خبر و دیدگاه

فدرال جغرافیایی برای معضل قومی

« نوشته من تنها متوجه تاجیکان فدرالخواه است».
دوستان! شما مانند بسیاری ازشعارهای دیگرتان درمورد فدرال هم با تناقض وتضاد سخن می گویید. طنزتلخ است که شما بتوانید بحران قومی ـ سیاسی را با خط کشی های جغرافیایی حل کنید. دردهکده های تاجیکان یک زبان زد بسیارمعروف وجود دارد که می‌ گویند « زخم درسر، مرحم درپای» شما دررویکرد فدرال سازی دارید همین زبانزد را به کارمی برید. شما پس ازاین همه کش وقوس ها درفرجام اعلام کردید که امکان برپایی ایالت های قومی در« دولت فدرالی افغانی» وجود ندارد. چگونه به این نتیجه‌ گیری تلخ رسیدید؟ این ابجد نویس ازهمان آغازدغدغه فدرالی تان چنین امکانی را منتفی می‌ دانست واما شما نپذیرفتید. این موضع جدید تان درحالی بیان می‌ شود که شما مسوده تان را بیرون دادید واما نه درمورد تعداد ایالت ها ونه درمورد نحوبرپایی ایالت های فدرال چیزی درج مسوده شده است. چون مواد مسوده ازقوانین اساسی دولت های فدرال اروپایی بازنویسی ورونویسی شده است ودرمورد تشکیل ایالت های فدرال نسخه برداری تان دچارمشکل شده است که ازکدامش کاپی کنید.
دوستان! طی دودهه ازدولت سازی، ملت سازی، نماد سازی،انحصارقدرت، فرهنگ سازی، تاریخ سازی… وهمه وهمه قومی وتباری شکوه وشکایت داشتید وهنوزتربیون ها ورسانه های تان انباشته ازدرد حاکمیت قومی است واما به یک بارگی درد قومی سازی ها را فراموش کردید وحالا ریسمان ها را ازمیان بازکردید تا فدرال جغرافیایی بسازید؟! اگرهمه ی مسایل به ا قوام حاکم ومحکوم مربوط است، پس نسخه عدالت قومی، فدرال قومی است. اگرمشکل قومی است، تنها راه حل هم باید قومی باشد واکثریت قاطع دولت های فدرالی برای کاهش بحران سیاسی ـ قومی، ایالت فدرال قومی، تباری، زبانی وفرهنگی دارند ونه جغرافیایی. این اختراع تان هیچ سنخیتی با واقعیت تنش‌های قومی، تباری، فرهنگی، سیاسی واجتماعی درکشورندارد.
دوستان! اصل مشکل تان این است که شما برای تمام دردها یک داروی« فدرال» تجویزمی کنید. یا فدرال یا تجزیه، یا فدرال یا هیچ… وفدرال نه به عنوان یک ضرورت دادگرانه ی حل مساله تباری، قومی، اجتماعی، سیاسی وحقوقی برای شما مطرح است، بلکه آن را مساله ی حیثیتی وشخصیتی برای خود تان ساختید. بگذاربرای تان بگویم حالا که معتقد شدید که ساختن فدرال برپایه قوم، تباروزبان ممکن نیست، درجه ی ناممکن بودن برپایی فدرال جغرافیایی چند مرتبه بیشترازفدرال قومی است. لجاجت نکنید وبا این هوس های فدرالخواهی وضع تاجیکان آشفته وپراگنده را ازاین بیشترآشفته نسازید.
دوستان! کجا دیده‌ اید که برای حل تنش‌های تباری، قومی، فرهنگی وزبانی، دولت فدرال برپایه جغرافیایی ساخته شود؟ فدرال جغرافیایی نه تنها این که تنش‌های قومی، تباری، فرهنگی وزبانی را حل نمی کند، بلکه آن را چند برابر افزایش می‌ دهد وستم اجتماعی وقومی را چند مرحله یی می سازد. درایالت فدرال جغرافیایی، قوم اکثریت همان ستمگری را براقوام کوچکتراعمال خواهد کرد که اکنون دردولت مرکزی با آن مواجه هستیم. واین تسلسل باطل تا پایان ترین رده ی ارگان های محلی قدرت دولتی ادامه خواهد یافت. مزه تلخ آن را درحاکمیت های مستقل قومی وشبه فدرالی دردهه هفتاد خورشیدی همه دیدند ودیدیم. اصراربیهوده تان برفدرالیزم راه به جایی نخواهدبرد. این معما ومشت بسته هزاردیناری نه راه حل ملی است ونه راه حل قومی. همانطوری که پذیرفتید ساختن ایالت فدرال برپایه قوم امکان ندارد، بپذیرید که با تنیدگی وآمیزش جوامع واقوام دریک دیگر، فدرال جغرافیایی ناممکنترازفدرال قومی است. هردوروند تجزیه وفروپاشی کشوررا اجتناب‌ ناپذیرمی سازد. ازساختارقدرت سیاسی که امرعرفی وتغییرپذیر است، مقدسات دینی ومذهبی ووحی مُنزل نسازید.
شما الگوی فدرال جغرافیایی را بازازکجا کاپی برداری کردید؟ درمجموع دولت های فدرال درترازجهانی که اکثریت شان نه نامتمرکزاند ونه دموکراتیک، صرف چند کشورمحدود( آلمان، آسترلیا،ایالات تحده امریکا…) ایالت های فدرال به گونه ی جغرافیایی ومختلط دارند. درجمهوری فدرال آلمان نه مشکل زبانی ونه قومی ونه تباری وجود داشت ونه وجود دارد. آلمان درگام نخست ملت سازی را پشت سرگذاشته بود ودرآن پروسه ملت ـ دولت تحقق پذیرفت. شاهان مختلف ازیک تبارویک زبان دردولت مرکزی ادغام شدند ودرواقع با فدرال تمرکزگرایی شکل گرفت ونه تمرکززدایی. درآسترلیا پس ازاستعمار بومی ها نابود شدند ودولت فدرال آسترلیا دیگرنه با مشکل تباری ونه زبانی ونه قومی مواجه بوده است . اتریش همینطور. ایالات متحده اصلاً دولت یکپارچه نبود وپس ازاستعمار جوامع مختلف ازکشورهای مختلف ابتدا به صورت کنفدریشن وبعد به صورت فدرال درآورده شدند. وفدرال سازی حتی جلونابودی بومی ها را نگرفت وتا همین اواخرهم سرویس سیاه پوست ها وسفید پوست ها جدا بود. چی رسد به حل مناسبات دادگرانه ي قومی وفرهنگی.
این درحالی است که افغانستان به عنوان بخشی ازایران زمین تاریخی وخراسان همواره به لحاظ تمدنی، فرهنگی وحتی سیاسی سرزمین یکپارچه بوده وجوامع واقوام درآن به لحاظ تمدنی، فرهنگی، تاریخی وسیاسی به هم گره خورده اند. ما نیازنداریم با کاپی برداری، چیزهای مصنوعی وغیرطبیعی درست کنیم.
معضل اصلی کشور، بیشترسیاسی ـ قومی است که ریشه دربازی های استعماری دارد وباید این عوامل برطرف شوند، قدرت به صورت غیرفدرالی هم می‌ تواند نامتمرکزودموکراتیک شود ورابطه جوامع واقوام دردولت ومناسبات ملی به طورداد گرانه حل شود. نه این که سرزمین واحد را پارچه کنیم. مادرترازجهانی تجربه نامتمرکزسازی ودموکراتیک سازی غیرفدرالی را هم داریم که با واقعیت افغانستان سازگارتراست. ماباید برویژگی‌های خود جامعه تکیه کنیم. اکثریت قاطع دولت های اروپایی غیرفدرالی نامتمرکزترودموکراتیک ترازاکثریت دولت های فدرالی اند. چرا تجربه این‌ها قابل تعمیم برای کشورما نیست؟ نباید کشوررا به آزمایشگاه ساختارسیاسی قدرت ازبیرون تبدیل کنیم که پنج دهه است ازمردم وخون وقربانی می گیرد.
دوستان با وجود دادن شعارهای بلند بالا هرکدام ما درفرارازکشورمسابقه دادیم، وصی ووکیل فراررهبران سیاسی هم آی.اس.آی. بود. همه رهبران سیاسی مشمول فدرالخواهان ازدهلیزهای آی.اس.آی. به بیرون مسافرت کردند واز طریق انجوهای غربی مصروف چانه زنی برای میانجیگری وماموریت طالبان کمربسته اند. شما منتظرهستید که بازقدرتی بیرونی بیاید وشما را با طرح فدرالی درکشوردیسانت کند. ازهمین روبا قیام مسلحانه ی آزادیبخش وجنگ برای آزادی مخالف هستید ودردشمنی با نیروهایی قرارگرفته اید که جنگ را یکی ازراه های حل‌ برای آزادی کشور می دانند. اگرهمین انرژی راکه درخود کوبی نیروهای سیاسی جامعه وترویج محل گرایی وسکتاریزم مصرف کردید ومی کنید، درهمکاری برای آزادی ازقیدوبندهای فاشیستی وتروریستی طالبان مصرف می کردید، قطعاً ما درجایگاه شایسته ی که سزاوارجامعه است، قرارمی داشتیم. نباید به بهانه فدرالخواهی «پوستین را بابت شپش دربدهیم».
یاهو!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا