خبر و دیدگاه

الزامات همکاری روسیه و چین با جمهوری اسلامی ایران

 

 مطابق عرف دیپلماتیک، امضای پیمان‌نامه‌ها، توافقات دوجانبه و تعهدات بین‌الدُوَلی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و منطقه‌ای، الزاماتی متقابل برای دولت‌ها ایجاد می‌کند. کشورها، با در نظر گرفتن سطح تهدیدها، فرصت‌های راهبردی، ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی و منافع بلندمدت، تصمیم به انعقاد چنین پیمان‌هایی می‌گیرند.

جمهوری اسلامی ایران که همواره با تهدیدهای بالفعل و بالقوه امنیتی در محیط پیرامونی مواجه بوده، اکنون در تقابل نظامی مستقیم با اسرائیل، رقیب ژئوپلیتیکی دیرینه‌ی خود قرار دارد. هرچند پیش‌تر توافق‌نامه‌های استراتژیک بلندمدتی با روسیه و چین به امضا رسانده، اما در صحنه‌ی نبرد فعلی، به‌نظر می‌رسد که تنها ایستاده است؛ در حالی که آمریکا و متحدانش به‌صورت فعال و گسترده از اسرائیل حمایت می‌کنند.

پرسش بنیادین: بار اخلاقی و راهبردی چنین تعهداتی چیست؟

سؤال اساسی این است: وقتی کشوری مانند ایران، در چارچوب یک پیمان‌نامه استراتژیک، وارد همکاری بلندمدت با قدرت‌هایی چون روسیه و چین می‌شود، بار اخلاقی، حقوقی و ژئوپلیتیکی چنین تعهداتی چیست؟ و در شرایط بحرانی، چگونه می‌توان از مفاد این پیمان‌ها در راستای منافع ملی بهره‌برداری کرد؟

در این زمینه، سخنان اخیر ولادیمیر پوتین که گفت «پیمان همکاری استراتژیک روسیه و ایران شامل همکاری دفاعی نمی‌شود و ایران تاکنون علاقه‌ای به همکاری پدافندی نشان نداده است»، حامل پیام‌های مهمی‌ است. این موضع نه‌تنها نیازمند تحلیل دقیق است، بلکه می‌تواند به‌عنوان هشدار تاریخی درباره نحوه عقد پیمان‌های راهبردی با قدرت‌های بزرگ مورد واکاوی قرار گیرد.

سناریوهای رفتاری روسیه: تاکتیک ژئوپلیتیکی یا انفعال راهبردی؟

ما در اینجا دو سناریوی احتمالی را برای درک رفتار روسیه در قبال ایران بررسی می‌کنیم:

سناریوی اول: بازی تاکتیکی پوتین

پوتین با اتخاذ موضعی دوگانه تلاش دارد نشان دهد روابط نظامی مسکو با تهران آن‌قدر عمیق نیست که روسیه در حمایت از ایران وارد تقابل مستقیم شود. این یک تاکتیک انحرافی است برای کاستن از حساسیت ناظران غربی نسبت به عمق واقعی این روابط.

سناریوی دوم: پرهیز از تحریک جبهه مقابل

در عین حال، روسیه نمی‌خواهد وارد یک ائتلاف رسمی نظامی با ایران شود، زیرا چنین اقدامی می‌تواند موجب تحریک ناتو، اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس گردد و جبهه جدیدی علیه مسکو بگشاید—در حالی‌که روسیه هم‌اکنون درگیر جنگ فرسایشی در اوکراین است.

در واقع، روسیه با اتخاذ سیاست “حضور از راه دور” در قبال ایران، به دنبال حفظ منافع ژرف خود بدون تحمیل هزینه‌های رویارویی مستقیم با غرب است.

سوابق همکاری نظامی ایران و روسیه: چرا حالا عقب‌نشینی؟

در سوریه (۲۰۱۱)، ایران و روسیه با همکاری نظامی و اطلاعاتی، از رژیم بشار اسد حمایت کردند. در جنگ اوکراین نیز، ایران با ارائه فناوری‌های پهپادی، در کنار مسکو ایستاد. با این پیشینه، عقب‌نشینی کنونی روسیه از حمایت نظامی آشکار از ایران، نشان‌دهنده حساب‌گری‌های محتاطانه و منافع‌محور کرملین در سطح کلان است.

چین: سکوت استراتژیک و تمرکز بر منافع اقتصادی

در سوی دیگر، چین با وجود امضای پیمان استراتژیک با ایران، تاکنون از مداخله مستقیم در هیچ بحران نظامی مرتبط با ایران خودداری کرده است. بحران تایوان، رقابت با آمریکا و حساسیت نسبت به بازارهای غربی، موجب شده که پکن با احتیاط کامل حرکت کند. تمرکز اصلی چینی‌ها بر توسعه زیرساخت‌های اقتصادی، کنترل تجارت جهانی و تقویت بلوک بریکس است و در حال حاضر، تمایلی به ورود به تنش‌های نظامی مستقیم ندارد.

گریز هوشمندانه از مسئولیت‌پذیری دفاعی

رفتار روسیه و چین در قبال ایران را می‌توان نوعی گریز هوشمندانه از مسئولیت‌پذیری دفاعی دانست. هر دو کشور، در عین بهره‌برداری از مزایای ژئوپلیتیکی همکاری با تهران، تلاش دارند از مواجهه مستقیم با غرب دور بمانند. این وضعیت، جمهوری اسلامی را در نبرد حیاتی با اسرائیل، به‌گونه‌ای نگران‌کننده تنها گذاشته است.

سؤال راهبردی: آینده محور آسیایی بدون ایران چگونه خواهد بود؟

اگر آمریکا و متحدانش، موفق به تضعیف یا تغییر رژیم در ایران شوند، پیامدهای امنیتی آن، دیر یا زود دامن‌گیر روسیه و چین نیز خواهد شد. پس چگونه این دو کشور می‌توانند بدون حمایت عملی از ایران، انتظار بقای محور آسیایی ضدآمریکایی را داشته باشند؟

توصیه‌ها و الزامات راهبردی برای مسکو و پکن در قبال تهران

برای جلوگیری از فروپاشی نظم آسیایی نوین و حفظ اعتبار تعهدات استراتژیک، روسیه و چین باید:

۱تعهد به تمامیت ارضی ایران

با اتخاذ مواضع شفاف در سطح بین‌المللی، از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی ایران در برابر تهدیدهای خارجی صیانت کنند.

۲هم‌راستایی در مواضع بین‌المللی

در سازمان ملل و شورای امنیت، با استفاده از حق وتو، مانع از تصویب قطع‌نامه‌های یک‌جانبه علیه ایران شوند.

۳حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی

در صورت تشدید جنگ، تسلیحات دفاعی، اطلاعات راهبردی و امکانات نظامی مورد نیاز برای حفظ توازن قوا در اختیار ایران قرار دهند.

۴ایجاد محور مشترک نظامی – امنیتی

تأسیس یک ساختار فرماندهی و هماهنگی امنیتی مشترک در قالب پیمان سه‌جانبه‌ی استراتژیک با هدف مقابله با تهدیدات غربی در منطقه.

ABDUL NASER NOORZAD

Writer, Translator and political activist

0034-641614129

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. گار شناس ما باید به این نکته متوجه شود که دولت ملائی ایران همین اکنون مستقل نمی باشد. درست است که امروز با عربستان صعودی بخاطر سنی بودن و وهابی بودن در مخالفت قرار دارد ولی در عمق و در درون نوکر تازیهای یکهزار سال قبل عربستان سعودی می باشد. خلاصه ایران همین اکنون یوغ بردگی تازیها را بگردن دارد. ایران اصل به دموکراسی و آزادی باور دارد. ایران اصیل به تفاوت عقاید و دین باور دارد. ایران اصل به مردم حق ابراز نظر و فکر را میدهد. که هیچکدام آن اکنون در ایران ملائی وجود ندارد. علاوه برآن ایران ولایت فقیه لانه شرارت در دنیا میباشد. حزب الله، حماس، تشیع یمن همه نمایانگر شرارت ملاهای ایرانی است. من به حماقت یکتعداد ایرانی های گریخته به اروپا و امریکا حیران میمانم. ازین امکاناتی که برای سرنگونی این رزیم دیکتاری ولایت فقبه بوجود آمده به شور و شوق استقبال نمی کنند. ایران ولایت فقیه اگر اکنون سرنگون نشود در آینده به هیچصورت سرنگون نخواهد شد و بد بختی و نوکری مردم ایران به فرهنگ پوسیده تازیان افزایش خواهد یافت. بخاطر اینکه دین به اندازه هزار تانک و توپ و هواپیماهای بم افکن قوت دارد. اگر ایرانی ها میخواهند آزاد شوند باید از این چانس و امکان حد اعظم استفاده را ببرند. در غیر آن اسارت خود و بقای رژیم آخندی را ضمانت خواهند کرد.

  2. درود به تحلیلگر ارشد امور سیاسی کشور ما!
    شما فرمودید:”اگر آمریکا و متحدانش، موفق به تضعیف یا تغییر رژیم در ایران شوند، پیامدهای امنیتی آن، دیر یا زود دامن‌گیر روسیه و چین نیز خواهد شد” شما خواهد شد فرمودید. درست فرمودید، یعنی امکان دارد پیامدهای امنیتی دامنگیر چین و روسیه شود یا نشود. به گمان اغلب که نشود. بدلیل اینکه ایرانیان آگاه تجربه کافی سیاست بازی های جهان امروز را دارند. به این معنی که تغیر رژیم در ایران به مردم ایران آزادی را که بهترین نعمت در روی زمین می باشد، به ارمغان خواهد آورد. آزاد خویی و آزاد منشی ملت ایران به هیچصورت به چین و روسیه تشویش آور نخواهد باشد. ولی حالا حالا ایران ولایت فقیه غیر دموکراتیک تازی شده و خصوصا آتمی شدن آن مسلما” به ضرر روسیه و چین خواهد بود. بخاطر اینکه رهبران چین و روسیه از خطر بنیاد گرائی اسلامی بخوبی میدانند. اگر دقت نمائیم خلافت داعش و ولایت فقیه ایرا ن دو پشت و روی یک سکه می باشند. داعش از تسنن و ولایت فقیه از تشیع هردو یک سکه را می سازند. صدور انقلاب و مسلمان ساختن جهان. شما در تلویزیون زمان حمله حماس به اسرائیل از زبان کلانترین فرد سپاه پاسداران که فعلاگ زنده نیست، شنیدید که گفت بخاطر انتقاد سردار سلیمانی سازماندهی شده بود. در ماهیت امر فرقی میان البغدادی و علی خامنه ای وجود ندارد. البته روسیه و چین اینرا خوب درک میکنند و اینرا هم میدانند که اگر انرزی اتمی بدسترس داعش و خامنه بیفتد، آینده جهان به چه مصیبتی دچار خواهد شود. به این لحاظ باید روسیه و چین طوری رفتار کنند، که آینده بشریت را به تحلکه نیندازند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا