۸﴾ وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ ﴿۹﴾ وَسَوَاء عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ﴿۱۱﴾

سوگند به قرآن حکمت‏آموز (۲) که قطعا تو از [جمله] پیامبرانى (۳) بر راهى راست (۴) [و کتابت] از جانب آن عزیز مهربان نازل شده است (۵) تا قومى را که پدرانشان بیم‏ داده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهى (۶) آرى گفته [الله] در باره بیشترشان محقق گردیده است در نتیجه آنها نخواهند گروید (۷) ما در گردنهاى آنان تا چانه‏هایشان غُلهایى نهاده‏ایم به طورى که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته‏اند (۸) و [ما] فراروى آنها سدى و پشت ‏سرشان سدى نهاده و پرده‏اى بر [چشمان] آنان فرو گسترده‏ایم در نتیجه نمى‏توانند ببینند (۹) و آنان را چه بیم دهى [و] چه بیم ندهى به حالشان تفاوت نمى‏کند نخواهند گروید (۱۰) بیم دادن تو تنها کسى را [سودمند] است که کتاب حق را پیروى کند و از [الله] رحمان در نهان بترسد [چنین کسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده (۱۱)

مولانا صاحب گل گلاب و قند و نبات!

ملاحظه میفرمائید که سخن قرآن عظیم الشان از سوره مکی نخستینی قریش تا سوره های مبارکه حج و یاسین و تا سوره مدنی واپسینی الانعام؛ همه جا همسان و منطبق با هم است. علاوه بر مواردی که بروز گردید اگر شما بخواهید و خوانندگان ارجمند خواسته باشند انشاء الله به صد ها مورد مشابه و مماثل دیگر بروز رسانی می گردد که مبین و مصدق آن است که قرآن عربی است و اسلام عربی. {در سراسر قرآن؛ حتی اشاره ایکه حج بر همه جهانیان (در مفهوم امروزی کلمه) و در مجموع اسلام بر سایر غیرعرب زبانان تکلیف شده باشد؛ وجود ندارد.}

این حقیقت بیشتر و بهتر از آن معلوم میگردد که قرآن مجید به حیث کتاب مخاطب محور و بنده محور و عرب محور؛ بر مقتضای عقل و فهم و فرهنگ و باور ها و سنت ها و عادات و اعتیادات ۱۴۰۰ سال قبل عرب ها که در واپسین مرحله «ماقبل التاریخ» بودند و قبایل نیمه وحشی و نیمه بربر به شمار می آمدند؛ جهانبینی و جهانشناسی بدوی و محدود و نیمه مغشوش را بازتاب میدهد و در احکام امضایی یا تصویبی خویش، اصولاً یک سند عصر برده داری و دوران نخستین فلزات است که این حقیقت تکاملی به صراحت در سراپای این کتاب مقدس و منجمله در سوره حدید انعکاس روشن دارد:

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿۲۵﴾

به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است پدید آوردیم تا الله معلوم بدارد چه کسى در نهان او و پیامبرانش را یارى مى‏کند آرى الله نیرومند شکست ناپذیر است (۲۵)

حالا مسلمانان و مولانا صاحبان شان چرا بر خداوند خویش و بر کتاب مقدس خود؛ تهمت کنند و دروغ ببندند. در دنیای کنونی دیگر این تهمت ها و دروغ ها خیلی بد و خیلی زود افشا و رسوا میشود و آبروی دین و دینداران را به یکجایی بر باد میدهد!

********

در مورد اینکه جناب ملا عبدالله خراسانی که غالباً نام حقیقی نبوده مستعار میباشد؛ به حضرت محمد پیامبر اسلام؛ صفات مبالغه آمیز و حتی شرک الود داده اند؛ درین گفتار بیشتر نمی پیچیم.

اما صرف احساس مسئولیت سنگین نمی گذارد اعلام نداریم که محمد رسول الله به هیچ عنوان پیامبر برای جن ها نبوده اند؛ اینکه مدعیان «عالم دینی» از قماش جناب عبدالله خراسانی؟؛ پیامبر و پیشوای خود را به چنین تهمت شنیعی متهم می نمایند؛ قضاوت را به اهل هرچند ناچیز و نادر بصیرت می گذارم.

بستن این بنده ضعیف و نحیف خداوندی به چماق تکفیر و تفسیق؛ از جناب مولوی صاحب مخفی؛ آنگاه می توانست اهمیت داشته باشد و به جِد گرفته شود که جُهال دین پناه عالم نما و حتی بالاتر؛ چنین اعمال را در قبال عُسوه های  اسلام و نوابغ بشریت مانند شیخ الرئیس ابوعلی سینای بلخی و همطرازانش؛ و  قربانیان انگیزیسیون در اروپای قرون وسطی مرتکب نشده بودند یا کمتر مرتکب میشدند. البته از اینکه حالا دنیای جهالت زده و هیستریک و مالیخولیایی نامنهاد اسلامی؛ اغلب همان دنیای تکفیر و «تکفیریان» است؛ گفتنی نمی باشد؛ چرا که عیان را حاجت به بیان نیست!

حسن ختام با دوبیتی هایی از ابو علی سینا:

کفر چو  منی؛  گـزاف  و آسان  نبود      محکمتر از ایمان من؛ ایمان نبود

در دهر  چو من  یکی  و آنهم  کافر؟    پس در همه دهر یک مسلمان نبود

                                *********

با این دو سه  نادان  که چنان می دانند       از  جهـل   که دانای  جهان؛ آنانـنـد

خر باش  که این جماعت از فرط ِخری      آن کو  نه خر است؛ کافرش میخوانند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در ادامه مستندات «حاجی صاحبان  را خدا زد یا شیطان؟»
201510010254412130
جسد های حاجی صاحبان مقتول و معدوم لگد مال شده میان تل های زباله در سرزمین وهابیت تکفیری

نوشته های مشابه

‫۱۰ دیدگاه ها

  1. همین حالا از مقالات اول همین سایت جاودان، خطاب به جناب عبدالستار سیرت خوانده میشود:
    «ریسرچ آن است که یک موضوع را از نگاه علمی دوباره بررسی باید کرد و اشتباهات گذشته را باید جبران کرد که این در مورد علوم قرآن هم صدق میکند. زیرا علوم قرآنی از مطالعات علوم انسانی است و همه امور مطالعات قرآنی مانند اعراب قرآن ، دستور زبان ، شأن نزول قرآن ، تفسیر و تأویل و همه همه بعد از رحلت پیشوای اسلام توسط انسان طرح ریزی ، مطالعه و بررسی شده است. آیا شما کدام مدرک و سند علمی دارید که دانشمندان گذشته اشتباه نکرده اند؟ در آن زمان میکروسکوپ وجود نداشت که یک گیاه و یا نبات از نگاه علمی تخمۀ آن مورد مطالعه قرار گیرد و مشخص ساخته شود که فلان نبات از کدام خاندان است. آیا ما در قرن ششم هجری می‌دانستیم که طور مثال خربوزه از خانوادۀ کدو است؟
    جناب شان از تصنیف موضوعات علمی قرآن صحبت کرده‌اند غافل ازینکه تصنیف کاری همه علوم به شمول علوم قرآنی میتواند در اثر پیشرفت علوم تجدید شود و مطالب جدید از داخل قرآن دانسته شود و استنباط شود. آیا در قرن چهارم و یا ششم هجری دانشمندان قادر بودند که ضریب ۱۹ رادر قرآن شناسایی کنند؟ این کار در قرن بیستم توسط کامپیوتر صورت گرفت. پس تصنیف علوم به شمول علوم قرآنی میتواند تغییر کند . در قرن بیستم دانستیم که همان «دی اِن اِی» که در نباتات وجود دارد ، در انسان هم وجود دارد. پس تعریف توحید قرن ششم تا تعریف توحید در قرن بیست و یکم زمین و آسمان تفاوت دارد. نه تنها تعریف و مفهوم توحید تغییر کرد ، دید و بینش انسان در مورد خداشناسی تغییر کرد و جهانیان نظام خلقت را علمی تر از گذشته میدانند. تصنیف علوم از مسایل ابتدایی علم و تحقیق است که در صنف اول دانشگاه طرز و ترتیب علم تحقیق و تتبع را تدریس میکنند.
    از نوشته‌های استاد معلوم می‌شود که جناب شان جامعه شناسی اسلامی را وارد نیستید زیرا بدون کنجکاوی علمی اشخاص را تمجید می کنند. چون قرآن شناسی از علوم انسانی است هر کس میتواند آنرا حوصله کند و تفسیر کند در صورتی که توحید ، حکمت ، اتیمولوژی عربی ،جامعه شناسی و تاریخ اسلام دسترسی داشته باشد و اما می‌تواند اشتباه کند . از جمله من فقط یک مثال از دانشمندان که شما فهرست کرده‌اید به شما تقدیم می‌کنم و به یاد شما می‌آورم که یکی از اشتباهات سید قطب شهید این بود که اسلام را ایدیولوژی خواند. دین ، هر دین که باشد از نگاه جامعه شناسی ایدیولوژی نیست زیرا دین ثبوت کار ندارد. یک عقیده است. مردم یا قبول میکنند و یا نه می‌کنند و به هیچ صورت تحمیل نه میشود. وقتیکه قرآن در شروع سوره بقره می‌گوید “الم ذلک الکتاب لا ریب فیه” ، این ثبوت کار ندارد. یا شخص قبول میکند و یا نه می کند. «ایده» یعنی نظریه و «لوژی» یعنی علم. ایده لوژی یعنی علم نظریات. نظریات همیشه ثبوت کار دارد. قرآن ثبوت کار ندارد و سید قطب شهید به اشتباه بوده است.»
    بنده نمیخواستم به جواب جاهلی همرنگ طالب ها و داعش ها سخنی بگویم چرا که همه خورد و بزرگ اندک با سواد میداند که تاریخ اسلام سراپا جنگ «هفتاد و دو ملتی» مسلمان با مسلمان بوده و هست و در آینده ها نیز خواهد بود. ولی با خواندن مقاله بالا تشویق شدم که این حصه اصولی اش را به برادران و خواهران غیر جن مسلمانم تقدیم بدارم. بقیه مقاله مذکور را تائید یا رد نمیکنم چون صلاحیتش را در خودم نمی بینم.

    مولیان، مومن منتقد و بینا و صاحب خرد و گوینده “سلام” به جاهل!ً

  2. آقای مولیان.
    اولش که همه جهان اسلام در جنگ نیست. از ۶۶ کشور تنها ۵ یا ۶ کشور مسلمان در جنگ است. ثانیا آن جنگها همه تحمیلی اند از طرف بادار هایت امریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و حالا هم روسیه. مسلمانان با عزت ترین و با شرف ترین و صادقترین و صمیمی ترین و دلسوز ترین مردم جهان اند. بهمین علت از جانب آدم های شرور، آدمکش، خونخوار، ناموس فروش، خنزیر خوار، شرابی و بوزینه صفت از جنس شما مورد تهاجم قرار گرفته اند. مسلمانان یگانه انسان های اند که خالق و آفریدگار واحد و پروردگار و خداوند متعال را میشناسند و می پرستند. انسان ها غیرِ مسلمان امثال تو همه یا بت می پرستند یا پول یا شراب یا شهوت یا مانند هندوان شرمگاه انسان یا گاو یا ادرارش یا .. یا.. یا.. را پرستش میکنند. چرا مزخرف میگوئی و حرفهای باداران یهودی – داروینی ات را طوطی وار تکرار میکنی؟ اگر کافران که بگفتهٔ تو در صلح زندگی میکنند، در پهلویش مادر و خواهر و دختر و..خود را هم حامله دار میسازند، مانند خران و خوکان و سگان با همدیگر تناسل میکنند، حتی حیوانات از تجاوز جنسی شان در امان نمیماند. شراب و ادرار گاو را مینوشند، گوشت موش و خوک و سگ و مار و ..و… را هم میخورند و اینگونه جنایات دیگر – صلح آمیز- نیز مرتکب میشوند. تو اگر اینطور صلح را دوست داری پس مبارکت باد و برو از آن لذت ببر.ما مسلمانان صفت فرشتگان داریم، خدای واحد را پرستش میکنیم، پاک میخوریم و مینوشیم و پاکیزه زندگی میکنیم. با این گفته ات که (علت در خدا یا پیامبر یا در قرآن است)، در کفر تو هیچ شک و شبه ای نیست. توبه کن و سر از نو کلمه طیبه لااله الاالله محمد رسول الله را بخوان و تصدیق کن.
    عبدالله خراسانی

  3. عجیب نیست؟؟؟
    هند و چین نزدیک به ۲/۵ میلیارد نفوس دارند. ۱۵۰ خدا و ۸۰۰ عقیده متفاوت دارند و در صلح زندگی میکنند.
    مسلمانان ۱.۵ ملیارد نفوس دارند و یک دین و یک خدا و یک پیغامبر و یک کتاب مقدس دارند ولی همیشه در حال جنگ و کشتن یکدیگر اند.
    قاتلین میگویند : الله اکبر!
    مقتولین میگویند: الله اکبر!
    عجیب نیست؟؟؟
    اگر هست پس علت در خداست، در پیامبر ، در کتاب مقدس یا در خود مسلمین؟
    شاید علت همان نیمه نیمه باشد که به فرموده مولوی خراسانی؛ پیامبر اسلام ؛ پیامبر «انس و جن» است و نیم مسلمانان؛ جن ها میباشند و با نیم انس های مسلمان جور آمده نمیتوانند!!!

  4. ما زقران مغزرابرداشتیم
    پوست رابادیگران بگذاشتیم – مولوی

    جناب نویسنده
    معلوم است که از جمله دیگرانید – خفه نشوید

  5. آقای جاهل بی افتخار و پیروانتان،
    حالا بمن ثابت شد که شما اعضای گروه صهیونیستی و مرتد قرآنیه یا اهل القرآن هستید که وظیفه شان تحریف قرآن در پوشش قرآن و دین است. افرادی چون محمود وثیق و بختیاری نژاد و سروش همکیش شما اند که امروزه در سطح بین المللی سرگرم تحریف قرآن حکیم و بدنام ساختن اسلام عزیز در بین فارسی زبانان اند. پس فکر نکن که در این دیار کفر هر یاوه که بسرایی بی پاسخ خواه ماند. در طول تاریخ اسلام افرادی مثل تو زیاد پدید آمده اند که سعی کرده اند آفتاب عالمتاب اسلام و قرآن را با انگشتان کثیف شان بپوشانند، اما اسلام و قرآن پاک بیشتر از قبل درخشیده اند و خواهند درخشید.

    و اما در پاسخ به آقای کریم صاحب کامنت بالا و همفکرانش باید بگویم که از این کفر گویی ات توبه کن که یاوه سرائیده ای که اعلامیه حقوق بشر بهتر از قرآن است. پناه به خدا از این کفر ورزی. این قرآن عظیم الشأن بود که به جهانیان پیشرفت و تمدن را آموخت. رنسانس و پیشرفت اروپا از تمدن اسلامی ریشه گرفت. زمانی که مسلمانان در فضا شناسی و طب و سایر علوم تحقیق میکردند، باداران غربی تو و همفکرانت در بربریت و وحشت زندگی میکردند. این مسلمانان بودند که درس علم و پیشرفت و تمدن به جهانیان دادند. اما حیف که مسلمان نماهای از قماش تو حلقهٔ غلامی غرب و مرداری هایش را محکم بگردن بسته اند. تو بکدام حقوق بشر ایمان داری؟ آیا حقوق بشر غربی که تنها در دو جنگ جهانی بیشتر صد میلیون انسان را کشتند؟ بعد از جنگ دوم نیز ده ها میلیون دیگر را در جنگهای دیگر بقتل رساندند؟ حقوق بشر واقعی همانا تنها در اسلام است و بس…
    عبدالله خراسانی

  6. آدمان روی زمین متفاوت اند. خود خواهی و خود بینی مرض بسیار خطر ناکی است که یکتعداد مسلمانان را پیچانده است. اقای عبدالله خراسانی هم معلوم میشود که از همان جمله مردمان خود خواه و خود بین میباشند. طوریکه نوشته هایش نشان میدهد که در سطح پائینی از دانش قرار دارد، به همین خاطر است که او جرئت نموده که در باره نوشته دانشمند محترم و مسلمان راستین عالم افتخار چیز های در سطح چرند و یاوه بسرایند و بنویسند.

  7. من که نظرات ملا صاحب آقای عبدالله خراسانی را خواندم در یافتم که ملا صاحب خراسانی درک عمیقی از دین اسلام ندارد، درک او از قرآن و اسلام خیلی ابتدائی و خشک میباشد. در پهلوی آن ملاصاحب خراسانی نمیداند که علم در این یکهزارو چارصد سال تغیرات فراوانی یافته و علم به دست آوردهای مهمی در عرصه اقتصاد و سیاست و علوم اجتماعی و علوم تجربی نایل شده است. اگر روشن تر بگویم تنها اعلامیه حقوق بشر که از طرف تمام کشورهای جهان از تمام ادیان و مذاهب جهان به تائید و تصویب رسیده است، بهتر از هر کتاب دینی و مذهبی روی زمین میباشد. از آقای خراسانی سوال شود که آیا این اعلامیه را مطالعه نمودند و از متن آن چیزی میفهمند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا