خبر و دیدگاه

تجزیه؛ یگانه راه آرامش در افغانستان امروزی

FederalKhorasan

 

مردم این سر زمین که بنام افغان جبرا و اکراها در گذشته های نه چندان دور، نامگذاری شده اند از مدت های طولانی  تا حالا، هیچ ملیتی روزی خوشی را ندیده و ازین نام اجباری کراهیت دارند.

از روزیکه این نامی بی ارزش به این سرزمین ها اطلاق شده، همیشه حس برتری جوئی یک ملیت، بالای دیگران افزایش پیدا کرده و این ملیت افغان (اوغان = پشتون)  همیشه با جعل سازی ها، در تاریخ و زبان، تلاش نموده اند تا خود را مالک این سرزمین دانسته و تمام ملیت های دیگر را با دهشت، وحشت، چور و چپاول اسیر و بردهء خود بسازند.

تاریخ گذشته این سر زمین از جبر و ستم افغانها ( اوغان= پشتون )  بالای دیگر ساکنین این کشور حکایت های پر درد، در هر صفحهء خود دارد.

تلاش های زیاد برای حذ ف تاریخ، فرهنگ و زبان های دیگر اقوام این سرزمین با هزینه های حکومتی، بی شرمانه صورت گرفت تا همه را افغان ( اوغان = پشتون ) بسازند ولی با آنهم، این  تلاش ها ، با وجودیکه صدمهء زیادی به فرهنگ و زبان مان  وارد کرد ولی هرگز نتوانست در طول مدت ، دیگران را حذف نمایند.

هر وقتیکه بخواهیم واقعیت های تلخ این سرزمین غصب شده را آشکار نمائیم ، افغانها ( اوغان ها= پشتونها )  از خود واکنش های عجیبی نشان می دهند تا نگذارند مردم، آگاهی کامل از تاریخ و فرهنگی پر بار شان حاصل نمایند و در تلاش احیای آن گردند.

همواره کسانیکه می خواهند اذهان مردم را روشن ساخته و به مردم خدمت نمایند ، در پی نابودی آنان می برایند و تلاش می کنند تا با تهمت بستن ها ، آنان را ضد وحدت ملی نشان دهند و اکثرا به آنان این تهمت را می بندند که جاسوسان خارجی اند.

از نظر من دیگر مردم، فریب این نوع دسیسه ها را نخورده از شخصیت های واقعی خویش تا آخرین دم دفاع می نمایند.

اگر فکر نمائیم که این در گذشته ها صورت گرفته و دیگر این اتفاق نادرست صورت نخواهد گرفت ، اینهم یک اشتباهی تاریخی خواهد بود.

فعلا ما در قرن ۲۱ زندگی داریم، ولی افکار و طرزالعمل افغانها ( اوغانها = پشتونها ) هنوز هم به زمان بر می گردد که احمد شاه ابدالی در آن زندگی می کرد، هنوز هم با تقلب ، نیرنگ ، چور و چپاول پوست های دولتی  و به غارت بردن کمک های مردم و حکومت های جهان ، ادامه می دهند.

هنوز، خونهای ریختانده شده توسط طالبان افغان ( اوغان = پشتون ) و لشکر های بی فرهنگ ، بی سواد و خونخوار پشتون  و   اجانب ، نخشکیده است، هنوز اصابت  راکت های گلبدین و لشکر جنوبی اش به کابل و مناطق دیگر فراموش مردم مان نشده است.

اکثریت مطلق مردم این سرزمین افغان ( اوغان = پشتون) نیستند ، ولی در تحت همین هویت  جعلی و نا کار آمد وفرهنگ وحشت،ترور ، پر از اختناق  وقبائلی افغانی (اوغانی=پشتونی ، در همه  کشور های جهان تحقیر، تفتیش، تصنیف و جابرانه بالای شان ظلم صورت می گیرد. چون در کشور های خارجی از کلمهء افغان به معنی دهشت گر، آدم کش ، تروریست ، بدوی،قبیلوی و دور از فرهنگ، شناخت به عمل آمده است.

حتی اکثر پشتونهای که در کشور های خارجی زندگی بسر می برند ، متاسفانه ، از شرم و خوف، خود را پشتون معرفی نمی کنند. و زمانیکه تحت پرسش قرار می گیرند که آیا شما پشتون ، تاجک، هزاره ویا ازبک هستید، آنان گزینهء غیر پشتون را انتخاب می کنند.

در گذشته ها مردم دنیا کمتر از افغانستان می فهمیدند ولی امروز معلومات آنها اندکی بیشتر شده و می دانند که همهء مردم این سرزمین ، تروریست، انتحاری ، آدم کش ، دهشت افگن، مدنیت ستیز نیستند ولی با آنهم  دیگران را به نظر تردید می نگرند.

پس سوال اینجاست:

تا چه وقت مردم این سرزمین باید، وحشت، دهشت، نیرنگ، تقلب ، تزویر، زبان  پشتو، و فرهنگ قهقرائی،  افغانها ( اوغانها = پشتونها ) و دور از مدنیت، و دور از دین مقدس اسلام، را تحمل کنند؟

فکر می کنم یگانه راهی خارج شدن ازین تباهی تاریخی ، ازین رنج بی پایان  و غم های روز افزون ،  تجزیهء عادلانهء افغانستان است.

پشتونها که خود افغان هستند و همین نام را دوست دارند و بخاطر داشتن همین نام، دیگران را به خاک و خون کشاندند و تاریخ های شان را جعل کردند و آبدات تاریخی شان را با راکت های سر شانهء نشانه گرفتند و از بین بردند ، واقعا سزاوار همین نام هستند، پس افغانستان برای تان مبارک باد!

نقشهء جدید افغانستان و خراسان

اما باقی مردم این سرزمین  تاجک ها ، هزاره ها ، ازبک ها  وغیره اقوام ،  تحت نام خراسان با هم  در صلح و صفا، قرن ها زندگی نموده اند، با هم زبان مشترک دارند و با هم پیوند های ناگسستنی اجتماعی  ایجاد نموده اند و از همه مهمتر این اقوام باهم طرز دیدی یکسان ، نسبت به مدنیت ، ترقی و پیشرفت دارند.

یگانه مشکلی که بعد از تجزیه پیدا خواهد شد اینست که : مسیر افغانهای (اوغانها= پشتونها) که بنام ناقلین در گذشته ها، از مناطق پشتون نشین به مناطق غیر پشتون ها انتقال داده شده و هزاران جریب  زمین های مردم محل، به آنها تحویل داده شده  است، چه خواهد شد.

فکر می کنم  بعد از تجزیه ، یک دادگاهی با صلاحیت توسط حکومت خراسان  تشکیل شود تا درین موارد عادلانه تصمیم گرفته و حق را به حقدار برساند.

و به افغانهای(اوغان=پشتونها) ناقلین اختیار تصمیم گیری داده شود که به افغانستان نزد قبیله  هایشان بر می گردند و یا در خراسان باقی می مانند ، کسانیکه باقی می مانند باید قوانین  را پذیرفته و خود را واجب اطاعت از قانون اساسی کشور بدانند ، در غیر آن به افغانستان اخراج اجباری شوند.

در مورد مرز مشترک این دو کشور هم باید تدابیری درست اتخاذ گردد، تا قاچاقچیان مواد مخدر، و انتحارگران و کوچی ها نتوانند از مرز عبور کرده باعث بد بختی، فلاکت و دهشت در میان ساکنان خراسان شوند.

در صورتیکه تدابیری گرفته شده به چالش مواجه گردد و مفید واقع نشود، در مورد سیم خاردار و یا دیوار بلند در امتداد سرحد فکر شود.

جهان بطرف یک پارچه شدن در حرکت است ولی ما به تجزیه می اندیشیم ، شاید این سوال نزد برخی ها پیدا شود.

در جواب مختصرا باید گفت که دیگران دربین خود افغان ( اوغان = پشتون ) ندارند و به همین منظور به یکپارچگی نزدیک می شوند . و تا جائی هم این سوال را  باید خود افغانها ( اوغانها=پشتونها) جواب دهند که  چه کرده اند در طول تاریخ، و چرا ملیت های دیگر همه از شما می خواهند فرار کنند تا به اسم شما یاد نشوند!؟


 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا