خبر و دیدگاه

احمد شاه مسعود کج کلاه راست کردار

قهرمان مسعود ستاره تابناک نظامی و یک استراتژیست ماهر جنگی بود. سیاست‌مدار بی‌نظیری بود که با مقاومت و ایستادگی، شجاعت و جوانمردی طلسم استبداد و قلدری زمان را درهم کوبید و گلوله ا‌ی خفقان را در دل و سینه‌ی سکولاریست‌ها و دشمنان وطن فرو برد.
او شخصیت بی بدیلی بود که از اوضاع مختلفه جامعه‌اش درک عمیق داشت و در کنار مبارزات‌ حق‌طلبانه‌اش عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز با ژرفت خاص بازی میکرد.

درطول تاريخ كمتر شخصيتی را ميتوان سراغ نمود كه بيشتر از نصف عمرش را در مبارزۀ دشوار و نفسگير، برای مردم و كشورش وقف نموده باشد. و نامش با تاريخ كشورش پيوند خورده باشد. او دو نیم دهه از عمرش را در مبارزه برای دفاع از اسلام عزيز، آزادی، استقلال، ارزش های انسانی و حفظ تماميت ارضی كشورش سپری نمود. در اين مدت همواره، مطرح ترين و كليدی ترين چهره سياسی و نظامی افغانستان بود. او فراتر از مرزبنديهای قومی، سمتی، زبانی و ابعاد مترادف آن انديشيد و عمل نمود. مرزهای دوستی و دشمنی اش را منافع و مصالح عليای كشورش تعين مينمود. و در اين راستا چنان اوج گرفت كه بقول دوكتور چنگيز پهلوان، محقق ايرانی، گاه جهاد فقط در نام او خلاصه ميشد. تاريخ جهاد و مقاومت ٣ دهه اخير افغانستان، ازهر زاويه و منظری كه رقم زده شود، بدون ذكر نام و كارنامه های مسعود، ناقص و ناتمام است.
مسعود مبارزات اسلامی و آزادی خواهانه اش را، ابتدا در چوكات نهضت اسلامی افغانستان آغاز نمود، اما ديری نپائيد كه بنابر اختلاف نظر با ساير رهبران آن جريان، راه خودرا برگزيده و مستقلانه عمل نمود.
بدون شك احمد شاه مسعود از جمله فرماندهان افسانوی مجاهدين در دهه هشتاد ميلادی، عليه تهاجمات وسيع و سهمگين ارتش سرخ شوروی سابق محسوب ميشد كه قسمتهای وسيعی از مناطق شمال و شمالشرق افغانستان را در كنترول خود داشت. او با ايستاده گی در برابر هشت حملۀ تمام عيار ارتش سرخ بمثابۀ ستارۀ درخشانی در آسمان جهاد ملت مسلمان افغانستان درخشيد. با درايت و تدبير بينظير، عساكر مجرب و ارتش مجهز ابر قدرت شوروی وقت را چنان در پيچ و خم دره های هند وكش زمينگير نمود كه از سوی آگاهان و كارشناسان امور نظامی جهان القاب ستودنی ای بوی تعلق گرفت. در حاليكه ساير رهبران نهضت اسلامی، زنده گی رام وآرام را در زير چتر پاكستان اختيار نموده بودند، او پيوسته در سنگر خونين جهاد بسر برد و همۀ سختيها و دشواريهای دوران جنگ را در كنار مردمش تحمل نمود. شخصيت هایی در حافظۀ تاريخ ماندگار ميشوند كه سرنوشت خود را با سرنوشت توده های عظيم مردم پيوند دهند.
در مرحلۀ دوم، او يگانه فرماندهی از مجاهدين بود كه تا آخر در برابر جند شيطان و لشكر تحجر، تعصب و ترياك طالبان مقاومت كرد و توانست نه تنها افسانۀ شكست ناپذيری آنان را نادرست ثابت كند، بلكه اميد حاميان شانرا كه تصور ميكردند، با عدۀ اجير و خودفروخته، ميتوان سرنوشت ملتی را تغيير داد، به يأس مبدل نمود. از اين بابت، مردم و تاريخ ما مديون مجاهدتها و رشادتهای صادقانه و مخلصانۀ او و همرزمان صدیق و باوفايش ميباشد.
طالبان پنج سال تمام، با حمايت مستقيم پاكستان، عربستان سعودی، كشور های حوزۀ خليج و سكوت معنی دار امريكا و غرب بر قسمتهای وسيعی از خاك افغانستان مسلط شدند. تنها نيرويی كه با امكانات اندك، در برابر آنها به مقاومت پرداخت، رزمنده گان تحت امر احمد شاه مسعود بود. بعد از پنج سال درگيری و ايستاده گی در برابر خوارج نهروانی طالب، شبكۀ جهنمی القاعده و سازمان استخباراتی مخوف آی اس آی پاكستان، سرانجام قهرمان مسعود در نهم  سپتامبر ٢٠٠١، در اولين حمله انتحاری در افغانستان، بشهادت رسيد.

یکی از یاران مسعود در کتاب خاطراتش‌چنین نقل میکند: تقریباً در سال 1359 یک سرباز جوان که با استفاده از تاریکی شب از فاصله‌ی سه متری بالای موتر حامل مسعود فیر کرد و مسعود جان‌بسلامت برد. مسعود که مرد عیار و کاکه بود، با لبخندی ژرف برآن سرباز گفت: هی وطندار دستانت میلرزد، درست نشان‌زدن بلد نیستی؛ و سپس مسعود با در آغوش کشیدن، آن جوان را بخشید.
واین ویژه‌گی ها آن ابر مرد را متمایز و ماندگار ساخت.
روح آن مبارز عیار و همه‌ شهدای راستین کشور شاد و یادشان جاویدان باد🌹

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا