خبر و دیدگاه

ضرورت انقلاب فرهنگی ‎

ما در قرن بيست و يكم قرار داريم و با اساسات و روش هاي قرن نزدهم زندگي مي كنيم. و اين مسله باعث شده أست كه ما نه  تنها در ساينس و تكنالوژي عقب مانده هستيم در روابط اجتماعي و ساختار يك جامعه عدالت محور هم شديد عقب مانده هستيم و دولتمردان چون هميشه اقتدار سياسي داشتند براي مدني ساختن افغانستان خدمت نكردند. شايد كوشش كردند كه بند و انهار را آباد كنند و اما از منابع انساني كه بزرگترين سرمايه يك كشور أست چشم پوشي كردند و مردم را كور و بيسواد نگهه كردند كه روز به روز با جهل و خرافات و موهومات غرق باشند. بلي مردم صلاحيت نداشتند و مردم ما ، سياست و اقتصاد را از دهن حكومت مي شنيدند و دين را از دهن مذهبيون. هر دو ناكام ماندند تا تحولات بنيادي را به وجود بياورند. شما معيار بيسوادي را با پنجاه سال قبل بسنجيد تفاوت چندان ندارد. شما معيار فقر را تخمين كنيد ما فقير تر هستيم . شما حقوق و تساوي افراد جامعه را بسنجيد ما بدبخت تر از پنجاه سال قبل هستيم. شما حقوق بانوان را سنجش كنيد به صفر رسيده است.  چرا ؟ دليل آن اين أست كه دولتمردان ، سياسيون و مذهبيون هرگز تغيير نمي كنند و هميشه ميخواهند با انگاشت هاي كهنه ، پوسيده و گنديده قومي و قبائلي و مذهبي و تبعيض و تعصب و تنگ نظري سرمايه گزاري كنند و اين ما را شديد بد بخت ساخته است. راه حل اين مسله فاسد اجتماعي ايجاب يك انقلاب فرهنگي بزرگ را مي كند  تا ما اول مردم را برسانيم و  افغانستان را از لجنزار بد بختي اجتماعي نجات دهيم .
جامعه مدني ايجاب مي كند تا مردم با سواد باشند تا براي خود تصميم بگيرند نه اينكه مذهبي و دولت براي مردم تصميم بگيرد. پس شرط اول انقلاب فرهنگي به اساس آيه مباركه اقراء مبارزه با بيسوادي أست تا سن هفتاد و پنج در ظرف پنج سال همه كشور با سواد شود و قادر باشد كه بخواند ، بنويسد و روزنامه بخواند.
دوم انفاذ قانون در مورد تساوي حقوق شهروندي أست كه همه افراد جامعه زن  و مرد در مقابل قانون حقوق مساوي داشته باشند و موضوع اكثريت و اقليت در باطله داني تاريخ قرار گيرد. شعار ما اين باشد كه هيچ قومي بر قومي برتري ندارد و هيچ قوم در اكثريت نيست . هيچ مذهبي بر مذهبي برتري ندارد و هيچ مذهبي در اكثريت نيست . هيچ مردي بر زني و هيچ زني بر مردي برتري ندارد مگر تقوي و دانش.
سوم مبارزه با فقر أست تا ما بتوانيم جامعه را از گدايي و تنگ دستي نجات دهيم و براي اين منظور صندوق زكات را تاسيس كنيم و هدف اين باشد كه فقير امروز ، فردا خودش زكات دهد. قرارداد هاي موزون براي توليد يا كشور هاي صنعتي انعقاد بايد تا مردم به كار افتد . و در كنار اين براه انداختن يك نظام اقتصادي عادلانه كه حقوق كارگر تامين شود ، زن و مرد كار كند و دست شان دراز نباشد ما بايد از طريق آموزش و پرورش مردم را تدريس كنيم تا از اسراف و مصارف بيجا جلوگيري كنند و صاحب پس انداز شوند.
چهارم اصلاح معارف كشور أست كه نصاب تعليمي كه اساسات اسلام علمي تدريس شود و دانشجويان  به اساس قرآن مجيد و ارشادات حضرت رسول كريم به تشبث خود در زندگي تطبيق كنند و اما دين تحميل نشود.  دانشجو بايد حق فكر كردن و تشبث فكري را در همه موارد به شمول دين داشته باشد. كودكان نبايد از زبان مادري محروم شوند و همه زبان ها تا سن پانزده تدريس شود. دانشجويان بايد بزرگان اسلام ، زبان عربي قرآن و ديد و بينش اسلامي داده شوند و همه امور زندگي را از ديد اسلام بيبينند تا ما از استثمار فرهنگي و غرب زدگي نجات پيدا كنيم . مهندس مسلمان بايد بياموزد تا چطور به اساس معماري اسلامي خانه ها و شهر ها را نفشه  كشي كند. اقتصاد دان بايد به اساس اقتصاد اسلامي كه مانند كمونبزم و كاپيتالزبم استثماري نيست اقتصاد مردمي را تدوين كند تا مردم آزادانه تجارت كند و تشبثات اقتصادي براي مردم كار دهد استادان بايد درين راه تربيه شوند . يكي از مشكلات كشور هاي رو به انكشاف تقليد أست و تقليد راه حل يك كشور مسلمان نيست. تقليد ما را از فرهنگ ما بيگانه مي سازد و اين خود راه استثمار را باز مي كند.
پنجم در يك كشور چند مليتي همه فرهنگ ها بايد تقدير و ستايش شود و همه فرهنگ ها بايد شگوفاني داشته باشد نه اينكه زير تاثير يك فزهنگ باشد، خواه فرهنگ بيگانه باشد و خواه از خود باشد نبايد زير تاثير باشد و زيبايي هاي خودش را از دست دهد .
در گذشته هم گفتيم كه براي به وجود آوردن اعتماد كامل بين مردم افغانستان بايد قربه جات و قصبات كه نام هاي آن تغيير داده شده  دوباره  احيا شود . همچنان زبان هاي بزرگ كشور مانند فارسي ، ازبكي و پشتو  بايد مطلقا مساويانه برخورد شود و زبان تك قومي برداشته شود تا اعتماد مردم جلب گردد.
ششم انگاشت هاي قومي و قبائلي مانند بدل و خون بها و زن را از حقوق طلاق محروم كردن و نكاح صغير و نكاح به جبر و زور بايد مطلق لغوه شود. چون نكاح سنت أست و آموختن علم فرض پس جوانان تشويق شوند كه اول علم بياموزند. هيچ كس حق  نخواهد داشت تا يك دختر را بدون رضايت خودش در عقد كسي داخل كند . حتي پدر و مادرش.
ميراث مرد و زن مساوي اعلام شود. تفسير آيات نظر به ايجابات عصر تغيير ميخورد و امروز ما نمي توانيم قرآن را مانند وهابي ها متني قبول كنيم. قرآن نظر به ايجابات عصر حاضر تفسير مي شود. اين كار از امكان بدور نيست و اين محقق به اين كار تشبث كرده ام و مردم شريف ما شديد استقبال كرده اند .
احاديث بايد غربال شود و آن احاديث كه به قرآن مجيد مطابقت ندارد و يا مغاير علم أست و يا به شخصيت والاي پيامبر اكرم ( ص) سر نميخورد و جعلي أست و بيانگر عدالت نيست و يا از اسرائيليات به ما رسيده و يا از فرهنگ بومي عرب داخل متون حديث شده أست همه برداشته شود و يك مجموعه اصولي حديث پيامبر ( ص) تدوين گردد تا مردم از فرهنگ والاي پيامبر حظ ببرند و زندگي براي شان آسان شود و بدين صورت از تعصب و تبعيض مخصوصا بر عليه بانوان جلوگيري به عمل آيد .
مذهب يك موضوع شخصي بايد باشد و علماي مذاهب  بايد يكجا كار كنند و بيبينند كه كدام مسله فقهي كار جامعه را حل مي كند همان را به ارگان قضائي پيشنهاد كنند .
دين نبايد تحميل شود و مردم آزاد باشند مشروط بر اينكه ماده هاي قانون مدني يك مسله را تصريح كرده باشد و به اكثريت آراء به تصويب رسيده باشد و مردم بايد تابع قانون باشند نه انارشي كه هر كس به ميل خود از قانون صحرائي كار گيرد. مردم بايد تدريس شود تا در امور ديگران مداخله نكنند و كودكان كشور از طفوليت به حاكميت قانون و پيروي از قانون حقوق مساوي تربيه شوند .
جلو رشوه ستاتي و فساد اداري وقتي گرفته مي شود كه اول ارگان دولتي نمونه اي از تقوي باشند و دوم مامورين حقوق كافي داشته باشند . و نظام شفاف باشد كه هر كس بتواند دسترسي داشته باشد و ارگان دولتي و غير آن مسول شناخته شود.
در مسايل سياسي همه مردم حق كانديد شدن و راي دهي را داشته باشند و ثروتمند و مستمند حق داشته باشد تا خود را كانديد كند نه اينكه ثروتمند خودش را كانديد كند و فقير به خاطر ناتواني اقتصادي از فضاي سياسي محروم شود .
سفر آزاد باشد و گذرنامه ( پاسپورت) براي همه باشد نه اينكه تنها ثروتمند مستفيد شود .
كار به اهل كار سپرده شود و بين زن و مرد و زبان و نژاد نبايد تبعيض باشد و تنها اهليت و لياقت و كفايت در كار مد نظر گرفنه شود.
انقلاب فرهنگي و يا انقلابات مردمي از جانب مردم أست و مردم بايد براي زندگي خود تصميم بگيرند تا باشد كه ما يك افغانستان عاري از تعصب ، قوم پرستي و مذهب پرستي و متمدن داشته باشيم. بدون انقلاب فرهنگي ما هميشه توسط خارجي و يا يك قوم و يا يك مذهب پايمال و استثمار مي شويم.
دكتر فريد يونس
استاد بازنشسته ي بشر شناسي فرهنگي و فلسفه اسلامي و مبتكر انقلاب فرهنگي

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا