خبر و دیدگاه
افغانستان_ ترامپلینی برای پرش به سوی چین، اسیای مرکزی و ایران:
دلیل اصلی رویکار آوردن طالبان از سوی امریکا:
امریکا روسیه را از دو سو با رویکار اوردن دو رژیم فاشیستی و تبهکار زیر فشار گاز انبری گرفته است: در اوکرایین با رژیم فاشیستی بندر و در افعانستان با آوردن رژیم فاشیستی قرون وسطایی طالبان.
این گونه در دو سوی روسیه دو غده سرطانی بدخیم در حال رشد است. در واقع رژیم های بندر و طالب دو بمب ساعتی بسیار بزرگ اند که در دو سوی روسیه کار گذاشته شده اند.
در هر صورت رویکار آوردن این دو رژیم اوضاع را در پهنه آسیا بسیار آشفته ساخته و آبستن دگردیسی های دراماتیک گردانیده است.
روس ها نیک می دانند که هر دو رژیم در دراز مدت می توانند برای روسیه بسیار خطرناک باشند.
در اوکرایین فاشیسم اوکرایینی به پیمانه بسیار خطرناکی رشد کرده و روس ستیزی افراطی به اوج خود رسیده است. هم اکنون اوکرایبن به بزرگترین پایگاه محافل رنگارنگ صهیونیستی و امپریالیستی و حتا پان تورکیستی و پان اسلامیستی مبدل شده است. گروه های تروریستی عربی طراز اخوانی و وهابی این کشور را به پایگاهی در برابر روسیه مبدل ساخته اند.
روسیه هم نیروی بزرگی را در مرزهای اوکرایین مستقر کرده و زمستان امسال خطر یورش گسترده و نیرومند واکنشی روسیه و مارش به سوی کییف بسیار بالا است.
در محور افعانستان هم کشورهای آسیای میانه در اوج آمادگی رزمی بسر می برند.
امریکایی ها با گریز از افعانستان نیک می دانستند که روسیه و چین به سرعت در صدد پر کردن خلای استراتژیک پسا گریز خواهند برامد. بنا بر این، برای جلوگیری از افتادن گستره افعانستان به دست این دو قدرت، ترجیح دادند تا افعانستان را به پاکستان بسپارند و یک رژیم ایدیولوژیک قرون وسطایی را در کابل رویکار بیاورند تا جلو هر گونه رخنه روسیه و چین را بگیرند و در عین حال افعانستان را به یک تخته خیر در برابر روسیه و چین و نیز ایران مبدل سازند.
بیگمان امریکایی ها برای چوب گذاشتن لای چرخ برنامه یک راه و یک کمر بند چین گزینه بهتری از رژیم ویرانگر طالبی سراغ نداشتند و ندارند.
با این هم، اکنون اوضاع به گونه بسیار پیچیده یی در حال دگردیسی است و وضعیت سر درگم نظام قرون وسطایی طالبان هم خطر یورش دو باره امریکا و هم یورش کشورهای آسیای میانه را به افغانستان بسیار بالا برده است.
حتا امکان یورش همزمان نیروهای امریکا و پیمان امنیت دسته جمعی در دو محور هست.
دشواری در این است که کیان امور طالبان در دست پاکستان است و پاکستان با گذشت هر روز، به چین بیشتر نزدیک می شود. از این رو، امریکایی ها و روس ها می ترسند که پاکستان زمینه ساز رخنه چین در افعانستان گردد.
همین گونه، امریکایی هم از سرازیر شدن سیل زرد چین به افعانستان با دلالی پاکستان سخت نگران اند و شاید بار دیگر به بهانه مبارزه با دهشت افکنی به افعانستان یورش بیاورند.
اگر این بار امریکا بکوشد به قندهار و کابل نیرو پیاده کند و وارد شود، امکان سرازیر شدن نیروهای تاجیکستان و ازبیکستان با حمایت روسیه در شمال زیر چتر پیمان امنیت دسته جمعی منتفی نیست.
چنین به نظر می رسد که کاسه شکیبایی روسیه لبریز شده باشد و پوتین خطر کند نوعی فارود پالیسی را پیش بگیرد.
او چیزی برای از دست دادن ندارد.
تا جایی که من با سیاست های روسیه آشنایی دارم، روسیه زیر هیچ عنوانی گستره شمال سالنگ را از بدخشان تا هرات رها کردنی نیست.
نباید هند و ایران را هم از محاسبه بیرون کرد. دست های این دو کشور هم پس از دریافت موشک های پدافند هوایی اس 400روسی باز خواهد شد.
ایران گستره پیشین دولت صفوی یعنی هرات و قندهار به اضافه هزارستان را گستره نفوذ خود تعریف می کند و آن را خط قرمز خود می انگارد.
هند هم هیچگاهی نمی تواند سیطره کامل و دراز مدت پاکستان دا بر افعانستان بر تابد و بیگمان با ایران نزدیک خواهد شد.
در ارگ یک عده نا آگاه و وابسته و مزدور را رویکار آورده اند. این باندهای مزدور و خون آشام جاهل کشور را به استانه انهدام و نابودی کشانده اند. روشن است
اشغال پاکستان و حاکمیت دار و دسته تروریستی شبکه حقانی و طالب دیرپا نخواهد بود.
این در حالی است که در اوضاع آشفته و نا به سامان کنونی کشور به مدیریت سیاسی یک اداره بسیار نیرومند و ملی نیاز دارد تا بتواند منافع ملی ما را بهتر صیانت کند.
در این میان کشور در آستانه فاجعه انسانی است.
البته چند ملای لنگ و کور نشسته در ارگ نمی دانند که با چه آتشی بازی می کنند و کشور را به لبه چه پرتگاهی کشیده اند.
اوضاع بسی نابه سامان و آشفته است. بنا بر این نحبگان فکری در سرتاسر جهان باید در صحنه حضور یابند و بکوشند راه هایی برای نجات کشور از چنگ پاکستان و ایادی آن در کشور پیدا کنند و نیز در پی راهیافت های سازنده یی برای رستگاری و رهایی برایند.