خبر و دیدگاه

گفتمان ملی وراهکار های آن در افغانستان

 

واکاوی گفتمان ملی
……………‌‌……….
واژه گفتمان ملی« national dialogue»طی سالهای اخیر از وجاهت بزرگی در راستای حل منازعات ،وتحولات اجتماعی وبحرانات سیاسی در جهان مبدل شده و بطورفزاینده به حیث ابزارمردمی برای تعین مسیرجوامع وکشور ها بکار میرود.
این تعریف مختصر شامل اصول برای تقویت فرآیندهای گفتمان ملی و ملاحظات برای بازیگران بین المللی برای حمایت از این فرآیندها است.
طور خلاصه گفتمان ملی در حال تبدیل شدن به یک ابزاری به طور فزاینده محبوب برای حل منازعات و تحولات سیاسی است.
در چند سال گذشته، گفتمان ملی درمیان گروه های متنوعی از کشورهاو شرایط معین انجام شده است. برای گسترش مباحثات در موردتعین مسیر یک کشور، فراتراز گروه های متداول تصمیم گیران نخبگان،گفتمان ملی فرصتی است برای گفتگو های معنی دار در موردریشه یابی درونی تضادها وراه های حل جامع در مورد این مسائل.
مولفه های گفتمان ملی
…..‌‌‌‌‌‌‌………‌…………….
برای پیشبرد موفقانه گفتمان ملی وجلوگیری ازلغزش‌ها وسواستفاده جویی ها،کاربردمولفه های آتی چون انعطاف پذیری، شفافیت و مشارکت عمومی،اجندای وسیع ،برگزارکنندگان معتبر، پروسیجر مناسب و روشن از پروسه و یک برنامه اجرایی مهم است.
این فرایندها که از طریق پیمان های سیاسی، فعالیت های جامعه مدنی، توافقنامه های صلح بین المللی و یا سایر سازوکارها آغازمیگردد، برای رسیدگی به انواع مختلف مسائل، مورد استفاده قرارگرفته واز اعتبار لازم برخوردار گردیده است
گفتمان ملی در سال های اخیر به عنوان یکی از وسایل قدرتمند برای ایجاد صلح در سراسر آسیا، افریقا، خاور میانه و آمریکای لاتین مبدل شده است. امروز تلاش های گستره برای راه اندازی گفتمان ملی در لیبی، سودان، سومالی، مالی،میانمار ولبنان وجود دارد.
ازگفتمان ملی در زمانی که مشروعیت دولت ها و نهاد های سیاسی متلاشی میگردد،به عنوان مکانیسم موثری برای گردآوری بازیگران امور سیاست وقدرت استفاده صورت میگیرد. از گفتمانها همچنان به طور فزاینده در جوامع انتقالی به عنوان وسیله ای برای اجماع ملی در مورد مسائل کلیدی برای پیشرفت بهره باید جست.
تامین صلح با استفاده از گفتمان ملی یک فرآیند دشوار است که با امکانات فراوان انجام می شود.
فاکتور های مهم گفتمان ملی
‌‌‌ ………………………………..
برای موفقیت گفتمان ملی باید فاکتور های عمده واساسی را مورد بررسی قرار داد:
گفتمان ملی ابزاری برای حل و فصل اختلافات قابل حل است.
سازمان های مدیریت تعارض ونزاع با درنظر داشت روش های جایگزین برای حل درگیری، ایجاد صلح و حل و فصل اختلافات عمیق درجوامع منقطب به گفتمان ملی تبدیل شده اند.
با این حال، گفتمان ملی محدود به درگیری های جاری و باز نیست. گفتمان ملی به اشکال مختلفی از جمله کنفرانس های ملی (بن، کنگو، توگو، مالزی، نایجریا، زیر، چاد)، مذاکرات چند حزبی (کنوانسیون برای آفریقای جنوبی)، میزگرد های عمومی (لهستان، آلمان) و مجمع های تشکیل دهنده( بولیوی) متبارز بوده است.گفتمان ملی نیز می تواند در زمینه هایی مانند بن بست های سیاسی یاجایی که نهادهای سیاسی غیر قانونی است ، مانند بحرین،عمل نماید.
مسائلی که باید حل شوند، باید واقع بینانه باشند و اجندای آن در یک انجمن مشورتی مشارکتی جامع تعیین شوند.
گفتمان ملی می تواند از طریق نشست های مشورتی ایجاد شود که منجر به اجماع در موردمسائل کلیدی که در آن گفتگوها سازماندهی می شوند، انجام شود. اغلب مهم است که در گفتمان ملی مسائل بااهمیت تعیین گردد.
محدوده گفتمان باید به وضوح تعریف شود تا آن را واقعی جلوه داده وبرای افراد مسئول در زمان معین قابل دستیابی و قابل کنترل باشد.
در حالی که محرومیت اعضای کلیدی درگفتمان غیرعادلانه است، شمول موضوعات متعدد نیزمی تواند گفتمان را خنثی کند، سد های فراوان را برای حل و فصل پرایلم هاافزایش دهد ‌‌‌که از چنین روش پیشرفت های کمی در طول دوره های گفتمان بوجود می آید.
کشورهایی که گفتمان ملی را مورد توجه قرار می‌دهند باید اجندای مربوط را به حداکثر ساده ساخته و آنرا گسترش دهند.
گفتمان ملی بهترین جاده برای مشارکت بازیگران برای حل و فصل اختلافات سیاسی است.
گزارشات موسسه صلح ایالات متحده نشان می دهد، با وجود این که دیالوگ های ملی منابع زیادی را شامل می شود، از جمله مقدار زیادی از زمان، انرژی و هماهنگی، کشورهای در حال گذار اغلب این مکانیسم ها را ارزش می بخشند، زیرا می توانند به تمام احزاب و عموم مردم انگیزه بخشند
هر گفتمان ملی دارایی ویژگی ها، فازهای معین وزمان معین می‌باشد.
در حالی که هر گفتمان ملی منحصر به یک زمینه خاص است، باید برخی از مراحل گسترده را به دقت مورد توجه قرار داد، از جمله: آماده سازی،ایجاد میکانیسم ،ایجادکمیته برای نظارت، مدیریت و رهبری فرایند، کنفرانس ،مشاوره، اجماع، وفاق، پیاده سازی و توسعه استراتیژی برای زمان پس از گفتمان ملی.
امروزه بسیاری از کارشناسان معتقدند که برای گفتمان موثر، باید زمانبندی مناسب در نظر گرفته شود،هر چند بین چند ماه تاچند سال.
یک رویکرد دموکراتیک کلید شروع گفتمان ملی است ، اما نه لزوماً نتیجه، یک گفتمان موثر ملی ‌‌.
فرایند سازماندهی یک گفتمان ملی باید دموکراتیک باشد – یعنی چنان گسترده باشد تا همه بازیگران کلیدی در جامعه مانند سازمان های جامعه مدنی، انجمن های حرفه ای، رهبران مذهبی، احزاب سیاسی و جنبش های مخالف مسلح یا غیر مسلح را شامل شوند.
گفتمان ملی پیچیده است، اما احتمال حصول نتایج مثبت در شرایط معین را دارا می‌باشد.
سرانجام، برای میزبانی یک گفتمان ملی، حداقل الزامات معین وجود دارد. در حالی که جامع نیست‌. هنگام طراحی یک گفتمان ملی باید این مسایل را در نظر گرفت: اعتبار برگزارکنندگان، اقدامات اعتماد سازی در مورد خصومت های مداوم، توافق در مورد پایان دادن به خصومت ها در طول گفتگو،شامل ساختن وسیع همه بازیگران ،و یک مرحله قبل از مشاوره به وضوح مشخص شده است، و پس از آن گفتگو های واقعی، پیاده سازی و برنامه های پس ازگفتگو.
در مرحله آماده سازی مهم است که کمیته های جامع تشکیل شود که اتفاق نظر در مورد مسائل اصلی را تشکیل دهند. یک کمیته مشورتی اغلب برای مشورت با افراد یا سازمان های کلیدی مورد استفاده قرار میگیرد، در حالی که یک دبیرخانه می تواند پشتیبانی لجستیکی و عملیاتی را ارائه دهد. در صورت لزوم، یک کمیته هماهنگ سازی نیز ممکن است در اجندای مربوط شامل شود.
در وضع کنونی که افغانستان در اعماق بحرانات فزاینده دست و پنجه نرم مینماید،ضرورت راه اندازی گفتمان ملی به مثابه یک راهکار طبیعی ومنطقی برای حل این بحرانات چند لایه،جدی واجتناب ناپذیر است.
گفتمان ملی باید حول تمامیت ارضی کشور،حاکمیت ،استقلال ملی،صلح ،دموکراسی،چگونگی ساختار قدرت دولتی ، مشروعیت اقتدار سیاسی،ویرایش قانون اساسی،مشارکت ملی در دایره قدرت راه اندازی گردیده ،نکات مورد منازعه باید ریشه یابی شده و راه های حل منطقی آن هموار گردد.بویژه در لحظات که پروسه مذاکرات سیاسی میان طالبان وبازیگران سیاسی جهان در غیاب مردم افغانستان در چرخش است،بیش از پیش ضرورت برپایی گفتمان ملی در افغانستان محسوس بوده وازینطریق است که نقش اقتدار ملی واراده مردم افغانستان در جریان این گفتمان برجسته شده وزمینه های برپایی صلح عادلانه وپایدار را مطرح میسازد
هرگاه بطرز ریالستیک فاز تکاملی جامعه افغانستان را بطورژرف مورد بازنگری قرار دهیم،دربساموارد ورشکستگی های بزرگ سیاسی،اجتماعی وفرهنگی را میتوان به وضاحت در جامعه افغانستان مشاهده نمود.
قدرت بی‌همتای جهل،اسیر بودن جامعه بدستان سازمانها وتنظیمها وضعف احزاب دموکرات ،ترقیخواه وعدالتخواه وعدم اتحاد وتشکلات واحد،حضور کشور های اشغالگر واستقرار فرهنگ استعمارگری،تاثیرات استخباراتی سازمان های اطلاعاتی جهانی درافغانستان،انقطاب سیاسی واجتماعی ،وجود دولت ناتوان،منزوی وغیر مشروع،حضور تروریسم وبنیاد گرایی وسطح تشتت وپراگندگی جامعه،ابعاد فقر ،بیچارگی وسطح بیکاری جامعه ،تداوم چهار دهه جنگ در کشوروحضور مستقیم ونیابتی کشور های خارجی در کشور بامنافع مختلف از مهمترین مولفه هایست که پروسه گفتمان ملی رادر افغانستان به چالش کشیده و جامعه را به سکوت واداشته است.
طبق برآورد ها، در حال حاضر بیش از هفتاد حزب سیاسی در افغانستان حضور فعال داشته وتعدد کاندیداتوری روسایی جمهور کشور وکاندیدای پارلمان،از عمق انقطاب سیاسی واجتماعی افغانستان سخن میگوید.جامعه از لحاظ فرهنگی کاملا ورشکسته شده وانقطاب شدید سیاسی وسازمانی ،انارشیسم ویآس در تاروپود احزاب وسازمان های سیاسی بویژه احزاب ملی وترقیخواه تنیده است ،که این خود پروسه گفتمان ملی را در افغانستان خدشه دار میسازد.
اماهنوز ظرفیت های بزرگ برای راه اندازی گفتمان ملی در جامعه وجود دارد،دردمندانه سطح پراگندگی وافتراق سیاسی وملی،توان همه نیرو هارا به چالش کشیده است ،که راه حل آن در اتحاد و همبستگی سیاسی وملی ممکن است.
سوگوارانه اکثر سازمانها وقدرت های مطرح در افغانستان، خطوط منافع بیگانه را در افغانستان دنبال نموده و خواستار تامین منافع ملی نمی باشند.
سطح مداخلات خارجی ،شیرازه های سیاسی واجتماعی افغانستان را بکلی متلاشی نموده واکثر این سازمانها وگروه ها تمثیل کننده منافع ملی در کشور نبوده وازینرو بطور پیهم مصائب ملی را در کشور سبب میگردند.اینها درسهای تلخی است برای نسل های نوین تا باترک طریقت سیاسی پیشین،وباقطع روابط سیاسی با اینگونه سازمانها ورهبران،ساختار های ملی ودموکراتیک را برای افغانستان آینده طراحی نمایند.
موضوع مصالحه وصلح باطالبان در قاموس گفتمان ملی یک جریان نهایت پیچیده می‌باشد.به باور آگاهان سیاسی ،طالبان” نیروی استراتیژیک”پاکستان اند که بخاطر تامین سیطره بیگانه علیه مردم افغانستان سنگر گفته اند.درواقع جنگ کنونی از لحاظ محتوا یک جنگ میهنی بوده وعملا جنگ میان دوکشور پاکستان وافغانستان درجریان می‌باشد.
اصولاً این منازعه باید در گفتمان بین المللی حل و فصل شود،اما سوگوارانه بازیگران جهانی در تبانی باپاکستان ،طالبان را آرایش میهنی بخشیده وبخاطر تحقق منافع آزمندانه شان،افغانستان را به قربانی گرفته اند.هنوز نخبگان سیاسی افغانستان ودولتمردان کشور به دلایل روشن، تعریف مشخصی از طالبان وماهیت سیاسی آنها برای جامعه ارایه نداشته ووجود همین ابهام نقش بازدارنده را برای سرکوب طالبان پدید آورده و به گسترش وتقویت روز افزون نیروی طالبان منجر گردیده است.
به باور من بخاطر گفتمان صلحی را که آمریکا باطالبان در غیاب مردم افغانستان دنبال مینماید، راه اندازی گفتمان ملی برای پیدایش راهکار های واحد ملی در برابر پاکستان وحامیان طالبان وبرای دفاع از ارزشها وتمامیت ارضی افغانستان ضروریست.
به پندار من راه اندازی گفتمان ملی در افغانستان یکی از نیازهای مبرم جامعه وتاریخ است ،یکی از چالش‌های بزرگی که گفتمان ملی را در افغانستان تهدید میدارد حضور قدرت های بزرگ در افغانستان است.هرگفتمان ملی قبل از همه باید موضوع استقلال و آزادی افغانستان را در دستور کار خود قرار دهد؛

با احترامات بیکران
عارف عرفان
لندن
فبروری ۲۰۱۹
………………………………………………….‌‌‌‌……………………………

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا