خبر و دیدگاه

آیـا مـاهیت جنـگ تغییـر کـرده؟

این روزها وقتی رییس جمهوری کشور می خواهد که افزایش حملات گروه های مخالف را توجیه کند می گوید که نوعیت جنگ در افغانستان تغییر کرده و به تبع آن سخنگویان او نیز از تغییر ماهیت جنگ سخن می گویند. آن ها برای اثبات این ادعا خود به شیوه های جنگی مخالفان مسلح اشاره می کنند و mandegar-3حمله به غیرنظامیان و یا ساختمان های غیرنظامی را بخشی از تغییر ماهیت جنگ در کشور عنوان می کنند. ادعای مقام های کشور مبنی بر تغییر ماهیت جنگ با مثال های که ارایه می کنند تناسب و همخوانی ندارد. مثل این است که آن ها در این مورد دچار سؤتفاهم شده و از ماهیت چیز دیگری را اراده می کنند. آیا واقعا ماهیت جنگ در افغانستان تغییر کرده و یا این که مقام های کشور معنای دقیق ماهیت را نمی دانند؟ برای روشن شدن موضوع نخست باید دید که ماهیت چیست و وقتی می گویم ماهیت چیزی تغییر کرده هدف از آن چه می تواند باشد. در علم منطق به چیزی ماهیت گفته می شود که چیستی آن شی یا پدیده را نشان می دهد. وقتی چیزی را می بینیم به آن نامی می دهیم و این نام که می تواند چیستی آن شی را نشان دهد، به ماهیت آن شی اشاره می کند. به گونه مثال وقتی چیزی را می بینیم که شاخه و برگ و تنه دارد می فهمیم که این شی درخت است. پس می توان نتیجه گرفت که ماهیت همان ذات یک شی و پدیده می تواند باشد. با توجه به این تعریف آیا می توان گفت که ماهیت جنگ در افغانستان تغییر کرده است؟ بدون شک وقتی به جنگ فعلی نگاه می کنیم هیچ تغییری در ماهیت آن دیده نمی شود. گروه های که شانزده سال پیش مخالفت خود را با نظام جدید اعلام کردند و در برابر آن سلاح به دست گرفتند هنوز همان گروه ها و گروه های مشابه آن اند که روی چند هدف اساسی می جنگند. اگر گروه های فعلی قبلا می گفتند که ما در پی براندازی نظام هستیم و می خواهیم به زعم خود ” امارت اسلامی” بسازیم ولی حالا بگویند که ما در پی تشکیل امارت اسلامی نیستیم ومثلا می خواهیم نظامی لیبرالیستی تشکیل بدهیم، می شد گفت که ماهیت جنگ در کشور تغییر کرده و دیگر مخالفان مسلح جنگ خود را ” جهاد مقدس” نمی دانند و به دنبال ارزش های دیگری می جنگند. اما وقتی آن ها مثلا برای از پا درآوردن دولت فعلی حمله به غیر نظامیان را جواز می دهند به معنای تغییر جنگ نیست و می توان از آن به تغییر تاکتیک و یا شیوه های جنگ تعبیر کرد. شاید در چند سال گذشته نیروهای مخالف به این نتیجه رسیده باشند که برای رسیدن به هدف های خود باید در تاکتیک های نظامی شان تغییراتی وارد کنند. اما حتا از همین دیدگاه نیز تغییر چندانی در شیوه ها و تاکتیک های جنگی مخالفان مسلح آن گونه که مقام های دولتی اراده می کنند، تغییری دیده نمی شود. مگر در شانزده سال اخیر مخالفان مسلح کم به غیرنظامیان حمله کردند و آن ها را کشتند؟ مگر بارها با حملات انتحاری خود سبب کشتن ده ها غیر نظامی به شمول کودکان و زنان نشدند؟ آیا مخالفان مسلح کارمندان دولتی را زیر نام جاسوس کم کشتند؟ در چه زمانی طی این شانزده سال گروه های تمامیت خواه و تکفیری به غیرنظامیان و هدف های غیرنظامی رحم کرده اند که امروز برای لاپوشانی ناکامی های خود مقام های کشور از تغییر ماهیت جنگ سخن می گویند؟ جنگ افغانستان از سوی گروه های مخالف و حامیان منطقه یی شان با یک هدف کلان آغاز شده و تا امروز نیز زیر نام همان هدف ادامه دارد. مخالفان مسلح که اکثر شان حمایت های کشورها و گروه های افراط گرای منطقه را با خود دارند، برای منهدم کردن نظام سیاسی فعلی در افغانستان مبارزه می کنند و تلاش دارند که نوع حاکمیت قرون وسطایی و استبدادی خود را بر کشور حاکم سازند. همان نوع حاکمیتی را که حداقل مردم افغانستان شش سال تجربه آن را زیر نام” امارت اسلامی” دارند. از نظرمخالفان مسلح و به ویژه طالبان جنگ شان ماهیتی کاملا “اسلامی” و “آزادی بخش” دارد و آن ها مدعی اند که در برابر کفار می جنگند؟ آیا در این دیدگاه کدام تغییری پس از ریاست جمهوری آقای غنی به وجود آمده است که از تغییر ماهیت جنگ سخن گفته شود؟ شاید آقای غنی خواسته باشد که دیگر با طالبان نجنگد و یا آن ها را بخشی از سیاست فعلی دولتش بسازد ولی در این که ماهیت جنگ طالبان تغییر کرده فقط می تواند یک غلط انداز رسوا کننده باشد. طالبان از روزی که جنگ در افغانستان را آغاز کرده اند نه تنها ماهیت آن را تغییر نداده اند که حتا در شیوه های کشتار خود نیز هیچ دگرگونی یی رونما نکرده اند. مگر سربریدن افراد از همان شیوه های معمول تاکتیک جنگی طالبان در شانزده سال گذشته نبوده است؟ نمی توان با چنین فرافکنی های بی کفایتی های خود را در برابر شهروندان کشور توجیه کرد. اگرشیوه های جنگی طالبان کرده به همان میزان باید شیوه های جنگی و تدافعی نیروهای امنیتی کشور نیز دچار تغییر و دگرگونی می شد تا جلوی حوادثی چون چهارراهی زنبق، هرات و هلمند گرفته می شد. طالبان می توانند مطابق به نیازها و شرایط کشور تاکتیک های جنگی خود را تغییر دهند چرا چنین کاری از مدیران نظامی کشور ساخته نیست، به ویژه حالا که سرقوماندان اعلای نیروهای امنیتی نیز کسی است که شانزده ساعت متواتر کار می کند و دومین مغز متفکر جهان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا