خبر و دیدگاه

نگاهی به تحریکات قومی خلیلزاد در آستانه انتخابات افغانستان

drabdullahamongppll

آقای زلمی خلیلزاد اخیراً در روزنامه فایننشل تایمز چاپ لندن یک مقاله تحریک آمیز قومی و گمراه کننده  و خطاب به جامعه جهانی نوشته است که  خیلی تاسف آورد است. این مقاله در شرایطی  به نشر می رسد که مردم افغانستان برای هایی از دست رژیم فاسد و ناکام کرزی که میراث بوش- خلیلزاد است برادرانه به این و آن کاندید مورد نظر شان به امید تغییر  به آینده تابناک آمادگی برای انتخابات هفته آینده می گیرند.

آقای خلیلزاد بجای اینکه جامعه جهانی را توصیه نماید که تلاش نمایند انتخابات آزاد، شفاف و دموکراتیک را در افغانستان برگزار نمایند تا مردم افغانستان در زیر چتر نظام مشروع و منتخب  شان سر نوشت خویش را بدست گیرند، به  حامیان خود نظریات گمراه کنند و ضد اتحاد مردم افغانستان را در حساس ترین شرایط  مطرح می سازد.

واقعیت اینست که خلیلزاد از همان روشی که  دیروز آمر خود بوش را در واشنگتن در مورد واقعیت های افغانستان فریب داد، در تلاش است که آقای اوباما را نیز راه گم سازد. این در حالیست که امروز نه تنها مردم افغانستان ، بلکه  امریکا و متحدین آن بهای کار کرد های آقای خلیلزاد  را می پردازند.

خلیلزاد در مقاله شان سه مفکوره  خیلی ماجراجویانه را به جامعه جهانی قبل از همه برای امریکا مشورت می دهد: یکی اینکه انتخابات تقلبی که ممکنست توسط کرزی صورت بگیرد بر رقیبان اصلی او مثل داکتر عبدالله بقبولانند طوریکه خود وی در انتخابات ۲۰۰۴  بالای آقای یونس قانونی و دیگران قبولانده بود؛

دوم اینکه اگر طرفداران رقبای کرزی از” خط سرخ ” عبور کنند و دست به تظاهرات بزنند و نتایج انتخابات تقلبی را نپزیرند، قوت های ایساف آنها را سرکوب کند ؛

سوم اینکه از کاندیدان عمده همین حالا تعهد گرفته شود که تقلب را بحیث یک حقیقت پزیرفته و بدون مخالفت تسلیم کرزی شوند. چنانچه می نویسد” دومین و مهمترین گام برای امریکا، بریتانیا و ملل متحد اینست که در کابل توافقنامه ای را میان کاندیدان عمده به امضاء برسانند که آنها از “خط سرخ” عبور نکنند. آنها باید توافق کنند که طرفداران شانرا بر اساس تحریکات قومی  بسیج نسازند و هم چنان آنها نتایج انتخابات را در صورت شفافیت احترام بگذارند.”

در ادامه او می نویسد:”کاندیدان عمده باید یک اعلامیه مشترک به نشر برسانند که اتحاد بعد از انتخابات را حفظ  می کنند. آنها همچنان نقاط توافقات مثل   شکل گیری حکومت  مسوول وحدت ملی توسط برنده انتخابات ریاست جمهوری، حمایت از اعزام آیساف ، بهبود لازمی حکومت داری و فراهم آوری خدمات مشخص شود. و سر انجام آیساف مجبور است که در کنار افغانها نقش در کمک رسانی و برنامه عاجل جلوگیری از خشونت ها و  نزاع ها بازی کند.”

اما خلیلزاد نمی گوید اگر انتخابات شفاف باشد چه نیازی به تظاهرات خواهد بود؟ و اگر  درانتخابات تقلب صورت گرفت چه باید کرد؟ آیا مردم حق اعتراض را دارند؟ و اگر دارند چگونه آنرا بیان کنند؟

خلیلزاد می نویسد:”افغانستان در آستانه دومین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ خود قرار دارد. طبیعتاً انتخابات رویداد ها را  قطبی میسازد. اما افغانستان که تجربه محدودی از سیاست انتخاباتی  دارد و شورشها در آن جریان دارد، یک خطر واقعی اینست که کمپاین انتخاباتی می تواند کشور را بی ثبات سازد. “

خلیلزاد در ادامه می نویسد:”من تمام نامزدان پیشرو را می شناسم که همه به روند دموکراتیک احترام قایل هستند. اما بازهم خطر از برخی آنها  و یا طرفداران شان وجود دارد که ممکنست از حدود رقابت های مسوولیتی شان فراتر روند. من هم چنان می دانم که برخی خارجی ها بجای اینکه به کاندیدان اجازه بدهند که حمایت سیاسی شانرا از صندوقهای انتخاباتی به آزمایند به سادگی دچار وسوسه و  در جستجوی اهداف خود هستند. “

خلیلزاد می نویسد: پنج سال قبل من امتیاز نمایندگی دولت امریکا در افغانستان و کمک به موفق رساندن انتخابات را داشتم.” این در حالیست که انتخابات ۲۰۰۴ در تحت رهبری خلیلزاد وایسرای افغانستان نه تنها به بد ترین شیوه قومی سازی شد، بلکه با تقلبات گسترده همراه بوده و کاندیدان رقیب کرزی زیر فشار خلیلزاد مجبور شدند که پیروزی کرزی را بپزیرند.

خلیلزاد در مورد خطر قومی شدن انتخابات در حالی حرف می زند که بر عکس تصور شان مردم افغانستان برای نجات شان دست بدست هم داده در کنارهم در انتخابات اشتراک می کنند. بگونه مثل از جنرال شهنواز تنی  گرفته تا رمضان بشر دوست به بسیار آزادی به دورترین نقاط کشور از خوست گرفته تا بدخشان کمپاین می کنند. به همینگونه داکتر عبدالله از حمایت گسترده در تمام مناطق افغانستان به شمول پایگاه قومی کرزی در قندهار برخوردار هستند. زیرا مردم به تغییر نیاز دارند و این تغییر را نمی توانند در وجود کرزی جستجو کنند. هم چنان اکثریت ائتلافها درین انتخابات فراتر از لحاظ قومی و منطقوی نسبت به انتخابات تحت امر خلیلزاد در ۲۰۰۴ است.

خلیلزاد در مورد خطر قومی شدن انتخابات چنین نظر می دهد:” من چندین خطر را در انتخابات جاری می بینم:

نخستین خطر در قطب بندی های قومی است. با نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات این روند هرچه بیشتر رنگ زشت قومی بخود می گیرد. برغم پیشرفت در میان جوانان،   قومیت تا هنوز یک مشکل خطرناک در سیاست افغانستان باقیمانده است. جذبه های قومی می تواند پیامد های جدی منفی برای ثبات کشور و ماموریت بین المللی ناتو داشته باشد. ” خلیلزاد در ادامه به دروغ شاخداری پرداخته چنین می نویسد:”درین اواخر نشانه های برهم زننده ثبات در شمال افغانستان که در آن اکثریت باشندپان آنرا تاجک و ازبک و یک تعدادی معدودی پشتون ها زندگی می کنندف دیده شده است. گزارش ها های قبلی نشان می دهد که پشتون های محلی در آنجا در نتیجه ارعاب مجبور شدند که به طالبان بپیوندند. این در حالیست که این منطقه در گذشته نسبتاً آرام بوده است. “

پرسش اساسی از خلیلزاد اینست که فرض کنیم  اقلیت های پشتون درشمال در نتیجه ارعاب تاجکان و ازبکان به اصطلاح او طالب شدند، خلیلزاد را در واشنگتن کی طالب طلب ساخته است؟

خلیلزاد عواقب  قتل احتمالی کدام کاندید رقیب کرزی را چنین به تصویر می کشد: ”  طالبان و گروه های مخالف آرامش ممکنست از وضعیت بهره برداری نموده تا  جلو انتخابات را بگیرند. این می تواند بگونه مثال طوری اتفاق به افتد که یکی از کاندیدان کشته شود و مطابق به قانون  اساسی افغانستان انتخابات اجباراً به تعویق خواهد افتاد. این در حالیست که  تلاش های ناکام سوء قصد به جان معاون یکی از کاندیدان قبلاً صورت گرفته است.”

“اگر یک کاندید کشته شود، شاید کاندیدان متباقی یکی دیگر  و یا حکومت فعلی را که مسوولیت امنیت کاندیدان را به عهده  دارد متهم سازند. درین صورت  این اتهام به پیش کشیده خواهد شد که حکومت فعلی برای ماندن در قدرت انتخابات را به تعویق  انداخت. در صورت به تعویق افتادن انتخابات این پرسش مطرح است که آیا دولت فعلی  مشروعیت و صلاحیت تمدید دوران حکومت را بعد از بیست اگشت دارد یا خیر.  “

خلیلزاد نگرانی خود را در مورد نپزیرفتن نتایج انتخابات توسط کاندیدان عمده چنین بیان می کند:” خطر دیگر اینست که یک یا چند کاندید نتایج انتخابات را نپزیرند و در نتیجه تظاهرات خشونت آمیز متواتر احتمالاً در کابل اتفاق به افتد.  درینصورت معلوم نیست که دولت افغانستان توانایی تامین امنیت را داشته باشد و یا از قوت های ایساف کمک خواهند خواست. احتمال دارد یک وضعیت سر درگم نابرنده و یا عواقب خیلی جدی برای ایساف بوجود خواهد آمد که چگونه نقش در آوردن امنیت بازی کند.”

خلیلزاد به امریکا و بریتانیا توصیه می کند که رهبری و کنترول انتخابات را بدست خود گرفته کشور های دیگر را نگذارند که به غیر از کرزی از کاندیدان دیگر حمایت کنند.”  جامعه جهانی نیز یک موضعگیری غیر مفید خواهد گرفت. این در حالیست که ایساف و ملل متحد با فراهم ساختن امنیت و مسائل لوژیستیکی برای انتخابات نقش حیاتی دارند. یک تعداد مقامات [خارجی]روشهای نا مناسب را در پیش گرفته اند. یک تعداد آنها طرفدار کرزی  هستند و مردم را تشویق خواهند نمود که از وی حمایت کنند.  و تعدادی دیگری رقبای او را تشویق خواهند نمود که مردم را متحد ساخته و یا حد اقل انتخابات  را به دور دوم بکشانند.”

“اگر این خطرات درنظر گرفته نشوند امکان دارد که انتخابات اختلافات مردم افغانستان را عمیق تر ساخته و ثبات را برهم بزند. برای اینکه این خطرات به حد اقل کاهش داده شود امریکا و دیگر متحدین افغانستان رهبری را در دست گرفته از موضع بازی گران دیگر اطمنان حاصل نمایند. ما باید جلو رفتاری های را که بر نتایج انتخابات تاثیر بگذارد، بگیریم. “

برخی ها معتقد هستند که خلیلزاد و کرزی هر دو از میراثداران بوش هستند. ممکنست خلیلزاد شکست کرزی را در انتخابات به ضرر خود ببیند که نه تنها رازها و توطئه های آنها در زمان تصدی شان افشاء شود ، بلکه پست خیالی نخست وزیری را که گفته میشود به خلیلزاد وعده داده شده است در واشنگتن از دست برود.  آینده نزدیک نشان خواهد داد که دسایس و تلاشهای آقای خلیلزاد به کرسی خواهد نشست و یااراده میلیونها انسان تحول طلب افغانستان همه میراثداران بوش و حکومت مافیایی ایشان را از ریشه برخواهد چید.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا