نخستین زنگ خطر انتخـابات
تاکید احزاب و سازمانهای سیاسی بر خواستهای شان در مورد برگزاری انتخابات شفاف و بدون تقلب و لجاجت ارگ برای عدم پذیریش این خواستها سبب شد که برخی از کمیسیونهای ولایتی انتخابات در مهمترین شهرهای کشور از طرف هواداران این احزاب و سازمانها بسته شود. به نظر میرسد که ارگ به سادهگی خواهان برگزاری انتخابات کم تقلب و نسبتآ شفاف در کشور نیست و یا از این امر هراس دارد. هرچند پاسخ به مطالبات احزاب سیاسی که دور از مناسبات دموکراتیک هم نیست، وظیفۀ کمیسیون مرکزی انتخابات است، اما از آنجاییکه تا امروز ارگ و شخص اشرف غنی رییس حکومت وحدت ملی به چنین مواردی در مسالۀ انتخابات پرداخته، اینبار نیز انگشت انتقاد احزاب و سازمانهای سیاسی بهسوی ارگ و آقای غنی نشانه رفته است. به باور این احزاب و سازمانهای سیاسی ارگ در حال مهندسی انتخابات آینده است که میتواند ضربه مرگبار و مهلک به روند دموکراتیزه کردن کشور وارد کند. دموکراسی بدون داشتن نهادهای قانونگذار، اجرایی و عدلی مستقل و به دور از دستاندازیهای جناح قدرت به همان شیر معروف میماند که خداوندگار بلخ در مثنوی معنوی از آن سخن گفته است. به گفتۀ مولوی مردی علاقه دارد که بر بازوی خود تصویر شیری را نقاشی کند برای این منظور به نزد خالکوب میرود و تقاضایش را در میان میگذارد. در جریان خالکوبی از آنجایی که طاقت مرد از تحمل درد بیرون شده، از خالکوب سوال میکند که در حال نقاشی کدام قسمت شیر هستی؟ مرد خالکوب میگوید حالا دُم شیر را نقاشی میکنم. مرد میگوید دُم را بگذار جای دیگرش را خالکوبی کن. بعد بازهم درد بر مرد چیره میشود و باز از خالکوب میپرسد که حالا کدام قسمتاش را خالکوبی میکنی؟ خالکوب میگوید حالا سر شیر را خالکوبی میکنم. مرد میگوید سر شیر را نیز رها کن. عاقبت مرد خالکوب عصبانی میشود و میگوید این چهگونه شیر است که نه سر دارد و نه دُم، پس من کجایش را نقاشی کنم. این حکایت دقیقا شبیه به وضعیت افغانستان و دموکراسی آن است که آهسته آهسته به همت زمامدارانش از ماهیت ارزشهای آن تهی میشود و به شیر مثنوی شباهت پیدا میکند. عدم توجه به خواست احزاب سیاسی در مورد انتخابات نشان میدهد که ارگ خواهان ایجاد پارلمانی قدرتمند و متکی به آرای مردم نیست. آقای غنی که تجربه انتخابات سال ۱۳۹۳ ریاست جمهوری را با خود دارد، میداند که در موجودیت یک پارلمان مشروع و قدرتمند، مشروعیت خودش سوال برانگیز میشود. به این اساس از آغاز روند ثبت نام و نصب استیکر بر شناسنامههای واجدین شرایط رایدهی عملا به تخریب این روند همت گماشته است، تا آنجایی که حالا به اثبات رسیده که میلیونها شناسنامه و استیکر تقلبی در اختیار برخی افراد و نهادها گذاشته شده تا در جریان انتخابات از آنها به سود افراد مورد نظر حاکمیت استفاده ببرند. آیا در چنین وضعیتی بازهم میتوان از انتخابات شفاف و عادلانه در کشور مطمئن بود و به پای صندوقهای رای رفت؟ آنهم در شرایطی که بخشهایی از کشور امنیت لازم را ندارد و طالبان و گروههای همسو با آن، همهروزه تلاش میورزند که به مراکز و نهادهای مربوط به انتخابات حمله کنند. اگر در چنین وضعیتی احزاب و سازمانهای سیاسی خواهان برگزاری انتخابات شفاف و عاری از تقلباند، در حقیقت نگران جان مردم و آینده سیاسی کشور خود هستند. مگر مردم افغانستان چه چوب تری به حاکمان شان فروختهاند که باید قربانی بازیهای سیاسی شان شوند؟ آیا رفتن به پای صندوقهای رای، بازی با جان خود نیست؟ اگر مردم قبول میکنند که با زندهگی و حیات خود بازی کنند اما به پای صندوقهای رای بروند تا پارلمانی سالم و قدرتمند در کشور شکل بگیرد، چرا باید به این خواست انسانی شان چنین بیرحمانه پاسخ داده شود؟ احزاب و سازمانهای سیاسی در ضمن هشدار دادهاند که اگر تغییرات لازم برای برگزاری انتخابات در روزهای آینده رونما نشود، کمیسیونهای ولایتی انتخابات را در بیست ولایت عمدۀ کشور خواهند بست. این تصمیم هرچند، در ظاهر امر تصمیم خوبی به نظر نمیرسد اما در ماهیت امر میتواند به برگزاری انتخابات شفاف در کشور کمک رساند. اگر واقعآ ارگ خواهان برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه در کشور است، چرا تا به امروز به خواست احزاب و سازمانهای سیاسی پاسخ قناعتبخش نداده و در امر آوردن وسایل مورد نیاز برای جلوگیری از تقلب اقدام نکرده است؟ چرا آقای غنی هروقت که با نمایندهگان و سران احزاب سیاسی در مورد انتخابات نشست داشته آنها را تهدید به بستن و منحلساختن احزاب سیاسی در کشور کرده است؟ وقتی میشنوم که آقای غنی قانون احزاب سیاسی را در یک نشست چندبار به سران این احزاب نشان داده و گفته که براساس این قانون حق دارد که احزاب سیاسی را در افغانستان منحل سازد به یاد یکی از سخنرانیهای ادلف هیتلر دیکتاتور آلمان نازی میافتم که میگفت: « از من انتقاد میکنند که چرا حزب کمونیست را متلاشی کردم، من پاسخ میدهم که نه تنها حزب کمونیست را در آلمان متلاشی کردم بل تمام احزاب سیاسی را منهدم ساختم.» آقای غنی نیز که شباهتهای زیاد ظاهری و باطنی با هیتلر دارد، عین جملات او را در برابر سران احزاب سیاسی در کشور به زبان میآورد. تنها تفاوت آقای غنی با هیتلر در این است که نه توان و قدرت سیاسی و نظامی هیتلر را در اختیار دارد و نه به اندازۀ او فصاحت و بلاغت کلام دارد که مردم را شیفتۀ خود سازد. به هرحال در صورتیکه ارگ حاضر نشود که به سمت انتخابات بدون تقلب برود، بسیار مناسب است که در کشور هیچ انتخاباتی برگزاری نشود؛ زیرا از برگزاری یک انتخابات سراسر تقلب و نیرنگ چون انتخابات ریاستجمهوری گذشته که ما تجربۀ تلخ آنرا چشیدیم، عدم برگزاری آن که زیان را مردم افغانستان ببینند و فایدۀ آنرا گروه تمامیت خواه ببرد، بسیار منطقی به نظر میرسد.
ماندگار