خبر و دیدگاه

هفتاد و پنجمین سال پیروزی بر نازیسم

 

بشریت به هفتادوپنجمین پله نردبان سالهای می رسد که او را از لحظه شکست نهایی نازیسم و پایان جنگ در اروپا جدا می سازد، در نهم ماه می سال 1945 ارتش آلمان نازی” ورماخت” عملا تسلیم شده، جهان شادمان و از شر هیولای نازیسم  و فاشیسم آزاد  گشت.

هیچ جنگی تصادفی نیست و ناگهان در نمی گیرد، هر جنگ عللی دارد و از لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی با دقت تدارک می شود. در جهان ایجاد کننده ای جنگ ها همواره غارتگران و کشورهای متجاوز و اشغالگر بوده است، کشور آلمان بعد از جنگ جهانی اول، در اواخر دهه سوم قرن بیستم از لحاظ صنعت و تخنیک بر رقبای انگلیسی و فرانسوی خود پیشی گرفت و قدرت نظامی و اقتصادی بزرگ را احیا کرد، از آنجایکه جنگ در خصلت جوامع دارای طبقات متناقض اجتماعی، در ماهیت اقتصادی این جوامع و در تضادهای غیر قابل حل آنها نهفته است که بالای تقسیم جهان ، داشتن کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره و تحت اشغال، بازارهای کالا و مواد خام صورت می گیرد، شکست خوردگان جنگ اول جهانی از نقشه های خود بخاطر تسخیر جهان و غارت کشورهای ضعیف و بی دفاع صرف نظر نکرده بودند و می کوشیدند به چنان قدرت نظامی دست یابند که نه تنها شکست جنگ جهانی اول را تلافی نمایند، بلکه نقشه اروپا و جهان را به دلخواه خود تغییر دهند.

 با به قدرت رسیدن حزب سوسیالیست ملی و زمامداری “هیتلر” یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ آلمان باز شد، آلمان به مرکز ارتجاع جهانی، چوبه های دار، اردوگاه های شکنجه و کشتار عناصر انقلابی، عدالتخواه و صلح طلب تبدیل شده بود و هرگونه تفکر و اندیشه ای که با نقشه های هذیان آمیز و ضد انسانی هیتلر موافق نمی بود به فجیع ترین شکل آن مجازات و یا نابود می گردید، هیتلر میخواست خلقهای جهان را برده و یا از بین ببرد و استقرار ” سلطه جهانی و نژاد آلمانی ” و گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و نظامی به مشی اساسی سیاست خارجی و تجاوزکارانه اش مبدل شده بود.بدین سان در اروپا کانون عمده جنگ و شرارت پدید آمد. 

هنگامی که هیتلر نماینده انحصارات توسعه طلب و جنایتکار آلمان، آخرین تدارکات خود را برای به آتش کشیدن جهان، آغاز می کرد و  لشکریان خود را برای تسخیر اروپا و به زانو درآوردن اتحاد شوروی به هزاران کیلومتر دورتر از خاک خویش روانه می ساخت و فاجعه عظیم ضد بشری و در نوع خود بیمانند را انجام می داد گفت: “این به هیچ وجه مهم نیست دلایلی که ما برای ایجاد تحرک در مردم اقامه می کنیم. مبتنی بر واقعیت باشد یا نباشد، به هر صورت از آن کس که در جنگ پیروز می شود هر گز نمی پرسند که آیا آنچه گفته حقیقت داشته است یا خیر، ما باید با تمام قدرت به پیش بتازیم اصل برای ما همیشه همین است حق با کسی است که پیروز می شود.”

 به این ترتیب جنگ آغاز شد و کشور های اروپایی نخستین قربانیان تجاوز نیروهای هیتلری گردیدند – فرانسه را در یک ماه و دوازده روز، لوکزامبورگ را در یک روز، یوگوسلاویا را در در یازده روز، پولند را در بیست و هفت روز، دانمارک را در شش روز، بلجیم را در هشت روز، هالند را در پنج روز، یونان را در بیست و چهار روز و ناروی را در دو ماه و یک روز تسخیر نمود و بعد از کوفتن بخش اعظم ارتش کشورهای غربی، سحرگاه 22 جون 1941 عیسایی با یک حمله غافلگیرانه، ارتش نازیسم هیتلری به خاک اتحاد شوری داخل گردید. این جنگ بزرگترین جنگ در تاریخ بشریت است، دولت و مردم شوروی در این جنگ در برابر سهمگین ترین آزمایش تاریخ قرار گرفتند، بخاطر پیروزی بر نازیسم و برای رسیدن به برلین و تخریب لانه فاشیزم راهی بس طولانی را در پیش داشتند، 1418 روز و شب در جبهه ای به وسعت 6200 کیلومتر در اراضی اشغال شده توسط نیروهای اشغالگر و متجاوز نبرد سختی در گرفته بود، 30 میلیون اتباع شوروی در این جنگ شرکت داشتند و 27 میلیون شهروند شوروی را راسیزم قربانی گرفت. تنها در نبرد محاصره لنینگراد نزدیک به یک میلیون انسان از بین رفت، عمر یک سرباز شوروی در خط اول جبهه 52 ساعت بود و بعدا جایش را سرباز دیگری پر می کرد، لینیگرادی ها با وجود یکه در یک شبانه روز 125 گرم نان خشک” گدوله” سهمیه داشتند، چهار تن خون در مدت سه سال به جبهه اهدا نمودند. فقط در آرامگاه ” پیسکه روفسکی ” در لنینگراد 450000 سرباز در گورهای دسته جمعی دفن شده اند. نازیست ها جنایات دهشتناکی را در حق انسانها مرتکب شدند،بیشتر از پنجاه میلیون انسان بی گناه در این جنگ کشته شد، اروپا ویران و در اتحاد شوروی از هر خانواده حداقل یک نفر قربانی گردید. 

هیتلر و جنرالان نازی بیش از چند میلیون نفر را در اردوگاه ها  تحت بازپرس و یا زیر تجربه های کیمیاوی و استعمال ویروس های رنگارنگ و طبی بالای شان از بین بردند- فقط در اردوگاه آشویتس – که به اردوگاه مرگ مشهور است – بیشتر از یک میلیون نفر – زن، مرد، پیر، جوان و کودک در کوره های ادم سوزی زنده زنده سوختانده و مسموم شدند.

 آنها با ارتکاب این جنایات تاریخی و باورنکردنی پرده ریا و دروغ از چهره واقعی دولتهای اشغالگر سرمایه داری و حرص بی انتهای آنان، کنار زده و مردم جهان را از عفریته ای استعمار و اشغال که دارای پست ترین و زشت ترین خصایص ضد بشری می باشد آگاهی دادند، دولت و مردم شوروی در مقابل چنان تجربه تلخی قرار گرفتند که تا به آن وقت هیچ نظام اجتماعی دیگری با ان روبرو نشده بود، به ندرت اوضاع و احوالی نا مطلوب تر از انچه که خلق های شوروی در ان به دفاع از خود و میهن خود برخاستند تاریخ دیده است. اتحاد شوروی نه تنها متجاوزین را در قلم رو خود مقهور کرد، بلکه برای خلق های اروپا نیز آزادی را به ارمغان اورد. به همین جهت است که مردم صلح دوست جهان امسال هفتادوپنجمین سالگرد پیروزی بر نازیسم را با شکوه و احترام جشن می گیرند و در برابر میلیونها زن و مرد که در اروپا و جهان در پیکار حماسه ساز علیه نازیسم جان خودرا از دست داده اند، سر تعظیم فرود می آورند.  

اکنون که هفتاد و پنج سال از جنگ دوم جهانی می گذرد، سایه شوم جنگ بار دیگر بر زندگی مردم جهان سنگینی می کند، اشغال خودسرانه کشورهای مستقل، سازماندهی انقلابات رنگین و بهاری، استفاده از تروریزم و بنیادگرایی برای ویرانی جهان و کشورهای” نامطلوب” به باور خودشان، تاراج منابع و مواد خام ممالک، نقض تصمیمات و معاهدات بین المللی و بین الدول، دامن زدن به تشنجات، بشریت را در آستانه جنگ هولناک دیگری قرار می دهد. از همین سبب آنچه که در جنگ علیه نازیسم و فاشیسم و میلیتاریسم آن زمان مطرح بود، امروز با ابعاد وسیع تر آن در مقابل بشریت قرار دارد، اکنون همانند هفتاد و پنج سال پیش برای استقرار صلح و دفع خطر جنگ آنچه که حیاتی و مبرم می باشد همبستگی نیروهای ضد جنگ در جهان و اتحاد  کشورهای صلح طلب و  صلح دوست جهان است – مردود نمودن جنگها، رفع اختلافات ملی و بین المللی بر اساس مذاکره، تفاهم و اعتماد متقابل، رعایت منافع ملی یکدیگر، عدم مداخله در امور داخلی کشور ها، شناسایی حق هر خلقی برای حل مسائل مربوط به خودشان، احترام به استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی همه کشورها، ترویج همکاری های اقتصادی و فرهنگی بر اساس منافع متقابل و دوستی متقابل مهم تر و عملی تر از هروقت دیگر است، در شرایط نوین جهانی بیش از این نمی شود که از زور و زورگویی استفاده کرده، جنگ و انداختن تفرقه را به عنوان وسیله ای برای اشغال، غارت و برده ساختن کشورها استفاده نمود و به هر طریق ممکن اوضاع بین المللی را متشنج ساخت.

صلح امر حیاتی است، همزیستی مسالمت آمیز کشورهای جهان، خلع سلاح عمومی، حق تعیین سرنوشت و اتحاد نیروهای مترقی و صلح دوست ضرورت زمان و ضامن صلح در جهان می باشد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا