خبر و دیدگاه

ابر قدرت فریب گر

american_empirefire

به قول براتراند راسل قدرت های برهنه یک ویژگی را که در خود  دارند این است  که هنگامه ی اعمال خواست های خود هیچ نیروی دیگر را به رسمیت نمی شناسند و همه کاره ی میدان خود را قلمداد می کنند. جهان کنونی به دلیل روبر هشدار سرخ و نا امنی که دامنه ی توسعه طلبی و اثرگذاری این قدرت های گسترده شده است. جهان از تجربه های استقاده های نامشروع قدرت ها شکست ها و نابرابری های را دیده که برای انسان مدرن تکرار آن همه شومی ها امر خرد ستیز و بی دانش تلقی می شود.

امریکاییان از سردمداران استفاده از قدرت برهنه به شمار می روند این حقیقت پس از آفرینش تیوری های منازعه و توطیه پس از پایان جنگ سرد به بلوغ رسید. اشتهای همه کارگی  داوربودن در همه معاملات جهان، یگانه ی میدان و معضل های دشوار جهان خود را خواندن از ممیزه های سیاست مداران پسا جنگ سرد امریکا به شمار می رود. تیوری منازعه که خود به عنوان پارادیم های فرامرزی امریکا و دغدغه داشتن بهانه توسعه برای امریکا در راهبرد ملی اش حساب می شود بستر و انگیزه توسعه خواهی و داوری را در سطح جهان برای امریکاییان هموار کرد. حتا ابن بستر چنان کارایی را به خود گرفت شورای امنیت سازمان ملل هم نتوانست از عواقب دشوار و امنیت سوز آن جلوگیری کند.

سیاست مدارانی که در مسایل جهانی و بین المللی دیدگاه ها و نظریات خود را مطرح کرده اند بدین باورند که توسعه خواهی و پارادیم سازی برای اشغال و غصب از ویژگی های راهبرد سیاست خارجی امریکاست وهمین امر دشوار بوده که جهان امروز را بیدار ساخته تا در سدد ایجاد جهان تک چند قطبی باشند تا دو قطبی. به همین خاطر است که امروز بحران امنیت  در سطح جهانی ناشی از بحران عدم مدیریت مذاکره های قدرت های بزرگ را روی بحران رو بر توسعه ی جهانی  می باشد. دیده می شود امریکاییان از آغاز مبارزه های خود در برابر معضل امنیتی جهانی همسو و بر مبنای گفتمان قدرت های جهانی عمل نکرده اند.

عدم رسیدگی امریکا در امر مبارزه با دهشت و تروریزم جهانی در منطقه و جهان به ویژه در افغانستان نیز می تواند نمایانگر فقدان راهبرد معین و کارا باشد. درکنار این امریکاییان در افغانستان  زمینه های را تدوین کرده اند که گویا در نبرد با تروریزم درین کشور ممد حیات سیاسی و صلح جهانی قرار خواهند گرفت. اما تحلیل و درآمد در ماهیت حضور نیروهای امریکایی در افغانستان این امر را مفهوم و معنای دیگر می بخشد. تعهد امریکا در برابر ارزش های دموکراسی و امر دموکراتیک تعهد دروغ و بدون اصول است. زیرا حمایت همه جانبه ی امریکاییان از روند روبه فساد سیاسی در افغانستان و تکیه کردن آن ها روی اداره ی  نا کارا نشان داد که امریکاییان در افغانستان در سدد نهادینه کردن  ارزش های ملی و خرد نیستند و نمی خواهند روزی در افغانستان دموکراسی بتواند مردم را برای خودشان همه کاره قلمداد کند.

یعنی این ها نمی خواهند که اساس ترین  فرصت ها را در زمینه ی نهادینه شدن ارزش های دموکراتیک و ایجاد نهاد های حیاتی به مصرف برسانند. برخورد های دوگانه  اداره ی آقای اوباما پس از پیروزی اش در باره ی مسایل افغانستان نشان داد که آن ها در باره ی سرنوشت افغانستان بر مبنای یک راهبردی که در آن منافع افغانستان تدوین شده باشد کار نمی کنند. از سخنان چند پهلو و متناقض نماینده اوباما در امور افغانستان و پاکستان پیداست که امریکاییان می خواهند که در پروسه نتیجه ی  دومین دور انتخابات افغانستان مهره و چهره درس داده ای خود را دیسانت کنند و احتمال این امر هم  در باره ی آنانی می رود که زاده ی این خاک هستند و اما شهروند شده ی خود امریکا.

در آغاز انتخابات دولت امریکا از رییس جمهور تا سفیر شان در باره ی انتخابات ابراز نظر بی طرف را داشتند و خود را ناظر این پروسه ی ملی عنوان کردند. مگر سخنرانی های روزهای پسین نماینده ی دولت اوباما در باره ی افغانستان آقای ریچاردهالبروک با بی بی سی نشان داد که  دولت امریکا در افغانستان از فریب و نیرنگ سیاسی کار گرفته و در جستجوی مهره ی اصلی و نماینده ی اصلی در افغانستان است. پرسش این جاست که چرا آقای هالبروک از برگزار شدن دور دوم انتخابات ابراز نگرانی می کند و هشدار می دهد که منتقدین دولت افغانستان باید پیش از اعلام کمیسیون انتخابات  در باره ی نتایج انتخابات حرف نزنند وفرصت را برای دور دوم انتخابات مناسب نمی خواند.

از طرف  دیگر حامد کرزی با گروه ناکام و بی نشان خود در نزد اداره ی دموکرات های امریکا از اعتبار و منزلت برخوردار نیست. دیدگاه های رسانه های غربی این حقیقت را برملا کرده است و پر هویداست که تکرار این اداره ی در افغانستان لکه ی ننگین برای آقای اوباما به شمار می رود.  از منظر دیگر نفس دور باطل و تکرار دولت آقای کرزی در افغانستان فلسفه ی وجودی پیروزی آقای اوباما را که تغییر بود زیر سوال می برد. در رسانه دیده می شود روند حمایت کردن از دولت حامد کرزی در مجلس سنای امریکا به بزرگترین سوژه داغ مبدل شده است و استدلال ها در سنای امریکا نشان می دهد نمایندگان امریکا به دولت آقای اوباما عنوان کرده اند که خون فرزندان ما در افغانستان نباید برای بدست آمدن اداره ی فاسد و تقلب گرا هدر برود.

این نکته ها همه این را می رساند اداره ی آقای اوباما در افغانستان در سدد ایجاد فشار روی گزینه ی ایتلاف است. البته ایتلافی که متفاوت از همه سازو بندهای گذشته ی در تجربه هفت سال است. از عدم به رسمیت شناسی نتایج انتخابات هم در موضع گیری های آخر امریکاییان دیده می شود که آقای کرزی حتا گزینه ی درست ایتلاف آن ها نیست. زیرا در ایتلاف احتمال معرفی کردن مهره ی از طرف دولت آقای اوباما می رود که آقای کرزی را به مهره بی حرکت سیاسی در کشور مبدل خواهد کرد و این گونه حضور مرگ تدریجی آقای کرزی به شمار می رود، زیرا جناب شان در هفت سال چنان به تمامیت خواهی عادت کرده اند که تن دادن به چنین سرنوشتی او را به رباط سیاسی مبدل خواهد کرد.

اما حقیقت امر چیزی دیگر است به نظر می رسد. امریکاییان می خواهند در افغانستان با طرف راستین و برنده ی کارزار انتخابات وارد گزینه ی ایتلاف شوند و این طرف آقای عبدالله و گروه های همراه اوست. مردم افغانستان دو تحول را در پیش رو دارند. یا تن دادن یکی ازین جناح ها به ایتلاف مورد نظر امریکا یا رفتن به بی ثباتی سیاسی همانا به دربدری همه ی شهروندان این جامعه می انجامد. که در کل مردم ما قربانی حق خواهی ها یک جناح و تمامیت خواهی جناح دیگر می شوند.

امر یکاییان در جریان کارزار انتخابات درک کرده اند که کی ها به پیشنهاد گزینه ی ایتلاف می ارزند. موج گرایش مردمی و احتمال حق طلبی های هزاران شهروند مقامات کاخ سفید به درنگ وادشته است. این که آقای اوباما در باره ی وضعیت افغانستان چندی قبل ابراز نگرانی نمود هم ریشه درین بن بست انتخاباتی دارد. حال سرو صدا های مدیر اجرایی و فرد در راس دولت بعدی افغانستان است که پس از بدست آمدن این امر این فرد آب را بی اجازه کاخ سفید نوش جان نمی کند. این مقام در کل محوری ترین جایگاه سیاسی دولت افغانستان در آینده قلمداد می شود.

دیده می شود امریکا در صدد معرفی و گزینه ی مورد نظر  خود است که تاهنوز دو جناح مهم انتخابات افغانستان به ویژه جناحی که برنده ی کارزار انتخابات از دیدگاه مردم شمرده می شود موضع گیری را درین رابطه نشان نداده اند. با وجودی که عبدالله با موقف مردمی بودن و مشروع بودن انتخابات تاکید می کند و آقای کرزی را متقلب کار می خواند اوضاع سیاسی نشان می دهد که امریکا میل دوباره برگزار شدن انتخابات را ندارد و این برخلاف میل مردم ما درکشوراست. شاید در عوض دوباره برگزار شدن انتخابات، امریکاییان با جناح مردمی و با اقتدار انتخابات افغانستان وارد پیشنهاد ایتلاف شوند که همانا تکرار و دورباطل دولت است که تصمیم گیرنده مردم ما نیست بل فرستاده ی ویژه ی امریکا خواهد بود.

گمانه زنی ها زیادی وجود دارد که شاید زلمی خلیل زاد و یا مهره ی دیگر از جناح امریکا در راس دولت ایتلاف بعدی باشد اما بر امریکاست که بر آرا و روند مردمی شدن قدرت در افغانستان احترام بگذارد و دیدگاه های مردم ما را احترام بگذارد. درغیر تمامیت خواهی ها، تک روی ها و استبداد ورزی ها فرجام و عواقب دشوار و اعتراض مردم را بار خواهد آورد که مسوولت بعدی به دوش آنانی است که این ارزش ها را نادیده می گیرند.

دولت امریکا باید از تک روی و تمامیت خواهی ها ی حامد کرزی در سال های گذشته پند گرفته باشند. تکرار دوباره ی آن تراژیدی مرگ آور است و  ما را به قربان گاه جوقه جوقه تسلیم خواهد کرد. امری که نمی تواند به ثبات جامعه ما بیانجامد. دولت امریکا متعهد است که امر مردمی بودن و روند مردمی شدن نهادهای سیاسی را مدنظر گیرد. و موضع را که مردم ما می خواهند مهمترین امر به شمار می رود. در غیر ادامه ی این گونه دوگانگی ها ما را به سمت و سو های می برد که در آن عدالت و آزادی هدر خواهد شد.

من از ریچارد هالبروک می خواهم بداند که در زمینه ی انتخابات افغانستان این مردم افغانستان هستند که تصمیم باید بگیرند نه شما. از شیوه های قدرت برهنه کار گرفتن و یکی را در ساختار ایتلاف گرا بالای مردم آوردن در حقیقت نا دیده انگاشتن ارزش های ملی و مردمی ماست.


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا