نشست استانبول میزبان امیدها و قافلۀ آرزو ها
مردم افغانستان از چهل سال بدین سو بی صبرانه به انتظار صلح نشسته اند و ناگزیرانه امیدوار اند تا سرنوشت ناپیدای خویش را در نشست های منطقه ای و جهانی پیدا نمایند. نشست استانبول به دنبال نشست مسکو از جمله آخرین نشست هایی اند که در پیوند به پیدایی راۀ حلی برای صلح افغانستان برگزار می شود. دلیل کلان این چشم داشت این است که پس از کودتای هفت ثور و تهاجم شوروی تا کنون کار از دست مردم افغانستان رفته است و آنان خویش را قربانی یک جنگ فرسایشی و بیرحمانه ای می دانند که بازیگر اصلی آن خارجی ها و شبکه های جهنمی استخباراتی منطقه وجهان بوده است. به تعبیری گفته می توان که سرنوشت مردم افغانستان از چهل سال بدین سو در دست کشور های خارجی سبک و سنگین می شود و مردم افغانستان چوب سوخت و آتش خونین این جنگ بی پایان است که سناریوی اصلی آن در هر مرحله بوسیلۀ خارجی ها رقم زده شده است. بنابراین با توجه به نشست های پیشین در مورد افغانستان که بیشتر از سوی خارجی ها تنظیم و اداره شده است و نتایج آن ها هم نه تنها موثر و پرثمر نبوده که چالش های تازه را برفراز راۀ صلح افغانستان ایجاد کرده است. بنابراین با توجه به پراگنده گی ها و تشتت و اختلاف در جبهۀ جمهوریت و انعطاف ناپذیر ها و تمامیت خواهی های طالبان هنوز زود است که کنفرانس استانبول را به داوری گرفت.
چتر سیاۀ جنگ از چهار دهه بدین سو چون کابوسی برروان مردم افغانستان سایه افگنده است. این جنگ آنقدر دیوار های آشتی ناپذیری میان مردم ما ایجاد کرده و افغانستان را به جغرافیا های قوم و مذهب و جزیره های گوناگون قدرت بدل کرده است و دشمنی میان گروهها و سیاستگران را چنان ژرف وآشتی ناپذیر گردانیده است که همه را به خارجی ها متمایل نموده است و تا باشد که دست آنان را بگیرند و دور یک میز بنشانند. این نمونۀ آخرین ذلت و دست و پا بینی زمامداران و گروه ها و شخصیت های افغانستان است که می خواهند صلح را با قبول ذلت خارجی ها بر مردم افغانستان تحمیل نمایند.
مردم افغانستان از نشست های جهانی چون کنفرانس ژنیو و کنفرانس بن تحت نطر سازمان ملل خاطره های خوبی ندارند و فاجعۀ کنونی در کشور را نتیجۀ کنفرانس های یادشده تلقی می کنند. کنفرانس های یادشده از سوی خارجی ها اداره شد و نماینده گان واقعی مردم افغانستان در آنها حضور نداشتند. بنا براین مردم ما کمتر دل بستگی به نتایج کنفرانس های آینده دارند. اکنون بازهم مردم افغانستان در آستانۀ کنفرانس استانبول به سر می برند و در موجی از شک و تردید ها باز هم به این کنفرانس دل بسته اند تا درازراۀ صلح افغانستان را هرچه زودتر کوتاه بسازد و تا برای حل معضل چهل سالۀ این کشور راۀ حل بنیادی و با عزت و با ثبات پیدا شود. نشست استانبول به دنبال نشست مسکو صورت می گیرد. در نشست مسکو افزون بر نمایندگان شورای عالی صلح افغانستان و نمایندگان طالبان، نمایندگان کشورهای آسیای میانه، چین، پاکستان، نیز شرکت کردند. در این نشست نمایندگانی از کشور قطر، میزبان گفتگوهای بینالافغانی و ترکیه، میزبان نشست بعدی مقامهای ارشد دولت و طالبان نیز دعوت شده بودند. وزارت خارجه ایران گفته بود که موضوع دعوت برای نشست روسیه “در دست بررسی” است. اما ایران و هند از این نشست منطقهای غایب بود. غیابت آَنها در این نشست پرسش برانگیز تلقی شد، زیرا این دو کشور در پیوند به اوضاع افغانستان نقش بسزایی دارند و بدون حضور آنان هیچ نشستی نتیجۀ جامعی و قطعی نخواهد داشت. نشست صلح مسکو، دومین نشست در مورد مذاکرات صلح افغانستان بود که از طرف روسیه برگزار گردید. با تاسف که بررغم امیدواری سرگی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه مبنی بر این که نشست مسکو بتواند کمک قابل توجهی برای آغاز گفت و گو های داخلی در افغانستان داشته باشد.این نشست نتایج آنچنانی نداشت. هرچند لاوروف از تمام سیاست مداران افغانستان خواست که سلیقهها و تمایلات فردی خود را کنار گذاشته و در این مسیر صرفا منافع ملی مردم افغانستان را دنبال نمایند.
همزمان با نشست مسکوهیئتهای دولت افغانستان و طالبان همراه با نمایندگان چهار کشور آمریکا، روسیه، چین و پاکستان در نشست یک روزه در مسکو روند صلح افغانستان را بررسی کردند. نشست موسوم به “ترویکای گسترده” که با سخنرانی سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه افتتاح شد. او از آمریکا و طالبان خواست که به تعهدات خود در توافقنامه دوحه پایبند بمانند.همچنین در این بیانیه آمده که بنا به قطعنامه ۲۵۱۳ سال ۲۰۲۰ شورای امنیت سازمان ملل در مورد پایان جنگ در افغانستان این کشورها از بازگشت “امارت اسلامی” حمایت نمیکنند. هرچند این اعلامیه از دستاورد های نشست ترویکا تلقی شد و اما این بیانیه نه از سوی طالبان و نه از سوی امریکا استقبال شد. این نشست در موجی از تنش ها میان امریکا و روسیه صورت گرفت که روسیه سفیر خود را از واشنکتن فراخوانده بود. شماری این نشست را مانور روسیه در برابر امریکا عنوان کردند. روسیه گویا دراین نشست به اثبات رساند که بدون نقش روسیه هیچ صلحی در افغانستان بوجود نمی آید . این نشست نشان داد که روسیه هنوزهم بازیگری مؤثر و قدرتمند در تحولات سیاسی و امنیتی افغانستان است و نقش مضمحلشده این کشور در رویدادهای داخل افغانستان پس از شکست فاجعهبار شوروی پیشین، را دوباره احیا کرد. معاون سخنگوی وزارت خارجه امریکا در واکنش به نشست مسکو گفته که این کنفرانس جایگزین مذاکرات دوحه میان نمایندگان دولت افغانستان و گروه طالبان نخواهد شد. اما وزارت خارجه امریکا انگیزه شرکت آقای خلیلزاد در نشست مسکو را همنظری امریکا و روسیه درباره لزوم تشکیل دولت موقت در افغانستان اعلام کرد. شماری به نشست مسکو نظر خوشبینانه داشته و آن را رویداد بی پیشینه خواندند؛ زیرا در این نشست ابرقدرتهای غربی و شرقی بر ایجاد تغییری در افغانستان توافق کردند که در ظاهر منافع هردو بلوک رقیب را تأمین خواهد کرد. نشست مسکو پس از آن برگزار شد که زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا طرح صلحی را با دولت، طالبان و رهبران سیاسی افغانستان در میان گذاشت و در آن یک “دولت انتقالی صلح” مشترک با طالبان ارایه شده که به صورت موقت تا برگزاری انتخابات اداره کشور را برعهده بگیرد.
کنفرانس مسکو که در اصل مقدمه و جاده صاف کن برای نشست استانبول بود و قرار است که در ماۀ روان این نشست در ترکیه برگزار گردد و پس از آن نشست جهانی پیرامون صلح افغانستان برگزار خواهد شد. بزرگترین معضل بر سر راۀ نشست استانبول تصمیم برای برگزاری انتخابات زود هنگام و تشکیل حکومت موقت است. دولت و جناح های وابسته به آن تاکید به انتخابات زودهنگام دارند و برگزاری انتخابات را تحت چتر نظام موجود رد می کنند. بیشتر شخصیت ها به شمول آقای کرزی و گروه های سیاسی خواهان حکومت موقت یا عبوری هستند. طراحان انتخابات زودهنگام که در راس آن دولت افغانستان قرار دارد. دولت هدف از تاکید روی این طرح را ابقای جمهوریت، حفظ دستاورد های دو دهه، پیشگیری از هم پاشی نظام اداری و ساختار های نظامی کشورعنوان می کند. هواخواهان انتخابات زودهنگام بدین باور اند که استقرار دولت موقت برای چهارمین بار در افغانستان خطرها و آسیبهای جدی را درپی دارد. تجربه حکومتهای موقت را اگر در کشورهایی چون فرانسه، روسیه و ایران نیز مطالعه کنیم، این نتیجه به دست میآید که دولت انتقالی در دوره اضطراری یا پس از فروپاشی حکومت و ایجاد خلای سیاسی به طور موقت به هدف برگزاری انتخابات، تدوین و تصویب قانون اساسی و فراهم کردن بستر قانونی برای عبور از دوره انتقالی به وجود آمده است. هرچند اداره ای در کشور های یادشده یک دورۀ خاموشی پیش از توفان را به همراه داشته و اما آسیب های دراز مدت آن مانند افغانستان خیلی سنگین بوده است. موافقان حکومت موقت استدلال می کنند
که ایجاد اداره موقت در سال ۲۰۰۱ باعث ختم جنگ و منازعه در افغانستان شد و اکنون نیز میتواند نتایج مشابه را به همراه داشته باشد. اما واقعیت این است که اکنون ما از هیچ لحاظ در وضعیت ۲۰۰۱ قرار نداریم؛ زیرا منطق ایجاد اداره موقت ۲۰۰۱ عبور از بینظامی به سوی نظام جدید مبتنی بر انتخابات، تدوین قانون اساسی و آمادهگیها برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود. از سویی هم حالا ازهماهنگیها و هم نظریهای بینالمللی و پولهای هنگفت بیحساب جامعه بینالملل به افغانستان خبری نیست. از طرف دیگر در کنفرانس جینوای ۲۰۲۰ نیز تداوم کمکهای مالی به موفقیت پروسه صلح در افغانستان مشروط شده است. دیگر این که در ۲۰۰۱ در یک اجماع بینالمللی نیروهای امریکایی و ناتو به صورت گسترده وارد افغانستان شدند، برای جانبهای جنگ در کنار مسایل مالی کرسیهای بلند حکومتی سپرده شد و نیروهای خارجی و مشاورانشان با تسلط بر اوضاع، دولت انتقالی را در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، تدوین قانون اساسی و نظامسازی کمک کردند. در عین زمان حالا نزاعهای قومی در افغانستان نه تنها که برچیده نشده، برعکس عمیق ترو گسترده تر شده است. این در حالی است که نزاع قومی ابزار جدی در بازیهای سیاسی دانسته میشود. با استقرار مجدد دولت موقت و داعیه ۵۰ درصدی قدرت طالبان و از سوی دیگر با کنار رفتن رأس حکومت و دخیل شدن تمام جناحهای موافق و مخالف حکومت کنونی در آن ساختار، نهادهای امنیتی نیز چند دست خواهند شد و انسجامشان را در برابر طالبان و در میدانهای جنگ از دست خواهند داد. این چیزی است که طالبان میخواهند تا با تضعیف نهادهای امنیتی بستر را برای امارت اسلامی – ولی با نام نظام اسلامی فراهم سازند. هرچند مقام های پاکستانی مانند قریشی وزیر خارجۀ خواهان دولت دموکراتیک در افغانستان شده است و اما طراح حکومت موقت در افغانستان نظامیان پاکستان اند که هدف اصلی آنان از این طرح تباهی و نابودی زیربناهای اداری و تجزیه و تخریب اردوی افغانستان است. چنانکه نظامیان پاکستان با ریختن طرح حکومت موقت در پشاور، طرح سازمان ملل به رهبری بنین سوان را تخریب کردند. حالا هم می دانیم که حکومت موقت، لغو عملی قانون اساسی، ایجاد خلای قدرت سیاسی، قربانی شدن ارزشها و دستآوردهای ۲۰ سال اخیر ولو ناچیز، بر هم خوردن توازن مشارکت اقوام و زنان، اسلامیسازی رادیکال سیستمها و خطر وقوع جنگ داخلی از نخستین قربانیان حکومت موقت است.
خواننده شاید بپرسد که صلح نیاز حتمی است و هم میکانیزمی برای ایجاد صلح لازمی به نظر می رسد. پس تحت چه مکانیزمی با دور زدن حکومت موقت قدرت به یک حکومت انتخابی باید منتقل شود. انتخابات های پر از تقلب گذشته تحت چتر حکومت موجود باعث تردید هر نوع انتخابات تحت پوشش دولت کنونی شده است. نه تنها گروه های سیاسی و طالبان مردم افغانستان هم به برگزاری انتخابات شفاف تحت نظر دولت کنونی هرگز باور ندارند. از همین رو است که شماری از روی ناچاری حکومت موقت را زمینه ساز گذار به یک دولت قانونی و منتخب تلقی می کنند. بنابراین طرح مکانیزمی برای انتقال قدرت در کنار سایر مسایل، یکی از مهم ترین بحث ها در نشست استانبول خواهد بود. این دشواری ها جدا از مشکلات متعددی چون، توافق طالبان روی حکومت موقت یا میکانیزمی دیگر برای انتقال قدرت است و طالبان هنوز در اصول جمهوریت را نپذیرفته اند هدف آنان از حکومت اسلامی همان امارت است. امارتی که یک تعداد ملا های فرمایشی به کمک آی اس آی در قندهار جمع شدند و ملاعمر را امیرالمومنین خواندند. این گزینش نه صبغۀ دینی دارد و نه هم عرفی. زیرا انتخاب ملاعمر نه بر اساس اصل « اهل حل و عقد» صورت گرفت و نه هم بر بنیاد انتخابات. این گزینش نه حکومتی شبۀ ایران و نه شبۀ عربستان را توجیه می کند. هرچند آنتونیو جیوستوزی کارشناس برجسته مسائل طالبان می گوید، تا زمانی که آنها بتوانند از طریق یک توافق سیاسی بین تاسیس امارت و دموکراسی به قدرت برسند گزینه هایی وجود دارد. هدف آنها این است که به یک قدرت مسلط تبدیل شوند؛ اما باور ها بر این است که حرف اول طالبان را ارتش پاکستان می گوید، هرچند ارتش پاکستان عنوان داشته است که سیاست خود را در مورد افغانستان تغییر خواهد داد و دیگر” سیاست عمق استراتژیک “را دنبال نمیکند اما در این زمینه نشانه زیادی وجود ندارد. شورای کویته، شبکه حقانی و … بود و باش طالبان در پاکستان همچنان ادامه دارد. این نشاندهندۀ عدم تغییر سیاست های راهبردی پاکستان در افغانستان است.
در این میان نبود طرح واحد در جبههء جمهوریت و پراگنده گی در این جبهه از جمله بزرگترین چالش بر سر راۀ این جبهه در نشست استانبول خواهد بود. شورای عالی مصالحه روی یک طرح جداگانه کار می کند و هرچند شورای عالی مصالحۀ ملی میگوید که در کمیتۀ بررسی کنندۀ پیشنویس طرح صلح امریکا، حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی رییسجمهور غنی، محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه و عطا محمد نور نیز حضور دارند؛ اما گمانه زنی ها بر این است که این طرح بر انتخابات زودهنگام تمرکز خواهد داشت. گلبدین حکمتیار طرح خود را به شورای عالی مصالحه فرستاد است و اما آقای اشرف غنی و جمعیت اسلامی به رهبری صلاح الدین ربانی طرح خود را به این شورا نفرستاده است. شورای مصالحه می گوید که به اختلاف با ارگ توجهی ندارد و حرف نهایی را شورای عالی مصالحه در ترکیه می زند. کمیتۀ احزاب سیاسی که متشکل از حزب اسلامی، وحدت اسلامی، جمعیت اسلامی، جنبش ملی اسلامی، محاذ ملی و افغان ملت و حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان اند، در یک اعلامیه حمایت خود را از روند صلح و نشست ترکیه ابراز کردند. آنان از سایر احزاب و جمعیت ها خواستند تا به این کمیته بپیوندند و مانع توطئه هایی شوند که بخاطر منافع شخصی شان بر ضد روند صلح عمل می کنند. این کمیته هرچند از طرحی یاد نکرد و اما بیشتر احزاب شامل این کمیته خواهان حکومت موقت یا انتقالی هستند. از این رو گفته می توان که اختلاف در درون جبهۀ جمهوریت فرصت های موجود برای این جبهه را به چالش بدل خواهد کرد. در حالی که نشست استانبول بهترین فرصت است تا از آن به سود صلح استفاده شود. هرگاه اختلاف ها در جبههء جمهوریت ادامه پیدا کند و در این صورت احتمال آن وجود دارد که همه چیز به سود طالبان کلید بخورد. در این صورت جبههء جمهوریت شکست خواهد خورد. اختلاف در جبههء جمهوریت در واقع حیثیت برگ برنده در دست طالبان را دارد. این سبب شده تا طالبان از خود انعطاف نشان ندهند و بیشتر بر موضع خود تاکید کنند. این خیال کاذب غرور غیرواقعی برای طالبان بخشیده و آنان فکر می کنند که جنگ را برده و پیروز نبرد اند. هرچند رئیس جمهور غنی در مصاحبۀ اخیر خود گفته است که در صورت برگزاری انتخابات زودهنگام خود را نامزد نمی کند و همچنان وی گفته است، تا هنگامی که روی یک صلح واقعی توافق نشود، تحت هیچ گونه فشاری قدرت را نتقال نخواهد داد. وی با استفاده از تجارب گذشته دریافته است که با نفی قدرت از نامزد فرد مورد نظر خود هم حمایت نخواهد کرد. ممکن او درک کرده باشد که شرایط کشور حساس است و برای نجات مردم قربانی لازم است؛ زیرا نشست های استانبول و بعد نشست جهانی فرصتی استثنایی برای مردم افغانستان است و هرگاه این فرصت از دست برود، جهان افغانستان را تنها خواهد گذاشت و فاجعۀ خونبار در افغانستان ادامه خواهد یافت. اظهارات اخیر آقای غنی هرچه باشد نشان دهندۀ یک انعطاف است و ممکن گراف انعطاف پذیری ها بیشتر هم شود؛ اما بعید به نظر می رسد که مورد قبول طالبان قرار گیرد. طالبان نه تنها هنوز موقف خود را در رابطه به انتخابات اعلان نکرده اند و درضمن پیش از رسیدن به توافق مخالف هر نوع آتش بس نیز هستند.
از آنچه گفته آمد، فهمیده میشود که کنفرانس استانبول با دشواری ها و چالش های بی شماری روبه رو است که هرگونه شانس به نتیجه رسیدن آن را به مشکل روبرو گردانیده است. از ظاهر موضع گیری ها طوری آشکار می شود که کمترین احتمال وجود دارد تا نتایج نشست استانبول بتواند برای نشست آیندۀ جهانی در مورد افغانستان مواد لازم آماده کند. از این رو نگرانی هایی وجود دارد که نشست استانبول بدون نتیجه سپری خواهد شد. در همین حال گمانه زنی هایی وجود دارد که حاکی از طرح از پیش تعیین شدۀ امریکا است و بالاخره زیر نام نشست جهانی در مورد افغانستان تحت نظر سازمان ملل به آن جنبۀ عملی میدهد. دیده شود که امریکا چقدر از قدرت نرم و سخت خود در نشست استانبول و بعد هم نشست جهانی پیرامون افغانستان استفاده خواهد کرد. تلاش های امریکا تا کنون در راستای اهدافی همچون استقرار نظام مردم سالار، رشد اقتصادی،شکل گیری و پویایی جامعۀ مدنی، توسعۀ نظام آموزش مدرن برای پیریزی قدرت نرم این کشور در افغانستان صورت گرفته است؛ اما با توجه به افزایش فساد در درون نظام و از سویی هم پایین بودن سطح اهداف یادشده کمتر امریکا قادر به استفاده از این قدرت نرمش در نشست های یادشده خواهد بود. این که امریکا اهداف خود را از طریق قدرت نرم در نشست های استانبول و نشست جهانی تامین کند و با دوباره به استفاده از زور در سیاست خارجی اش در قبال افغانستان متوسل می شود، این موضوعی است که گذشت زمان آنرا آشکار خواهد گردانید. اما آنچه مسلم است، این که امریکا با سیاست های چند پهلو و فریب آلودش در افغانستان شکست خورده و حمایت مردم را از دست داده است. این شکست تنها گزینۀ فشار را بر روی امریکا باز نگه داشته است تا از آن بر طرف های درگیر وارد کند.
در آستانۀ برگزاری نشست استانبول تلاش های سیاسی کشور های منطقه و سازمان ملل تشدید یافته تا اجندای گفت و گو های استانبول بهتر تنظیم شود. چنان که قطر خبر داد که گفت و گو ها در بارۀ اجندای نشست ترکیه آغاز شده است. بحث و تبادل نظر میان نمایندهگان کشورهای امریکا، ترکیه و قطر بهشمول سازمان ملل متحد و کشورهای حامی روند صلح افغانستان با هیئتهای مذاکره کننده جریان دارد تا دیدگاهها در رابطه با اجندای نشست ترکیه نزدیک شود. در همین حال دیبورالاینز نمایندۀ ویژۀ دبیرکل این سازمان با هیئت های گفتگو کنندۀ دولت، طالبان، مقام های ترکی و قطری دیدار و در بارۀ کاهش خشونت ها و تسریع روند گفت و گو ها صحبت کرد. در همین حال چاووشاوغلو وزیر خارجۀ ترکیه دستیابی به راه حل سیاسی در افغانستان را مستلزم یک آتشبس جامع خوانده است. دیده شود که این تلاش ها چقدر در گشودن بن بست و از سویی هم برای برچیدن پراگنده گی ها در کابل اثر گذار خواهد بود. لاوروف وزیر خارجۀ روسیه هفتۀ آینده در پیوند به صلح افغانستان عازم پاکستان میشود. در همین حال ضمیر کابلوف، نماینده ویژه روسیه برای افغانستان، حکومت انتقالی یا ائتلافی را راۀ صلح خوانده است. از سویی هم طالبان طرح تازۀ امریکا را رد کرده و بر عملی شدن توافقنامۀ دوحه تاکید دارند و خواهان لغو هیئت گفت و گو کنندۀ دولت شده اند. هرچند وزارت خارجۀ امریکا می گوید که نشست استانبول تکمیل کننده و متمم مذاکرات روان صلح در دوحه است؛ اما تا هنوز به قناعت طالبان پرداخته نشده است.
دیده شود که نشست استانبول از این همه خوان های فراتر از «هفت خوان رستم» عبور خواهد کرد و به طرحی نزدیک خواهد شد که بتواند، خواست های همه طرف های درگیر را برآورده بسازد. در ظاهر ضریب توافق میان طرف های درگیر تقرب به صفر را نشان میدهد. این نشست تنها با انعطاف ناپذیری ها و بلند پروازی های طالبان روبه رو نیست که می خواهند حکومت دلخواۀ خود را بر مردم افغانستان تحمیل کنند؛ بلکه بدتر از آن اختلاف در جبهۀ جمهوریت در پیوند به نبود یک طرح و یک گونه نظام، بر فضای این کنفرانس سایۀ سنگین تر خواهد داشت و طالبان از این اختلاف به مثابۀ مهمیزی برای تاختن توسن بلندپروازی های خود استفاده خواهند کرد. از این رو گفته می توان که استانبول بجای تبدیل کردن چالش های موجود به فرصت برعکس به عرصۀ مانور های طرح و خواست های غیر عملی و متضاد دوطرف بدل خواهد شد. آنچه مایۀ نگرانی است، غیابت نماینده گان اکثریت خاموش مردم افغانستان دراین نشست ها است و بر سرنوشت آنان کسانی تصمیم می گیرند که عامل دشواری های کنونی و بخشی از معضل موجود اند و معلوم است که تصمیم آنان گره گشای رنج های پایان ناپذیر مردم افغانستان نخواهد بود. چنانکه در گذشته نشست های منطقه ای و جهانی تحت نظر سازمان ملل آرامش های نسبی را در افغانستان بوجود آورده و اما دیری نگذشته که آن آرامش هابه خاموشی قبل از طوفان بدل شده اند. در آخرین تحلیل گفته می توان که مردم افغانستان به نشست استانبول با همه دشواری هایش به دیدۀ امید می نگرند و آن را مایۀ برآورده شدن آرزوها و قافلۀ امید های خود تلقی می کنند. هیاهو