مارشال فهیم خودکشی سیاسی کرد
اخیرآ در آستانه انتخابات افغانستان، معامله گری های سیاسی چشمگیری شکل گرفت، که با واکنشهای مختلفی در رسانه های داخلی و خارجی همراه بوده است. یکی ازین معامله گری ها، کنار آمدن مارشال قسیم فهیم، وزیر دفاع پیشین افغانستان در دوره های موقت و انتقالی با حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، بشمار میرود. گرچه معامله گری در دنیایی سیاست یک پدیده ای جدید نیست، شاید یگانه مشخصه ای که میتواند این معامله گری را جالبتر و از دیگران متمایز بسازد، چرخشی ١٨٠ درجه نا بهنگامی معامله گر مذکور- که چندی پیش یکی از منتقدان سرسخت حکومت کرزی پنداشته می شد- می باشد. مطلب حاضر ملاحظات سياسي مربوط به ايجاد معامله گری نابهنگام مارشال فهیم را مورد بحث و تحلیل قرار مي دهد.
مارشال فهیم بعد از پیروزی حامد کرزی در انتخابات قبلی ریاست جمهوری تا بحال خانه نشین بوده، درین مدت پنج سال در ایجاد جبهه ملی، جبهه اپزیسیون دولت کرزی، نقش کلیدی داشت. درین مدت او باربار با لحن احساساتی حکومت کرزی را نقد کرده، میگفت: “کرزی مجاهدین را که میخ های با ثبات در افغانستان هستند در حاشیه رانده..” اظهارات تند و احساستی او بر ضد کرزی، ظاهرآ برای منافع مجاهدین در کل، بخصوص برای هوادارن جبهه مقاومت سابق امید بخش بوده، اشتباهات که او در دوران حکومت موقت و انتقالی مرتکب شده بود، آهسته آهسته کمرنگ میشد.
ولی مارشال فهیم در انتخابات ریاست جمهوری ماه اگست سال جاری با یک چرخش غیرمترقبه و دور از انتظار، سمت معاونیت اول حامد کرزی را قبول کرد. او حامد کرزی را یک شخصیت مطرح و پرنفوذ خطاب کرده، سپس حمایت خود را از او اعلان نمود. این عملکرد او برعلاوه ای واکنش ها گسترده ای در رسانه های داخلی و خارجی، بخصوص تاثیراتی منفی را بالای هوادارن جبهه مقاومت وارد کرد.
این حرکت تعجب برانگیز مارشال فهیم میتواند انگیزه های مختلف داشته باشد: 1) مارشال فهیم در مدت پنچ سال گذشته، از خانه نشینی، که مصروفیت های سالمی از قبیل، شعر خوانی، اسپ رانی، … برای او به میراث گذاشت، خسته شده، در صدد یک مصروفیت جدید و تاثیرگذار، که دارای مسئولیت اجتماعی باشد، شده است؛ 2) برادران مارشال فهیم با فامیل کرزی روابط تجارتی داشته، ازین جهت این حرکت میتواند، البته در صورت پیروزی حامد کرزی در انتخابات، بر سرمایه ای هر دو فامیل افزون کند؛ 3) اشتراک فهیم در دولت شاید اتهاماتی سیاسی بر ضد وی را، از قیبل “جنگسالار و ناقض حقوق بشر”، از طرف مخالفین سیاسی او، خنثی کند؛ 4) او شاید ارزیابی کرده باشد، که در صورتی پیروزی جبهه ملی در انتخابات، شاید مقامی که کرزی برای او پیشنهاد کرده، بحیث نماینده ای قوم تاجیک، برای او نرسید، آن هم بنابر حضور افراد مطرح دیگر در جبهه ملی.
او که یکی از اعضایی کلیدی جبهه به شمار میرفت، بطور اشکار سمت معاونیت حامد کرزی را نسبت به عضویت در جبهه ملی- که ظاهرآ منافع کتله ای عظیم مجاهدین را در بر دارد- ترجیح داده، سعی کرد تا به نفع حامد کرزی جبهه ملی را بپاشاند؛ وسعت نفوذ او را درین مورد میتوان در نتایج انتخابات آینده سراغ یافت. پس معامله ای مارشال فهیم با حامد کرزی بنابر یکی از انگیزهای نامبرده فوق، و یا مجموع از آنها، را میتوان یک حرکت “فردی” استوار به منافع شخصی او تلقی کرد، نه “تشکیل ائتلاف” با گروه حاکم. چون ائتلاف در فرهنگ سیاسی یک راهي مهم و مثمر براي افزايش قدرت و گسترش منابع احزاب سیاسی بشمار میرود، که بر اثر اتحادي موقت میان دو يا چند گروه و احزاب سیاسی، به منظور تاثيرگذاري و يا کسب قدرت بيشتر از اندازه ی كه احزاب و يا گروه هاي مذکور بصورت انفرادی مي توانند به آن دست پيدا كنند، بمیان میاید، البته با تمرکز بالای اهداف مشترک که اکثرآ از عمر کوتاه مدتی برخوردار می باشند.
جالب این است که این مارشال فهیم بود که پست معاونیت ریاست جمهوری را در اداره حامد کرزی نمایاشی و تشریفاتی تعریف کرده بود و حالا او خود حاضر شده، که بر خلاف تمام همسنگرانی سابق اش جبهه بگیرد، آن هم به نفع آن شخصی که از او مثل گدی گگ استفاده کرده، سپس او را خانه نشین کرد. فرض کنیم که کرزی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود، و مارشال فهیم معاون اول او: آیا مارشال فهیم قادر خواهد شد که از تمام حقوق و صلاحیت های که یک معاون اول ریاست جمهوری برخوردار است، مستفید شود؟ یا واضحتر بگویم: آیا کرزی خواهان افزایش قدرت مارشال فهیم است؟ گمان نویسنده این سطور برین میرود که حامد کرزی، مارشل فهیم را برای تضعیف و از بین بردن شخصیت های مطرح جبهه مقاومت استفاده خواهد کرد، بعد از رسیدن به اهداف خود، او را دو باره خانه نشین خواهد ساخت و یا شاید او را در دادگاه دنهاگ کشانید. ازین جهت باید مارشال فهیم، که خود را دو باره همبازی حامد کرزی ساخته، این بار هوشیارانه عمل کنند در غیر آن اندک اشتباه، عواقب وخیمی را دربر خواهد داشت.
بدبختانه امروز در صحنه ای سیاسی افغانستان، بنابرعدم موجودیت احزاب مقتدر سیاسی با برنامه های شفاف و ملی، ما شاهد معامله گری های سیاسی هستیم، که اکثرآ به نفع شخصی یک عده محدود معامله گران و حلقه چهار اطراف آن تمام میشود، و خواست و منافع کتله های مردم که معامله گران سیاسی ظاهرآ نمایندگی آنها را میکنند، پایمال میشود. یکی از پیامد های که این روند با خود دارد، بروز فاصله میان مردم و انعده اشخاص معامله گر است؛ از دست دادن حمایت مردم برای یک شخصیت سیاسی، خودکشی سیاسی پنداشته میشود.