خبر و دیدگاه

نقش تاریخ ، تفسیر غلط ، حدیث جعلی و قوم گرایی در محکومیت زن مسلمان

زمانیکه هجرت کردیم و دسترسی کامل به کتابخانه‌های جهان پیدا کردیم ، آموختیم که دین اسلام سرا پا عدالت است و اما وقتی به متون دینی خود که توسط انسان‌ها با علایق مختلف و طرز دید و بینش مختلف و عقده‌های سیاسی و مذهبی مختلف به رشتۀ قلم در آمده است، رجوع می‌کنیم ، زن در اسلام همیشه حیثیت شهروند دوم را در اجتماع مسلمانان داشته است نه اینکه در کنار مردان مساوی باشد و این بزرگترین بی‌عدالتی است که عالم دین، مذهبی و تحصیل یافته منحیث پیشتازان جامعه مرتکب شده اند.

درین تحقیق ما می‌بینیم که چه عوامل دست به دست هم داده است و باعث بدبختی زنان شده است؟ حتی علما نظر به صوابدید قوم و عشیره خود فتوی داده اند. تحصیل یافتگان برای اینکه موقف سیاسی و اجتماعی خود را پاسبانی کرده باشند خاموش مانده اند و طبقه مذهبی  برای منافع شخصی دست خود را با قومی و قبایلی بسته کرد. نه تنها دین را کورکورانه قبول کرد و از دین اسلام یک دین قومی و قبایلی ساخت و این مسله  مردم مسلمان را زیاد تر به قهقرا کشاند. مذهبی هر گز کوشش نکرد تا واقعیت‌های دین را خودش تحقیق کند و اتکا به گفتارگذشتگان کرد بدون اینکه توجه کند که گذشتگان به جزء از چند نفر محدود که جان های خود را در زندان باختند همه در ظلم سیاسی شریک بودند. و این باعث رکود فکری ، معنوی و پیشرفت مسلمانان گردید.

وقتی ما به تاریخ دورۀ مدینه نظر می افگنیم  که پیامبر(ص) اسلام حیات داشت و حتی دورۀ خلفای راشدین می‌بینیم که زن و مرد در مدنیت اسلامی سهم یگانه داشتند. زنان در کنار مردان هجرت کردند (با همدیگرمحرم نبودند) . منبر مسجد به پیشنهاد یک زن ساخته شد. سرمایه یک زن که خدیجه کبرا(رض) باشد در اختیار پیشوای اسلام قرار گرفت. اولین شهید در اسلام یک زن بود که سُومَیه نام داشت. قیچی موی سر مردان در ایام حج به مشوره یکی از همسران پیامبر (ص) یعنی اُم سلمه صورت گرفت. زنان در عقب مردان در مسجد قبا نماز ادا میکردند. در زمان حضرت عمر (رض) یک زن در مسلۀ مَهر با خلیفۀ اسلام در داخل مسجد استدلال کرد. زنان و مردان یکجا وضو میگرفتند. زنان باید خود شان در ازدواج خود تصمیم میگرفتند و حضرت بی بی فاطمۀ زهرا در حضور پدر بزرگوارش در عقد خود با حضرت علی (رض) حضور داشت. اما حالا می بینیم که زنان از صالون اصلی مسجد بیرون کشیده شده‌اند ، زن باید در خانه باشد. زن حق طلاق را ندارد و زن تنها سفر کرده نه میتواند. زن ناقص العقل است. زن در زمان عقد حضور ندارد و برایش تصمیم گرفته می‌شود و اجازه ندارد تا در مورد عقد خود تصمیم گیرد . پیامبر (ص) اعلام کرد که آموختن علم برای زن و مرد فرض است و اما امروز بیسواد ترین طبقه در اسلام زنان هستند.

در زمان حیات پیشوای اسلام حضرت محمد (ص)  اشخاص و گروه‌های متعدد عرض اندام کردند که به نام های مختلف یاد می شوند. یک عده به نام  اهل بیت پیامبر ، یک عده به نام یاران پیامبر ، یک عده به نام اصحاب پیامبر که یار پیامبر نبوده‌اند و اما با پیامبر از نزدیک دید وباز دید داشته اند. یک عده به نام مهاجرین و انصار عرض اندام کردند. پسان هم چهار نفر به نام خلفای راشدین منحیث رهبران سیاسی عرض اندام کردند و همچنان دشمنان پیامبر که مشتمل بر کفار و مشرکین مکه بودند و  بزرگان اهل کتاب که بعضی طرفدار و بعضی مخالف پیامبر بودند. از نگاه علم تاریخ همه ای این افراد و گروه ها یک وجه مشترک داشتند و آن عبارت ازین بود که مهره‌های سیاسی تاریخ بودند و نقش خود را در زمان خود به قسمیکه خود شان میدانستند و صوابدید روزگار شان بود بازی کردند.  اما در زمان حیات پیامبر (ص) الگو برای مسلمانان تنها پیامبر بود. این الگو تا ختم دورۀ خلفای چهارگانه که به نام خلفای راشدین در تاریخ مسمی گردید دوام یافت. بعد از دورۀ خلفای چهارگانه «اسوۀ» پیامبر قطع می‌شود وجای آنرا ظلم سیاسی میگیرد. ظلم سیاسی نه تنها عدالت را به شکل سرتاسری محو میکند ، باعث دو فاجعۀ سیاسی و اجتماعی بزرگ می‌شود: اول  زن را مطلق از صحنه سیاسی و اجتماعی بیرون میکند و بدین ترتیب جامعۀ مسلمان را یک جامعۀ بیمار می‌سازد زیرا نصف جامعه که زن باشد از نگاه روحی و معنوی و سیاسی و اجتماعی پژمرده می‌شود، خشک می‌شود و میمیرد. دوم باعث قتل نوۀ پیامبر می‌شود که این فاجعه بدن اسلام را دو تکه میکند و میدان را برای حُکام ظالم، مسرف و قدرت طلب باز میکند. هدف از شهادت نوۀ پیامبر این نبود که اسلام دو پارچه شود و مردم در نفاق زندگی کند. هدف از شهادت احیای عدالت سرتاسری و محوظلم سیاسی بود. اینجا می‌بینیم که شهادت در هدف اساسی خود ناکام ماند وباعث نفاق و به وجود آوردن عقده‌ها بین دو گروه حالا به نام سنی و شیعه می‌شود که در زمان رسول الله وجود نداشت. در گذشته ،خلفا با هم همکاری داشتند. زنان اهل بیت از همدیگر ستایش میکردند چنانچه بی بی فاطمه زهرا گفته است در زنان مانند عایشه دانشمند ندیدم. و بی بی عایشه گفته است که در زنان مانند فاطمه دانشمند ندیدم.

زمانیکه علما عرض اندام میکنند، اویکه با قوای ظلم سیاسی همکاری میکند و دست خود را با قوم پرستان یکی میکند به مقام شامخ می‌رسد که این را در اسلام علمای درباری گویند و اویکه نه میخواهد با ظلم سیاسی سازش کند مانند امام ابوحنیفه علیه الرحمه راه زندان می‌شود و در زندان میمیرد.

نقش اول درمحکومیت زن  نقش تاریخی بی بی عایشه (رض) است که زنگ خطر را به صدا درآورد. بلی ! نقش فعال سیاسی و علمی بی بی عایشه باعث شد تا بعد از درگذشت او ظلم سیاسی و قوم گرایان عرب دست به دست هم داده  و زن را از صحنه برای ابد بیرون سازند.

موضع گیری بی بی عایشه (رض) منحیث یک مهره سیاسی در زمان خودش قابل غور و تعمق است. وقتی ما مقام زن را مورد تحلیل و تفسیر قرار میدهیم. در تاریخ میخوانیم که بی بی عایشه یک فقهی بود و همچنان نقش یک شخصیت سیاسی را بازی کرد وقتی با حضرت علی (رض) مخالفت سیاسی پیدا میکند. موضع گیری های بی بی عایشه  به ما چندین مطلب را می‌رساند که زن در اجتماع و سیاست و میدان فقه نقش عمده داشته است. در مسایل سیاسی اینکه حق به جانب بود و یا نبود و یا بالمثل حضرت علی (رض) حق به جانب بود یا نبود مطلق یک بحث جداگانه است. گل سخن درین جاست که نقش بی بی عایشه (رض) زنگ خطر را برای زن ستیزان عرب و قوم گرایان عرب و به صدا در آورد که  نباید دیگر به زنان، که تا قبل از اسلام دختران را زنده بگور میکردند ، موقع  داده شود. تا اخیر دورۀ خلفای  راشدین و در گذشت بی بی عایشه جزیی ترین خصومت بر علیه زن وجود نداشته است. بعد از در گذشت بی بی عایشه (رض)منحیث اولین فقهی زن و اولین سیاستمدار زن، دیگر زنان به شکل اساسی در صحنه  اجازه داده نشدند. اویکه  در جمع سنت و جماعت پیوست به خاطر افکار قومی و قبایلی به زن خصومت نشان داد و نگذاشت دیگر زن سر بالا کند و اویکه ادعای شیعه گری کرد به خاطر موقف سیاسی عایشه  (رض) در مقابل حضرت علی (رض) با زن از در خصومت پیش آمدند و تا امروز زن در جامعه شیعه به شکل اساسی با مردان همسان نیستند در حالیکه وقتی  بی بی عایشه (رض) در جنگ جمل شکست خورد ، حضرت علی (رض) همسر پیامبر را با عزت و احترام خاص دوباره به مدینه فرستاد تا به بانوی پیامبر که لقب ام المومنین را داشت صدمه نرسد. حضرت علی (رض) میدان سیاست را سیاست شناخت و اما کرامت بانوی پیامبر را به جای خودش  محترم شمرد. . اما ظلم سیاسی سنی به خاطر قوم گرایی که به زن احترام ندارد و ظلم سیاسی شیعه به خاطر موقف سیاسی عایشه او را حتی به حیث عضو اهل بیت به رسمیت نه می شناسد.

زن را وقتی می توانستند از صحنه بیرون کنند که دستاویز قوی قرآنی و احادیث باید به مردم پیشکش میشد تا مردم قانع می‌شدند که اساساً زن  را خدا محکوم کرده است. علمای تفسیر بزرگترین جفا را نه تنها در حق  زن بلکه در حق اسلام کردند و شیعه و سنی قرآن را طوری تفسیر و ترجمه کردند تا زن مؤمن دیگر صدای خود را نکشد . پس نقش دوم در محکوم کردن زن در اسلام با تفسیر غلط و حدیث جعلی به مخالفت زن عرض اندام کرد که تا امروز  زن مسلمان را از حقوق که خداوند برایش داده است محروم کرده اند.

در تفسیر آیۀ «اضرِبوُهُن» (سوره نساء آیۀ ۳۴) تفسیر کرده‌اند «زنان  با ضرب (اندک و خفیف بمنظور تأدیب و تنبیه نه به قصد تعذیب و اهانت) تنبیه نمائید». این جملات که به قصد تعذیب و اهانت نزید در قرن بیستم در اثر فشار های  سازمان های حقوق بشر در تفاسیر زیاد شده است. در غیر آن همانا زدن را قبول دارند. یعنی زن را بزنید. از یک طرف  رسول خدا گفته است که زنان تانرا مانند دوره جاهلیت نزنید و قرآن می‌گوید که «واللهُ جعل لکم من بیوتِکم سکنا» یعنی و خداوند از خانه‌های تان برای شما مایۀ آرامش پدید آورد ، از طرف دیگر مذهبی شیعه و سنی می گوید اگر زنان اطاعت نکردند بزنید ایشان را.

تفسیر حیله‌ گرانه اینکه مردان سرپرست زنان هستند مثال دیگری است از تفسیر زن ستیز که توسط اتحاد قوم جاهلی عرب و مفسر که دست خود را با قوم پرست عرب یک‌جا کرده است، شیعه و سنی شخصیت زن را محو و نابود کرده است.

اکثراً «قوامون» را سرپرست ترجمه کرده‌اند. خوب توجه کنید که مشکل حیله در کجاست. در زبان عربی  از نگاه علم ایتومولوژی یا لغت شناسی آیۀ«قوام» ،( به فارسی/ دری می‌نویسم تا همه دقیق بدانند) با (زبر و پیش و زیر) نوشته می‌شود وسه معنی متفاوت دارد. (القَوام با زبر) یعنی قامت و بلندی ، راستی و عدل معنی میدهد.(القُوام با پیش) ، یک نوع بیماری است که دست و پای را میگیرد.( القِوام با زیر) یعنی آنچه بدان قایم و پا بر جا باشد، نظام کار ، آن مقدار طعام که برای انسان پسنده باشد و (القِوامه) یعنی سرپرستی و قیمومیت.  آیۀ قرآن مجید با «زبر» است نه با «زیر» و القَوام یعنی راستی و عدل معنی میدهد. همچنان آغاز آیۀ ۳۴ در رابطه با خانواده است. “رجل “ در عربی «مرد» و هم «شوهر» معنی میدهد. و امتداد آیه همه موضوعات نفقه و  اطاعت زن است که در رابطه با روابط زن وشوهر میشود. همه مردان اجتماع متکفل نفقه زنان نیستند مگر تنها شوهران. پس تفسیر درست آیه چنین است: شوهران با زنان به راستی و عدل رفتار کنند.

قوم گرایان عرب  با آنانیکه به قرآن دسترسی داشتند احادیث جعلی را به مخالفت زن ساختند که مغایر اخلاق محمدی و عدالت قرآن است.

.. طور مثال زن نه می‌تواند رهبرشود در حالیکه بی بی عایشه یک رهبر نظامی و سیاسی بود. و در آن زمان آن کسی که رهبر نظامی میبود رهبر سیاسی هم میبود. حدیث دیگر جعلی روی زبان‌ها افتاد که چون قرآن گفته است دو شاهد زن است و یک شاهد مرد ، پس زنان ناقص العقل هستند. حدیث ساختگی دیگر که  ختنه دختران خوب است تا شهوت شان کم شود. احادیث جعلی که زن نه می‌تواند  بدون اجازه شوهر بیرون رود. یعنی تفسیر غلط قرآن مجید که کتاب هدایت و عدالت است و ساختن احادیث جعلی از نگاه زبانشناسی در نابود کردن نقش زن تأثیر  فوق‌العاده عمیق وارد کرد .

نقش چهارم که بعد از میان رفتن خلفای راشدین و در گذشت بی بی عایشه روی آوردن دوباره افکار قومی و قبایلی  در جامعه عرب بود. اسلام آمد و همه را در دین خواهر و برادر گفت. همه اقوام را با هم متحد ساخت و از آن یک امت واحد ساخت. این روحیه به مفاد قوم گرا نبود که زن و مرد با هم مساوی باشد ، اقوام با هم مساوی باشد وخویش خوری نباشد.  در اسلام محمد عرب و عجم نبود. حضرت رسول کریم سلمان فارس را «اخی» یعنی برادرگفت . این اشتباه تفوق قومی و سرکردگی قومی درمجلس سقیفه توسط بزرگان اسلام بعد از رحلت پیشوای اسلام  صورت گرفت که به جای تقوی در دین مسئلۀ  قوم و انصار و مهاجر را بالا کردند. گرچه در زمان خلفا ، آن‌ها بسیار توجه می‌کردند که از عدالت کار گیرند و اما سنگ نفاق قومی را خود شان در اسلام گذاشتند و بعد ازینکه  آن‌ها از بین رفتند مخالفین اسلام به نام اسلام تهداب اسلام قومی را آباد کردند و علما هم حتی کفوه در دین را به نفع طبقات اجتماعی تعریف کردند نه به اساس تقوی در دین که حکم قرآن است.

قوم گرایی عرب سرحد آن به افغانستان و ایران رسید و  حالت را که امروز شما درین دو کشور به مخالفت زن می‌بینید قدامت هزار ساله دارد و نو نیست. این اتحاد قوم و مذهب بعد از به میان آمدن محمد  بن عبدالوهاب مذهبی تند گرا و جاهل عرب  زیاد تر دامن زده شد. این مرد ناسیونالیزم عرب را به نام دین و سنت تبلیغ کرد. محمد ابن عبدالوهاب دست خود را با انگلیس یکی کرد و ترکیه عثمانی را که عرب نبودند از پا انداخت و امروز دست خود را با آمریکا یکی کرده است تا ایران را که عرب نیست از پا در آورد. و این روند در دیگر کشور ها هم کارگر افتاد مخصوصاً آن عده کشور ها مانند افغانستان که از اول قومی و قبایلی بودند و طالبان زیر تأثیر همین روش تند وهابی قرار گرفتند. ایران هم که در اول سنی بود و بعداً در زمان صفوی ها شیعه شد چون بی بی عایشه صدیقه (رض) در مقابل حضرت علی (رض) جنگیده بود شخصیت علمی و مقام اُم المومنین او را انکار کردند و در نتیجه در ایران هم که خود را سردمدار دموکراسی اسلامی می‌گوید  زن نقش سیاسی و دینی ندارد. در ایران زن در مجلس خبرگان نیست و هم قاضی شده نه می‌تواند. و اما بازهم نسبت به عربستان بهتر است.

امروز که  اتاق زنان را  در مسجد جدا کرده‌اند این سنت اسلام نیست. این سنت قوم گرایی عرب است. امروز که زن طلاق گرفته نه می‌تواند  ، این سنت اسلام نیست. این سنت جاهلی عرب است. امروز که زن قاضی نه می‌شود، این سنت جاهلی عرب است نه اسلام. امروز که فیصدی زیاد زنان بی‌سواد هستند این سنت اسلام نیست، سنت جاهلی عرب است که  زیر نام قوم و غیرت و ناموس یک پوشش اسلام زده‌اند مانند نقل کمبار افغانی، زیربادام است و بالای آن شکر. امروز اسلام در سرتاسر جهان  درزیر قوم گرایی و قوم پرستی است و روی آن یک پوشش است به نام اسلام. امروز که ملای مسجد بالای منبر در کابل می‌گوید که زنان تانرا بزنید اساساً قوم گرایی عرب را زیر نام دین و سنت تبلیغ میکند نه اسلام محمد را. امروز که زن در مجلس عقد خود حضور ندارد و برای او تصمیم می‌گیرند این سنت قوم و قبیله است نه اسلام محمد. امروز که یک مرد شرم دارد تا نام مادر  و یا خواهر خود را در محضر عام یاد کند برای این است که انگاشت های قومی را قِسمی به مردم قبولاندند که اگر تو نام همسرات و یا مادرت و یا خواهرت را بگیری این بی ناموسی است و بدین وسیله زن را از جامعه مطلق بیرون کردند تا کسی جرأت نکند نام او را بگیرد چه خاصه که زن در جامعه یک جایگاه داشته باشد. . علمای شیعه و سنی به جای آشتی دو مذهب آتش نفاق افروختند و با دلایل و داستان‌های غلط و بی‌اساس همدیگر را کوبیدند و هی  به جای اتفاق و اتحاد کوشش کردند که ثبوت کنند که کی حق به جانب است. نتیجه  اینکه صفوی ایران باعث کشتار مسلمان سنی شد و در کشور زادگاه من افغانستان در دوران امیر عبدالرحمن خان بزرگترین جنایات در مقابل شیعه و قوم هزاره صورت گرفت. تعصب علمای سنی افغانستان باعث شد تا مردم شیعه در عسکری و وزارت خارجه افغانستان تا اخیر سالهای ۱۹۶۸ میلادی حق شمول نداشته باشد و امروز هستند کور دلان که دختر خود را به شیعه اجازه ازدواج نه می‌دهند و جالب اینکه بعضی ازین اشخاص عضویت احزاب اسلامی را هم دارند. چون رهبر نادان حزب شان قومی است این بیچاره اسلام قومی را آموخته است.

امروز اگر زن طلاق گرفته نه می‌تواند این اسلام محمد نیست ، این رویه قومی و قبایلی است که برای ما طرح کرده اند. در اسلام نکاح یک قرار داد است و هر دو جانب عقد حق فسخ آنرا دارند. امروز اگر دختر حق انتخاب همسر را ندارد و برای او به ذوق خود همسر انتخاب می کنند این اسلام محمد نیست این اسلام قومی و قبایلی است امروز اگر یک دختر حق خواستگاری از یک مرد را ندارد این سنت اسلام نیست ، سنت قوم و قبیله است. بی بی خدیجه کبرا از حضرت محمد (ص) خواستگاری کرد . پس زن حق دارد خواستگاری کند.

نتیجه اینکه اگر شما در یک عروسی می‌روید و زنان و مردان جدا هستند شما در یک عروسی قومی و قبایلی به نام اسلام تشریف برده‌اید نه عروسی اسلامی. اگر شما عروس را در عقد نکاح نه می‌بینید و مردان دور یک میز مانند مرغ جنگی دور هم جمع هستند ، شما در یک نکاح قومی و قبایلی تشریف برده‌اید نه نکاح اسلامی. اگر شما برای دختر تان اجازه نه میدهید که با کی ازدواج کند شما از اسلام به دور هستید زیرا حق شرعی دختر است که خود او همسر خود را انتخاب کند. اگر  همسر شما از شما خوش نیست و میخوهد طلاق بخواهد و شما طلاق نه می‌دهید شما از اسلام محمد  به دور هستید و یک مرد قومی و قبایلی یعنی وحشی هستید. اگر شما در یک مسجد نماز ادا می‌کنید و در آن مسجد اتاق زنان جدا ست آن مسجد ، مسجد قوم گرایا مذهبی است  به نام اسلام. در اسلام مسجد زن و مرد یکی است. اگر شما دختر تانرا منع می‌کنید که حقوق  سیاسی تحصیل نکند ، شما مخالف بی بی عایشه هستید زیرا او یک شخصیت سیاسی بود. اگر شما شیعه هستید و در خانواده شما یک دختر نامش عایشه نیست شما  به همسر پیشوای اسلام احترام ندارید و با روحیه تعصب زندگی می کنید. در گذشته هم گفتم  حال باز می‌گویم اینکه کشور های  اسلامی باید و شاید از حالت قومی استعفا کنند ، رجوع کنند به اساسات دین محمد که همه از حقوق متساوی و کرامت انسانی سخن می گوید.

برای اینکه روحیه تعصب را شکستانده باشم  این مضمون را به روح پاک مادرم مرحومه ستاره یونس و روح خواهرم مرحومه رنا یونس فرهادی دعای مغفرت فرستاده اهدا می کنم. .

سیزدهم ماه جولای ۲۰۱۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا