خبر و دیدگاه

نفس آریم برون شمس و قمر می سوزد‎

نفس آریم برون شمس و قمر می سوزد
 
تنِ ما در تپش آباد جگر می‌سوزد
 
بسکه در قلزمِ گردابِ جهالت غرقیم 
 
ادب و معرفت و شعر و هنر می‌سوزد 
 
بچه ها ناخلف و مادرِ مسکین ناچار 
 
از غمِ روزی دو چشمانِ پدر می سوزد 
 
حلقه‌ ای دامِ بلایم به چشمِ همگان 
 
که ز ما مهلکه و ترس و خطر می سوزد
 
آنقدر پا گلِ بختِ نگون گیر هستیم
 
 که به وضعِ اسفِ ما دل خر می سوزد
 
بس سیاه بخت و سیهکار و سیه گام شدیم
 
چمن و باغچه و سير و چکر می سوزد
 
آفت اندیشیم و آفت نگه و آفت عمل 
 
سعی می لرزد و اذهان و خبر می سوزد 
 
با چنین شعله‌ای جانسوز که داریم محمود
 
چشمه‌ و دجله و دریا و شمر می سوزد
 
————– 
 
پنجشنبه ۱۴۰۴/۱/۲۸ خورشیدی 
که برابر میشود به April 17, 2025
 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا