جـرگه؛ خـوراک رسـانهیـیِ ارگ

واکنش گروه طالبان به درخواست آتشبسِ جرگۀ مشورتی صلح در ماه مبارک رمضان نشان داد که تصمیمهای این جرگه چقدر میتوانسته واهی و غیراثرگذار باشد. همین که طرف اصلی جرگۀ مشورتیِ صلح حاضر نیست که حتا در بدل رهایی ۱۷۰ تن از جنگجویان خود، برای یکماه آتشبس را به عنوان یکی از سادهترین خواستهای جرگۀ مشورتی صلح بپذیرد، این تصور به وجود میآید که طالبان در وضعیتِ فعلی به هیچ صورت حاضر نیستند که با نمایندهگان حکومت وارد مذاکره شوند.
عبث بودن برگزاری جرگۀ مشورتی صلح برای ایجاد زمینۀ گفتوگوهای صلح با طالبان از همان آغاز مشخص بود و به همین دلیل اکثریت جریانها و سیاسیونِ کشور آن را تحریم کردند. اما در اینکه تیم ارگ به صورتِ بیشرمانه از حضور یک تعداد از افراد که در زیر خیمۀ لویه جرگه گرد آمده بودند ـ حتا اگر نوع انتخاب و حضورشان کاملاً یکجانبه و از قبل برنامهریزی شده باشد ـ سوءاستفاده کرده است، هیچ جای شک وجود ندارد. آقای غنی و همتیمیهای او حالا چنان از بادۀ پیـروزی واهی در میدان لویه جرگه مست اند که پیامدهای وخیمِ آن را فعلاً حس کرده نمیتوانند. آنها خود را برندۀ میدان فکر میکنند و به این باورند که سایر جریانهای سیاسی را در سطح ملی و بینالمللی از اعتبار ساقط کردهاند و با این محاسبه توانستهاند که برای یک دورۀ دیگر نیز همچنان قدرت را در اختیار داشته باشند.
آقای غنی و همتیمیهایِ او با بازی لویه جرگه چند هدف را در برابر خود قرار داده بودند. آنها چنان برنامهریزی کرده بودند که حتا در صورت عدم حضور نمایندهگان واقعی مردم و جناحهای سیاسی نیز حداقلِ استفاده را از برگزاری لویه جرگه ببرند. آقای غنی اکنون کمی احساس آرامش پیدا کرده که لویه جرگه مشکلِ مشروعیت سیاسیِ او را تا اندازهیی حل کرده است و پس از این وقار از دست رفتۀ خود را در سطح جهانی به عنوان طرف اصلی مذاکره حاصل خواهد کرد. محاسبۀ ارگ چنین بود که اگر سیاسیون کشور را متقاعد به شرکت در لویه جرگه سازد، از شرکت آنها به عنوان مهر تأیید برای ادامۀ کار خود تعبیر کند و اگر سیاسیون و جناحهای معتبر شرکت نکردند؛ آنگاه لویه جرگه را به گونهیی برگزار کند که فکر شود تحریمکنندهگان اصلیترین بازندهگانِ آن بودهاند و برندۀ وضعیت ارگ و آقای غنی است.
ظاهر امر چنین نشان میدهد و حتا یک عده از تحلیلگران تلاش دارند که چنین برداشتی را به خورد جامعه دهند. اما این سکه روی دیگری هم دارد که ارگ عاجز از دیدن و خواندنِ آن بوده است. اول اینکه طرف اصلی جرگۀ مشورتی نه سیاسیون افغانستان بودهاند و نه هم جامعۀ جهانی، بل طرف اصلی جرگۀ مشورتی طالبان است، که اگر به آن توجه نشان میداد، آنگاه آقای غنی و همتیمیهای او واقعاً باید احسـاس پیروزی میکردند. وقتی طرف اصلی جنگ دست از مخاصمت برندارد و جنگ عملاً همچنان ادامه پیدا کند، آنگاه از کدام موفقیتِ برگزاری جرگۀ مشورتی صلح میتوان حرف زد؟
آنچه که در قطعنامۀ جرگۀ مشورتی صلح آمده، مسایلی نیستند که غیرقابل پیشبینی بوده باشند. کاملاً مشخص بود که جرگۀ مشورتی صلح با چنین قطعنامهیی پایان مییابد. شاید در ادبیات و نوع چینش واژهگان تفاوتهایی وجود داشته باشد ولی اکثر تحلیلگران از همان آغاز جرگۀ مشورتی، قطعنامۀ آن را حدس میزدند که چگونه چیزی خواهد بود. حتا برخیها به شوخی این موارد را در فضای مجازی نشر کرده بودند.
نخست، قطعنامۀ جرگۀ مشورتی چنان عام است که نمیتوان از آن معنای خاصی بیرون کرد.
دوم، برخی موارد آن چنان با اصول طالبانی سرِ ناسازگاری دارد که به هیچ صورت این گروه حاضر نمیشود آنها را قبول کند، مگر اینکه معجرهیی اتفاق بیفتد و گروه طالبان یکشبه از بنیادگرایی دست بردارد و به اصول لیبرالیسم معتقد گردد.
سوم اینکه جرگۀ مشورتی دقیقاً زمانی آغاز شد که ششمین دور گفتوگوهای صلح میان امریکا و طالبان در دوحۀ قطر از سر گرفته شد و در این میان جای حکومت و گروههای سیاسی دیگر در هالهیی از ابهام فرو رفت. طالبان در حال حاضر نمیخواهند که آنچه را که به دست آوردهاند، با حضور در سر میز مشترک با نمایندهگان حکومت از دست بدهند. این گروه متأسفانه چنان در سطح جهانی چاق و فربه معرفی شد که حالا دم از برپایی نظام خاصِ خود میزند.
چهارم طالبان به هیچ صورت رابطۀ خود را با دیگر گروههای بنیادگرا و بهویژه القاعده نمیتوانند قطع کنند؛ حتا اگر بخواهند که این رابطه وجود نداشته باشد، گروههای تندرو و تروریست دست از سرِ آنها برنمیدارند. با این حساب، وضعیت صلحِ آقای غنی و قطعنامۀ لویه جرگۀ مشورتی از همین آغاز معلوم است.
تا زمانی که جنگ وجود دارد، هیچ تلاشی به معنای موفقیت در روند صلح بوده نمیتواند. تلاشها زمانی معنا و مفهوم اصلیِ خود را پیدا میکنند که به نتیجه برسند. وقتی انسانها کشته و مجروح میشوند، از کدام صـلح میتوان سخن گفت؟!… جرگۀ مشورتی فقط چند روزی برای آقای غنی و تیم او خوراکِ رسانهیی فراهم کرده است و با اطمینان میتوان گفت که پس از چند روز حتا کسی از آن یاد هم نخواهد کرد، چه رسد به اینکه قطعنامۀ آن را به حیث نقشۀ راه دولت افغانستان بپذیرند.
ماندگار