این پرسش برای اغلب پیش آمده است که در یک فراز و یا جمله حقیقت بنویسد و یا واقعیت ، کدام درست تر است ؟
اگر به ریشه شناسی این دو واژه پی ببریم به سادگی در می یابیم که میان آنها تفاون های برجسته وجود دارد.
نخست می رویم سراغ ریشه واقعیت :Fact : وامواژه از زبان عربی از وقع گرفته شده است که معنی آن در زبان فارسی دری چیزی که اتفاق افتاده است رویدادی که روی داده است ، البته واقعیت که جمع آن واقعیات می شود و جمع مکسر یا شکسته است . آن چیزی که وجود دارد . و قابل اندازه گیری ، و اثبات باشد. بنا برین امور غیر قابل انکار و بدیهی را واقعیت می گویند .هر آنچه که دیده می شود ، لمس می شود ، بوی دارد . آواز آن شنیده می شود. و امور عینی هستند . به باور کاری ندارد ، بلکه به دیدن و وملاحظه سر وکار دارد و قابل مشاهده ولمس است. مانند: افتاب برآمد ، نان شور است ، چشم محمود نابینا است . آفتاب نزد تمام انسان ها روشنی می دهد ، یک واقعیت است ، مسلمان ، هندو ، مسیحی همه معتقد هستند ، که آفتاب در روز می براید و در شب غروب می کند ، این یک واقعیت انکار ناپذیر است
شناسایی حقیقت :Truthوامواژه زبان عربی به روایت المنجد از ریشه حق گرفته شده است ومعنی آن راست و درست می باشد. حقیقت اغلب به باور و درک مربوط می شود . گاه گاهی می تواند شامل واقعیت نیز باشد. و آن چیزی است که به باور های ما نزدیک باشد. حقیقت می تواند در مورد یک شخص ، مکان ، رویداد و اندیشه باشد. بطور کلی حقیقت چیزی است که یک آدم به آن باور دارد. ومعیاری است ، یعنی حقیقت برای هر باور مند متفاوت می باشد.
مانند:نزد هندو ها بگوان و راما یک حقیقت است. اما مسلمانان آن را حقیقت نمی دانند. نزد مسلمانان حقیقت ذات خداوند است ، یا قران نزد مسلمانان کتاب خدا است و حقیقت است ، مگر اینکه خدا آن را نوشته باشد، یا سخن گفته باشد ، واقعیت نیست ، این به باور مسلمانان مربوط می شود.
نزد برهمنان ویدا ها کلام آلهی اندو نزد شان حقیقت است .
پس حقیقت معیاری است و به باور مندان آن مربوط می شود.
بطور کلی حقیقت چیزی است که یک فرد به آن باور و ایمان دارد و معیاری است.
حقیقت مربوط می شود به باورمندان آن اگر کسی به چیزی باور واعتقاد دارد ، همان برای او حقیقت است.
تفاوت میان حقیقت وواقعیت : حقیقت باورکردنی و واقعیت دیدنی و غیر قابل انکار است ،
مستندات علمی مانند: تجزیه آب به اکسیجن و هایدروجن در همه اداوار و کتاب های کیما وجود دارد و در لابراتوار انجام می شود .از هر روشی که استفاده کنیم به همین یک نتیجه می رسیم. این یک واقعیت است.
واقعیت ها بخشی از حقایق هم شده می توانند.
یک واقعیت دوام بیشتری دارد، و تقریبآ هر گز تغییر نمی خورد ، واقعیت ثابت تر از حقیقت است .
یا کسی می گوید که من یک افغان اصیل هستم و نزد او این یک حقیقت است ، مگر وقتی که تست DNA می کند و واقعیت چیزی دیگری بر می آید ، باز حقیت تغیر می خورد ، اما واقعیت به اثبات می رسد ، که دی ان آی او از شمال است و پدرکلان هایش از شمال به جنوب رفته است و زبانش تغییر خورده است.
واقعیت در آزمایشگاه و بر بنیاد علم تعیین می گردد.
یک مثال دیگر : هزاران سال پیش انسان ها می دیدند ، که زمین هموار و مسطح است و آفتاب و ستارگان گرد او گردش می کنند ، این نزد آنها واقعیت و هم حقیقت بود.
پسان ها دانش بشری به اثبات رسانید که نخیر واقعیت چیزی دیگری است : زمین گرد افتاب و نظام شمسی در حرکت است . پس این واقعیت با آن واقعیت تفاوت کرد.
یا یک مثال دیگر :ویروس باعث بیماری می شود . این یک حقیقت است . اما اگر کسی به این ویروس سردچار شود ، این حقیقت به واقعیت تبدیل می شود.
