شکایت از دست پاکستان در سازمان ملل
همه جا دکان رنگ است همه رنگ میفروشند
دل من به شیشه سوزد همه سنگ میفروشد
وقتی دیروز سخنرانی آقای محمود صیقل، سفیر و نمایندۀ کشور ما را در سازمان ملل متحد مقیم نیویارک، در جلسۀ شورای امنیت ملل متحد پیرامون وضعیت در افغانستان شنیدم ، یک احساس بسیار یاس و نا امیدی برایم دست داد.
در اینکه سخنرانی نماینده کشور در مهمترین شورای امنیتی جهانی چقدر بجا ، منطقی ، سنجیده ، و برابر به اصول و مبانی دیبلوماتیک بود اصلا بحثی وجود ندارد.
ایشان تمام مسایل را بطور فشرده و سنجیده بیان نموده و نقش و دست اندازی بیگانگان را به وضاحت کامل روشن ساختند.
آقای صیقل فرمودند :
ما در بیانیه های قبلی خویش در این شورا، بار ها از اقدامات پاکستان که فعالیت های تروریستی را در کشور ما تداوم می بخشد، یادآور شده ایم. امروز اجازه دهید تا از خود مقامات برجستۀ پاکستانی نقل قول نمایم. جنرال پرویز مشرف که برای مدت هشت سال رئیس جمهور پاکستان بود، در یک مصاحبۀ سال 2015 خویش با روزنامۀ گاردین با افتخار اظهار داشت که “سازمان استخبارات پاکستان (آی اس آی) طالبان را به دنیا آورده بود تا با اقدامات هند بر ضد پاکستان مقابله نماید.” سال گذشته آقای سرتاج عزیز، مشاور صدراعظم پاکستان در امور خارجی، علناً بیان داشت که رهبران طالبان در پاکستان بسر می برند و حکومت پاکستان بر آن ها نفوذ دارد. چند هفته قبل، آقای اشرف جهانگیر قاضی، سفیر پیشین پاکستان در ایالات متحدۀ امریکا، روسیه، چین و هند و نمایندۀ خاص سرمنشی ملل متحد برای عراق و سودان، در مجلۀ هرالد (Herald) چاپ پاکستان نوشت: “بعد از شکست و عقب نشینی اتحاد شوروی، ما (خواسته یا ناخواسته) یک جنگ ویرانگر داخلی را به راه انداختیم و طالبان وحشی و قرون وسطایی را بر مردم بیچارۀ افغانستان تحمیل کردیم.” سخنان او چیزی جز تأیید این واقعیت نیست که “پاکستان از یک سیاست سخن می گوید، اما در مسیر سیاست دیگری گام بر می دارد.” آقای حسین حقانی، یکی دیگر از سفرای اسبق پاکستان در ایالات متحدۀ امریکا و سریلانکا، طی یک مقاله در نیویارک تایمز در سال 2013 روابط میان دستگاه دولتی پاکستان و طالبان را طی زمان های مختلف، با الفاظ واضح تقسیم بندی می کند و در رابطه به مذاکرات صلح یادآور می شود که “طالبان و مربیان پاکستانی آن ها کوچکترین تغییری در ادعا های خویش و یا در گرایش خود به تحریف حقایق، نیاورده اند.” نقل قول ها و اعترافاتی که هم اکنون به خوانش گرفتم، آنگونه که اکثراً از جانب یک کشور معلوم الحال ادعا می شود، “لفظ بافی های کابل” و یا “بازی اتهامات” نیستند. این خود پاکستان است که سخن می گوید.
و اما ادامه بحث !
باشنیدن بخش یاد شده سخنرانی نماینده کشور ما در شورای امنیت سازمان ملل در سطور بالا ، دل هر افغانی که اندکی جهان بینی داشته و از دنیا سیاست سر در بیآورد ، میرنجاند.
آیا به واقعیت که دنیا بویژه قدرت های جهانی که ملیارد ها دالر را صرف شبکه های استخباراتی شان میکنند تا حالا که حالا است یعنی بعد از ۱۶ سال از حمایت مستقیم پاکستان از تروریزم طالبانی سر در نمی آورند ؟
آیا شبکه های استخبارتی قدرت های بزرگ جهانی که برای هر کشور مدیریت ها و دیبارتمنت های خاص خود را دارند هنوز هم نمی دانند که در طول شانزده سال پاکستان خاک در جشم شان میزنند و روزانه چشمان طالبان را سرمه کرده برای کشتن کودک و زن و مرد افغان میفرستد ؟
آیا قدرت های جهانی آنقدر بیخبر و ضعیف استند که نماینده ما باید برایشان گفتار مشرف و سرتاج عزیز را بعد از سال ها سال تجهیز و تمویل تروریزم در سال ۲۰۱۷ ترجمه و بازگو کند ؟
بلی همین سوال اند که هر انسان با احساس مایوس میسازند.
با تضمین و بدون هیج شک و تردید که تک تک قدرت های جهانی از هر حرکت و قدم پاکستان و سایر همسایگان ما باخبر بوده و صد ها مرتبه بیشتر از ما و دولتمردان ما دانسته و در جریان مسایل قرار دارند.
این قدرت های بیرونی هستند که با سرنوشت ما بازی میکنند و از طرف سرمان را به وعده های کمک و همکاری و بلاخره با گفتگو های صلح در اینجا و آنجا گرم میسازند و از طرف دیگر با همسایگان برنامه های استراتیژیک مشترک میسازند.
همینکه دیروز شاهد خبر کشتار بی رحمانه و وحشیانه توسط دیو های کور تاریخ معاصر آنهم با همه وحشت اش در شفاخانه بودیم که باعث درد و رنج هموطنان ما حتی بیماران معصوم و بی گناه را کشتند بی اندازه مایوس و متاثر شدم.
تا روزیکه افغانستان حیثیت حیاط خلوت کشور های همسایه را دارد و تا زمانیکه افغانستان پایگاه استراتیژیک قدرت های بزرگ جهانی و منطقه است امیدواری به صلح و آرامش خیال بیش نخواهد بود.
پروژه جنگ افغانستان با در نظر داشت منافع بعضی از قدرت های جهانی به شمول پاکستان طرح ریزی شده . و این بروژه تا دیر های دیر و تا بدست آوردن منافع شرکا ادامه خواهد داشت.
جا دارد که با در نظر داشت واقعیت های امروزی همه ملت افغانستان با کنار گذاشتن مسایل قومی و سمتی و زبانی دست بدست هم داده فریاد مبارزه خود را به گوش جهانیان رسانیده و از دولت و نظام خود حمایت نماییم.
از طرف دیگر جا دارد دولت ما بجای گلایه و شکوه از همسایگان ، با طرح ریزی سیاست های اصولی و مبتنی بر واقیعت های امروزی دکترین سیاسی خود را مطابق به روز یا اپدیت ساخته و با بدست گرفتن راهکارهای سیاسی مبتکرانه قدرت های جهانی را وادار بسازد که دست از بازی دو گانه برداشته در آوردن امنیت رفا و آسایش مردم ما با ما همکاری نمایند.
آخر کلام اگر دولت و ملت ما دست بدست هم نداده و یکبارچه مبارزه ننمایم ، این مردم افغانستان است که روزانه هیزم آتش پروژه های بیرونی خواهند شد. و ما هر یک باید مانند شهدای چهارصد بستر منتظر نوبت خود باشیم.