خبر و دیدگاه

عدالت اجتماعی مرگ حکومت استبدادی کرزى

karzai_longi_big

 

مردم افغانستان قرن ها است که در قید اسارت فرهنگ استبدادی نظام های سیاسی بوده اند، هر گاهى که یک حرکت ملی برای پایان بخشیدن به حیات نظام استبدادى در همان روزگار شوریدن گرفته است، تلاش هاى صورت گرفته تا با هر وسیله ممکن جلو چنان خیزش و جهش هاى ملی را سد کنند.

جهاد مقدس و مقاومت ملی مردم ما بعد از قرن ها توانست سکوت و جمود فکری حاکم بر جامعه ى عمداً عقب نگهداشته شده اى ما را بشکناند و راه را برای تنویر اندیشه های دموکراسی باز کند و خود آگاهی و خود باوری را در بین مردم به رهبری قهرمان ملی افغانستان شهید احمد شاه مسعود (رح) بعد از شکست امپراتوری سرخ روسی و تحجر پسندان سپاه طالبی بوجود آورد.

بعد از فتح کابل توسط نیروهای جبهه متحد و نتایج کنفرانس بن مردم چنین مى پنداشتند که کشور شان برای تحولی بزرگی به سوی دموکراتیزه شدن گام نهاده است.

اما مردم بی خبر از حیله و تذویر تیوری بافان قبیله گرا بودند که فراتر از جمجمه مغزی شان که همانا محدوده قبیله شان است نمی توانند، بیاندیشند.

با مطرح کردن این تیوری باید افغانستان مانند گذشته توسط یک خاندانى مربوط به یک قبیله ى‌ ویژه از یک قوم خاص رهبری شود، درغیر آن صورت در افغانستان صلح و ثبات آمدنى نه خواهد بود. آنان برای تحقق این آرمان کذایی خود توانستند تیوریی به تراشند و به شکلى از اشکال جامعه جهانی را نیز براى پذیرش آن متقاعد سازند.

اما بعد از هشت سال که به قیمت جان هزار ها هموطن بی گناه ما تمام شد، نه صلح آمد و نه هم ثبات و جامعه جهانی تازه از خواب خرگوش بیدار شد و دانست که این تیوری های کاذب به جز در حیطه فکریی یک تعداد انسان های تفوق طلب در افغانستان هیچ گونه کاربردی نیک ندارد، و منطق جامعه شناسی هم چنین حکم مى کند که پیاده کردن چنان یک نظریه در کشورى ‌مانند افغانستان کنونى هیچ ممکن نیست. ساختار  نظام اجتماعى و سیاسى جامعه افغانستان در جریان جنگ هاى ‌تحمیلى گذشته و فعلى تغییر کرده است. اکنون جامعه ى بیدار شده ى افغانستان را نه مى‌توان با کاربرد نظریه هاى نادرستِ برترى طلبى تبارى، قبیلوى یا قومى دو باره به حالت پیش از جنگ سوق داد.

کرزی و گروهک  تفوق طلبش، با آن که در طى هشت سال گذشته با کاربرد هر نوع نیرنگ و بازى، توطئه و تبلیغات بى اساس علیه مدافعان واقعى کشور و ملت تلاش کردند تا افغانستان را به شرایط پیش از جنگ بکشانند، اکنون در نهایت بیچارگی و در ماندگی پس از آن که در دزدیدن آراى مردم دست یازیده بودند، با پشتاره هاى مستندى پر ازتقلب شان با شاهد و گواه گیر آمدند.

اکنون بار دیگر کرزی و گروهک  تفوق طلبش با تفسیر ویژه خود شان در تبانی با حامیان خارجی شان رکی الفیصل، سفیر پیشین عربستان در آمریکا و سازمان جاسوسی پاکستان (آ اس آ) که زمانی با شناسایی رسمی طالبان دشمنی آشکارا خود را علیه مردم افغانستان به نمایش گذاشته بودند، تیوری می بافند که گویا اگر در افغانستان کسى غیر از یک شهروند پشتون تبار آن کشور رییس جمهور شود، پشتونان به صفوف طالبان خواهند پیوست.

اما اکنون این سوال مطرح است که آیا در این مدت هشت سال حامد کرزى با شیفته گی ویژه اش به نظام استبدادیی قبیلوی و با وجود استفاده ى ‌ابزارى از نام و حضور قوم پشتون چه دست آوردی برای شهروندان پشتون تبارِ کشور داشته است؟

آیا دست آورد هاى رژیم فاسد و مردم فریب حامد کرزى براى شهروندان پشتون تبار افغانستان به جز محرومیت اکثر فرزندان شان از مکتب و دانشگاه در مناطق جنگ زده؛ ریزش میلیون ها تن بمب بر سر و کاشانه ى اقارب شان؛ و از دست دادن عزیزان شان در اثر حملات دهشت افگنانه ى انتحارى چه بوده است؟

اکنون شرایط بدِ اقتصادى و اجتماعى به طور عام در سر تا سر افغانستان و به ویژه در مناطقى ‌که شهروندان پشتون تبار کشور زندگى‌مى‌ کنند، بیداد مى نماید. وضعیت اقتصادی و امنیتی به حدی نا به سامان است که اکنون از حد بحران گذشته و به مرحله فاجعه گام گذاشته است.‏ دلیلى که یک جوان پشتون تبار کشور حاضر است تا در بدل سه هزار دالرِ طالبانِ بدسگال خود را انفجار دهد این است که او به علت بى‌کارى به چنان یک عمل جنایت کارانه تن مى دهد تا پول مذکور را جهت امرار معاش مادر یا دیگر اعضاى ‌خانواده اش به دست آورد. چنان یک جوانِ انتحارى ‌مایوس از امید ها و فرصت هاى فردا هاى آمدنى از مادرش مى خواهد که به او اجازه دهد که به چنان یک جنایتِ دهشت افگنانه تن در دهد، اما آن مادرى‌ درمانده با ناله و فریاد کوشش مى‌کند که آن پسر جوان خود را از انجام چنان یک کار نادرست منع کند. اما از قضای بد مادر، خواهر و خود آن جوانِ نگون بخت با همان بمبى‌ که آن جوان بر تن بسته بود کشته مى شوند. آیا همین است دست آورد حامد کرزی و گروهک طرفدارش  براى  شهروندان پشتون تبار افغانستان؟

یک شهروند بخت برگشته ى افغانستان به خاطر کسب سه هزار دالر تن به انتحار مى‌دهد در حالى‌که عبدالرحیم وردک وزیر دفاع در یک ضیافت صد هزار دالر را به مصرف مى‌رساند.

آیا این که حنیف اتمر تا حال سه بار در راس امور سه وزارت گماشته شده و میلون ها دالر را در حساب هاى خویش و اقارب خود هزینه کرده و برای خانواده های خود معاش های گزاف دالری را تعیین نموده است یک دست آورد براى شهروندان پشتون تبار کشور محسوب مى شود، در حالى ‌که یک جوان پشتون تبار افغانستان به خاطر سیر کردن شکم خانواده اش حاضر مى‌شود که جان شیرین خود را در بدل چند هزار دالرى، ‌که محصول تولید مواد مخدر هم است، انفجار دهد؟

شهروندان پشتون تبارِ کشور مى‌خواهند مانند سایر شهروندان افغانستان در یک فضای دموکراتیک زندگی کنند، نه  این که زیر سایه ى یک نظام استبدادی به سر به برند. شهروندان افغانستان مى خواهند والی ها، حکام و شهردار هاى ‌خود را خود با آراى مستقیم خویش برگزینند، نه این که یک اداره ى ‌نامشروع، غیر ملى، تفرقه انداز اشخاص بی کفایت را در راس امور حکومتى ‌و دولتى نصب نماید. در طى‌ هشت سال گذشته چه تغییر مثبتى و قابل تحسین در وضع زندگى شهروندان پشتون  تبار افغانستان تحت قیادت حامد کرزى رخ داده است، تا از آن به صفت دست آورد قابل قدر یاد نمود؟

امروز باید وضعیت سیاسی افغانستان دو باره به تحلیل گرفته شود. مردم افغانستان و جامعه جهانی نه باید بیش از این فریب تجار های سیاسیی پشتون نما را بخورند که فقط براى منافع شخصی خود با سرنوشت مردم؛ منافع ملى؛ وحدت ملى ملت؛ و حیات سیاسى افغانستان بازى مى کنند. مردم افغانستان باید بدانند که شکست استبداد در پرتو عدالت اجتماعى در حقیقت نجات و همبستگی همه اقوامِ ‌با هم برابر افغانستان است.

اقوام شریف افغانستان چه پشتون، چه تاجیک، چه هزاره، چه ازبک، چه … باید دست به دست هم دهند و برای از بین بردن فرهنگ تبار گرایى، قبیله گرایى و قوم گرایى؛ برابری کامل زن و مرد؛ درهم کوبیدن نظام استبدادی؛ تامین عدالت اجتماعى؛ و بر پا کردن یک جامعه ى آزاد، برابر و انسانی حول سیاست ها و شعارهای عملى داکتر عبدالله  – که فراتر از مسایل قومی و حزبی و عارى ‌از هرگونه تبعیض و تعصب می اندیشد –  متحد و یک پارچه شوند،  زیرا داکتر عبدالله به صفت نامزد مردم با اراده ى قویى ‌ملى قامت بر افراشته است، تا این نظام فاسد و سیستم نامشروع و غیر ملى را تغییر دهد. انتخاب داکتر عبدالله عبدالله به صفت رییس جمهور افغانستان زمینه ى پیاده کردن عدالت اجتماعى در افغانستان را فراهم مى‌سازد.

تاریخ به ما مى آموزاند که قوم پشتونِ افغانستان مسؤول جنایات و خیانت هاى حکامِ فاسد، دست نشانده و وابسته به بیگانان و رژیم هاى قبیله گرا، قوم گرا و تبار سالار پیشین و حاضر، که از نام این قوم براى حفظ قدرت استفاده ‌سوء کردند، نیست. رژیم کرزى بزرگترین دشمن همه شهروندان افغانستان به ویژه شهروندانِ پشتون تبار کشور است.

عدالت اجتماعی تنها دارویى تجویز شده  و شناخته شده براى دفع و رفع همه بیمارى هاى دامن گیر جامعه افغانستان است.

عدالت اجتماعى با مرگ حکومت استبدادی کرزی تحقق می یابد.

اکنون عدالت اجتماعی شما، شهروندِ داد خواهِ کشور، را فرا مى خواند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا