خبر و دیدگاه

پژوهشی در باره ی جنگ خونین سرد در جهان

 

در حالیکه نزدیک به دودهه از ختم جنگ سرد می گذرد، مردم افغانستان هنوزهم از عواقب آن رنج می برند. در سطح بین المللی، جنگ سرد دوستان و دشمنانی را در گستره های مختلف بوجود آورد و آنان را به زشت ترین سرنوشت کشانید. ملیون ها انسان در کره ی  زمین ازجنگ سرد متأثرشدند. در سطح ملی، افغان ها یکی از پربار ترین کوله بار این جنگ را به دوش کشیدند وسال های زیادی را در جنگ، مصیبت وبدبختی به سر بردند. از همین جا است که جنگ سرد درس های بزرگی را به بشریت عرضه کرده است وما نیز نیاز داریم تا ازاین تجارب بیاموزیم.

پژوهشی در باره ی جنگ خونین سرد در جهان : عبدالقدیر میرزایی - ژور نالست تلویزیون آریانا
پژوهشی در باره ی جنگ خونین سرد در جهان : عبدالقدیر میرزایی 

اینک جنگ سرد و عواقب ناگوار آنرا طی برنامه ی ویژه ی پژوهشی به مطالعه می گیریم. این برنامه به سلسله ی برنامه های پژوهشی و تحلیلی در گستره ی مناسبات بین المللی و عواقب آن به افغانستان به دست نشر می رسد. مطالعات و پژوهش های که در قبال برنامه های هسته یی ایران و پاکستان به نشر رسید مورد استقبال تعداد کثیری از هموطنان ما در تمام جهان قرار گرفته است که انگیزه ی تهیه و نشرهمچو برنامه ها برای دست اندرکاران تلویزیون آریانا را فراهم می سازد. 

درگام نخست نگاهی داریم به پیشینه ی جنگ سرد در جهان :

ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :
واژه ی جنگ سرد برای نخستین بار توسط برنت بارانچ و والتر لیپمن دو دانشمند امریکایی مورد استفاده قرار گرفت آماج این دو پژوهشگر در طرح جنگ سرد ” دوره ی ویژه ی مخالفت ها و تسلیحات نظامی میان شرق و غرب ” بود که منجر به تنش ها و کنشهای دو جانبه در پنج دهه ی بعداز جنگ دوم جهانی گردید. جنگ سرد جنگ ستاره گان را بار آورد . جنگ که در ماورای ذهنیت ها می چرخید و در واقعیت ، نظارت استراتیژیک بر فضا و ماحول کره ی زمین بود . جنگ سرد ، نسلی از دکتورین نظامی و استراتیژیک ایجاد کرد که در سطح جهان گسترده شد و هیچ گاهی به خاموشی نگرایید هرچند گفته می شود که جنگ سرد به پایان رسیده است . و اما جنگ سرد یک پدیده ی اجتناب نا پذیر بود؟ آیا جنگ سرد تنها یک جنگ نظامی بود؟ و آیا جنگ سرد واقعا به پایان رسیده است ؟  این برنامه تلاش می نماید به این پرسش ها پاسخ ارایه نماید. در دهه دوم سده ی بیستم ، زمانی که اروپا روند تحولات بنیادی و اجتماعی اش را می گذشتاند ، انقلاب های بورژوازی شکل می گرفتند و جنبش های آزادی بخش سازمان می یافتند . پیروزی انقلاب بلشویک های روسیه در اکتوبر سال ۱۹۱۷ گسترده گی دامنه های آن به منگولیا ، آسیای میانه و قفقاز ، راهگشایی حکومت شورا ها به دامنه های شمال وغرب روسیه ی فدراتیف و سپس اوکرایین ، روسیه ی سفید و ملداویا ، از نخستین پیش زمینه های شکل گیری ابر قدرت جدید بود که با چهره ی کاملا تازه در برابر غرب شکل می گرفت . هم زمان با این توسعه ی سریع ” خط سرخ انگلیس و فرانسه ” که از نزدیکان ایالات متحده امریکا بودند قدرت های استعماری خود را در افریقا و آسیا می باختند و جا های آن ها را جنبش های نسبتا چپی که از ” خط سرخ ” حمایت می کردند پر می نمودند.

   

دهه ی سوم و چهارم سده ی بیست سیر توسعه یابنده ی برای طرفداران انقلاب روسیه بود که منجر به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی گردید . هر چند این دوران بحران مهم داخلی شوروی را با خود به همراه داشت با حیرت تمام در سطح بین الملی دست آورد ها ی با اهمیت را برای خود کمایی کرد به باور پژوهشگران یکی از عوامل با اهمیت برای حصول این دست آورد ها شکل گیری جنبش های آزادی بخش در نقاط مختلف جهان بود که اتحاد شوروی سوسیالیستی را به یک واقعیت مبدل می کرد یک واقعیت با قدرت که می توانست در برابر هر ابر قدرت دیگری قد راست کند.

 میرزایی :
دهه ی  پنجم قرن گذشته، سرآغاز جنگ دوم جهانی گردید. این جنگ، که اروپای شرق، به ویژه اتحاد شوروی وقت، پولند، هنگری، رومانیا، بلغاریا، چکسلواکیا، بالکان و قسمت های شرقی آلمان را به میدان اصلی خود مبدل کرد، جان پنجاه میلیون انسان را، در کمتر از شش سال گرفت. شکست آلمان فاشیست، که توسط شوروی و همکاران جهانی اش صورت گرفت، برای   شوروی ها و گروه موتلفین ، کامیابی بزرگ سیاسی به حساب رفت.

 ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :
پس از ختم جنگ دوم جهانی تحولات مهم اجتماعی در سطح جهان رخ داد . این تحولات از شرق اروپا آغاز گردید . در این دوران پولند ، هنگری ، رومانیا ، بلغاریا ، چکوسلواکیا ، یوگوسلاویا و البانیا شاهد انقلاب های سوسیالست ، کمونست بودند . در اواخر ده ی پنجاه سوسیالزم بین المللی ایجاد گردیده بود و رهبری آن را غول ابر قدرت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی به عهده داشت از سوی دیگر ایالات متحده ی امریکا خطر اتحاد شوروی را به خوبی درک می کرد و می دانست که دیگر با جهان متفاوت از خودش در معامله است .
دهه ی پنجاه دوران رشد یابنده تسلیحاتی برای هر دو ابر قدرت نامیده می شود . در این دهه هر دو ابر قدرت ، تلاش های زیادی به خرچ دادند تا پایگاه های نظامی سیار و ساکن خود را در افریقا ، آسیا ، اروپا وامریکای لاتین جا به جا نمایند . در اوایل دهه ی دهه ی شصت جنگ سرد به اوج خود رسید . دیگر این جنگ تنها جنگ سیاسی نبود ، دامنه ی این جنگ ، ایدیالوژی و سایکولوژی ، استخبارات ، فرهنگ ، صنعت و اقتصاد را در جهان در بر گرفته بود هر دو ابر قدرت تلاش داشتند تا جهان را در حیطه ی تاثیرات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی فرهنگی خود داشته باشد و بیشترین سرباز گیری های خود را از جهان سوم و رو به انکشاف می نمودند . شوروی در جنوب شرق آسیا ، مثلث ویتنام ، لاووس و کمپوچیا را ایجاد کرده بود و امریکا در همان جا به مثلث برما ، تایلند و مالیزیا می پرداخت . در امریکای لاتین ، شوروی ها ساندنیست های نیکاراگوا و چریک های کمونیست کیوبا را حمایت می کرد در حالی که امریکا ، هاندوراس را در برابر همسایه اش ، نیکاراگوا ، تقویت می کرد و رژیم سلوادور هالدی را در چیلی سرنگون کرد . در افریقا نیز تصویر مشابهی شکل می گرفت ، شوروی به زمبابوی ، موزمبیق و کانگو می پرداخت . در حالیکه که امریکا از طریق امریکا از طریق دولت اپارتاید افریقای جنوبی ، بر این دولت های چپ گرا فشار وارد می کرد جهان عملا در برابر یک جنگ تمام عیار سرد قرار گرفته بود .
 
  میرزایی :

پژوهشی در باره ی جنگ خونین سرد در جهان
پژوهشی در باره ی جنگ خونین سرد در جهان

پس از این که هر دو ابر قدرت، جهان را به دو قطب تبدیل کردند، جنگ سرد به جنگ ایدیالوژیک مبدل گشت. جنگی، که در آن یک جانب  ایدیالوژی مارکسیزم ـ لنینیزم را مرام خویش قرار داده بود و اصل جهانی شدن سوسیالیسم را برگزیده بود و جانب دیگر، اصل های آزادی ، لیبرالیزم و دموکراسی را فرا روی سرزمین های تحت تأثیر قرار داده بود. از یک سو احزاب چپ گرا حمایت مالی و سیاسی، شان را ازشوروی به دست می آوردند و از سوی دیگر، طرفداران لیبرالیزم ، حقوق بشر و دموکراسی حمایت های شان را از ایالات متحده و طرفدارانش حصول می کردند. ولی یک واقعیت انکار ناپذیر اینست که این کمک های مادی و حمایت های اخلاقی، با پالش و صیقل ایدیالوژی ها رنگ و رخ می گرفتند، که ارزش های معنوی آن، امروز به جهانیان آشکار است. 

ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :
در سال ۱۹۴۹ امریکایی ها و گروه کشور های همکارش پیمان نظامی اتلانتیک شمالی “ناتو” را در شهر واشنکتن پایه گذاری کردند . هدف از تشکیل این پیمان دفاع مشترک از کشور های ناتو پیامد جنگ سرد بود وهمه می دانستند که دفاع مشترک در برابر کیست و چه مفهومی دارد . هدف مهم دیگر ناتو را تقویت حضور امریکایی ها در اروپا شکل می داد . چه امریکایی ها می دانستند که بلوک سوسیالیستی شوروی دامنه اش را به اروپا گسترش داده و باعث خطرات جدی تری برای هم پیمانانش مثل بریتانیا ، فرانسه و آلمان می گردد . برلین شرق در اختیار شوروی ها بود و هنگری در زیر گلوی اروپای غربی از حضور نظامی شوروی ها رنج می کشید.
در سال ۱۹۵۵ دولت های سوسیالیستی پیمان نظامی وارسا را تاسیس کردند . پیمان وارسا در برابر پیمان اتلانتیک شمالی قرار گرفت و جنگ سرد را به اوج رسانید ، در بهار سال ۱۹۵۶ وزیران دفاع این پیمان هدف شان را هم اهنگی و تشریک برنامه ها در صورت مد اخله بر حریم دولت های عضو اعلام کردند. دمتری اوستینف وزیر دفاع اتحاد شوروی در کتاب خاطرات سیاسی اش می نویسد ” امریکایی ها وهم پیمانانش پی بردند که ما هیچ چیزی کم نمی اوریم . ما در کنار هم فکری نظامی برنامه های تقسیم اقتصادی داشتیم چیزی که در میان کشور های غربی بلای آن کشمکش وجود داشت . آنها دولت های کپیتالستی بودند و بر منافع مشترک فکر نمی کردند ولی ما اصول منافع مشترک بر انتر ناسیونالیزیم را در هدف اصلی خویش قرار دادیم”

ایالات متحده ی امریکا در سال ۱۹۴۷ مرکز خدمات استخباراتی خود ” سی آی ای ” را تاسیس کرد . هدف اصلی این سازمان را کشف اطلاعات در مورد شوروی ها ، دولت های هم پیمانانش و نقشه های ملی و بین المللی آنها تشکیل می داد . امریکایی ها از طریق این سازمان مخارج برنامه های فراوانی را راه اندازی می کردند کتا درون مخالفان خود جا بگیرند و آنان را از داخل منفجر سازند.
در سال ۱۹۵۴ ایتحاد شوروی کمیته ی امنیت دولتی ” کا ، جی ، بی ” خود را ایجاد کرد که کاملا وظایف همتای غربی خود را البته در جهت مخالف به عهده داشت این دو ارگان به مادر نهاد های خطرناک استخبارات دولتی دولت های مدافع شان مبدل گشتند این جنگ تمام عیار استخباراتی ، مخارج سرسام آوری در بر داشت . هر دو نهاد مراکز بزرگ آموزشی استخبارات داخلی و خارجی را در مسکو و ویرجنیا راه اندازی کردند و سالانه هزاران تن از مامورین استخبارات را برای هم پیمانانش آموزش می دادند سی آی ای و کا جی بی در استراتیژی جنگ سرد نقش های مهم را حاصل کردند . اندروپوف رهبر کا جی بی نقش برجسته و سازنده ی را در بیروی سیاسی حزب کمونست اتحاد شوروی و تقیین سیاست حزب حاکم بازی می کرد.
 
میرزایی :
بدین ترتیب جهان در خطر جدی قرار می گرفت. امریکا و شوروی همراه با دولت های مؤتلف خویش حق خود ارادیت ملت ها را تهدید می کردند. استقلال سیاسی کشورهای زیادی محدود به تحولاتی می شد که این دو ابر قدرت در صحنه ی بین المللی تمثیل می کردند. کشورهای افریقایی، آسیایی و برخی کشورهای اروپایی و امریکای لاتین از قربانیان اصلی تصاحب طلبی های دو ابر قدرت جهان می گردید. نقش نهاد های بین المللی نیز از جمله سازمان ملل متحد و شورای امنیت زیر سوال می رفت.

 ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :
داک ها مرسکویولد سرمنشی سازمان ملل متحد در دوران جنگ سرد می گوید ” جنگ سرد و به خصوص تاسیس پیمان های ناتو و وارسا نقش سازمان ملل متحد به عنوان یک نهاد بین المللی را که متضمن صلح و ثبات بین المللی بود زیر سوال برد سازمان ملل متحد به تربیون نمایش های روز وقدرت دو غول جهانی مبدل می گشت” در بیست ونه سپتمبر سال ۱۹۶۰ نیکیته خروسچوف رهبر اتحاد شوروی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همه ی جهان را حیران کرد وی در جریان سخنرانی کفش اش را از پا در آورد و در حالی که آن را به روی میز خطابه با شدت می کوبید هارولد ماک میلان نخست وزیر دولت بریتانیا را به مسخره گرفته و امریکا را با شدید ترین لحن اخطار می داد . امریکایی ها این نمایش را مسخره نمی دانستند زیرا می دانستند که رهبر دولت های سوسیالست که دارای زراد خانه های گرم و سرد هستند مواجه می باشند.
 
 
 پیامدهای جنگ سرد برای جهان چگونه بود؟
 این پرسشیست که ذهن صدها ملیون باشنده ی کره ی زمین را مشغول کرده است. باور متخصصین این است که تمام باشنده گان کره ی زمین به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم دود های نا مریی و کشنده ی جنگ سرد را نفس کشیده اند. جنگ سرد، جهان را چندین بار تهدید به نابودی ذروی می کرد. دراین دوران تولید سلاح های کشنده در زراد خانه های اتومی به اوج خود رسید و جهان را به محل خطرناکی مبدل گردانید. اما بارزترین تناقضاتیکه جهان را داغدار ساخت در کجا رخ داد؟

ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی

جنگ سرد به هیچ صورت پایان نیافته به این لحاظ که روسیه هنوز به عنوان یکی از بازمانده ی اصلی جنگ سرد شرایط پایان این جنگ را نه پذیرفته است . حلقاتی در روسیه و  غرب وجود دارند که خواهان اعاده ی دوباره ی جنگ سرد هستند .

داکتر داوود مرادیان

جنگ سرد به مادر جنگ های گرم مبدل می گردید در سال ۱۹۵۰ جنگ دو کوریا تصویری از جنگ سرد را در خود داشت و صد ها هزار کوریایی را گرفت در این جنگ دست های هر دو ابر قدرت شامل بود طرفداران کمونیزم تحت پرچم کوریای شمالی و طرفداران بورژوازی لیبرال به رهبری کوریای جنوبی تحت پرچم امریکایی ها به نبرد پرداختند این جنگ که سه سال دوام کرد سه ملیون کشته گرفت و باعث مرز کشی ۲۳۸ کیلومتری میان دو کوریا گشت و کوریای شمالی را به مخفی ترین و بسته ترین کشور جهان مبدل ساخت نمونه بسیار مهم دیگر جنگ سرد را بحران کیوبا می سازد امروز نیز نقش ابر قدرت ها کاملا در هر دو کوریا مشهود است.
بحران کیوبا در اوج جنگ سرد رخ داد کیوبا که در تحریم اقتصادی ایالات متحده قرار داشت از سوی اتحاد شوروی حمایت اقتصادی و سیاسی می گردید.
در چهارده اکتوبر سال ۱۹۶۲ کشتی های نظامی امریکا بر آب های شبه جزیره ی کیوبا لنگر انداختند. کیوبا که تحت زعامت فیدل کاسترو از حمایت شوروی برخوردار بود به خطر مهمی برای امریکا مبدل می گردید ، کرملین قصر سفید را تهدید به جنگ زروی کرد و کشتی های زروی خود را در حالیت اضطرار قرار داده و اعلام جنگ نمود ، هر چند بحران در یک شبانه روز به وساطت اروپا و عقب نشینی امریکا حل گردید ولی جهان برای ۲۴ ساعت در خطر جنگ خطر ناک هسته یی قرار گرفت که به نام ۲۴ بحرانی در تاریخ بشریت به یاد گار باقی ماند جان کندی رییس جمهور ایالات متحده ی امریکا در یاد داشت های سیاسی اش آن را یکی از مهم ترین روز های زنده گی سیاسی اش می خواند.
چندی نگذشت که جنگ ویتنام در گرفت در این جنگ نیز ابر قدرت های غرب و شرق در مبارزه ی اصلی قرار گرفتند این جنگ نیز قربانیان زیادی گرفت ویتنام پارچه شد و موج بزرگی از فاجعه ی بشریت ، فقر ، گرسنگی و ویرانی را به بار آورد . در این جنگ امریکا به مقابله ی مردم ویتنام تحت حمایت شوروی ها مواجه گشت و کینه توزی بیشتر امریکایی ها را در برابر شوروی ها به بار آورد. جنگ ویتنام در حدو یک ملیون و شش صد هزار نفر قربانی گرفت تنها ۶۴۰۰۰ نفر ، پس از جنگ در اثر انفجار های ماین های حفر شده جان باخته اند . امریکایی ها ۱۴۰ ملیارد دالر و چهل وهشت هزار سرباز خود را در این جنگ از دست دادند . جنگ ویتنام ، فاجعه ی بزرگی برای امریکایی ها به شمار می رفت . امریکایی ها در صدد جبران و تلافی آن بر آمدند تا این که چنین فرصتی را در جنگ افغانستان نصیب گشتند.

داکتر داوود مرادیان رییس مطالعات استراتیژیک وزارت خارجه افغانستان:
پیامد اصلی جنگ سرد سقوط نظام کمونستی در شوروی و از هم پاشی پیمان نظامی وارسا بود و اینکه اتحاد شوروی به عنوان یکی از ابر قدرت تقلیل یافت و یک قدرت منطقه یی ، این یکی از بزرگترین تحولات قرن بیستم بود . از سوی هم فروپاشی پیمان وارسا باعث شد که کشورهای اروپای شرقی دوباره به کشور های غربی بپیوندند. پس پیامد ها و نتایج این جنگ به شوروی ها بسیار تلخ و گران بود و ختم این جنگ برای امریکایی ها و جهان غرب یک پیروزی بزرگ سیاسی و ایدیالوژیک بود. پایان این جنگ باعث شد که ناتو نه تنها از بین نرود بلکه گسترش یافت و این پیمان به دروازه های مسکو رسید . پس از لحاظ نظامی پایان جنگ سرد باعث قدرت نظامی امریکا شد و قدرت سیاسی امریکا به شدت گسترش یافت و کشور های وابسته به بلاک شرق به امریکا پیوستند . نظام اقتصادی غربی به عنوان یک نظام برتر مورد قبول دنیا قرار گرفت اما وضعیت منفی که ختم جنگ سرد به غربی ها بوجود آورد این بود که دیگر هیچ دشمنی برای توجهی قدرت نظامی و اقتصادی غرب وجود نداشت نبود دشمن یکی از چالش های که جهان غرب به آن رو برو شد.

رزاق مامون نویسنده و ژورنالست :
پیامد جنگ سرد به طور کل اگر بپذیریم که گویا خاتمه یافته است برای افغانستان بسیار سنگین بود با توجه به این قضیه که هنوز هم رقابت های بین المللی در افغانستان ادامه دارد در کنار جنگ نا منظم گرم ، جنگ سرد دوام دارد .
در آستانه ی فروپاشی اتحاد شوروی یک نکته ی بسیار جالب را شاد روان احمد شاه مسعود ارایه کرده بود.
” افغانستان در تغییر وضح جهان نقش دارد . افغانستان نقش خود را در این راستا ایفا کرده و این جهان به هم پیوسته از تاثیرات ختم جنگ سرد بیشترین زیان را می بیند اگر فکر نه شود با ختم جنگ سرد ضربات پیامدی آن برای افغانستان بیشتر خواهد بود”
دقیقا ما می بینیم پس از فرو پاشی اتحاد شوروی عواقب تخریبی جنگ سرد در افغانستان بیشتر بود ضمن اینکه افغانستان به حیث نقطه ی تقاطع ابر قدرت ها مطرح بود اما آن وقت یک نوع توازن وجود داشت وقتی توازن برهم خورد بیشترین ضربه را افغانستان دید. با توجه به این موضوع ممکن در معامله های بعدی یک نوع صلح سرد در افغانستان به وجود بیاید.
در موجودیت کشور های رقیب در افغانستان یک صلح و موافقه ی که هم به وجود بیاید همان جنگ سرد است که ما از آن به عنوان صلح سرد یاد می کنیم . به این اساس تا زمانیکه در افغانستان به طور کامل توافق بین المللی جمع توافق منطقه یی جمع توافق داخلی به وجود نیاید از اثرات کامل و پس لرزه های جنگ سرد همیشه آسیب پذیر خواهیم بود.

میرزایی :
دراواخر دهه ی هفتاد، اتحاد شوروی وقت ، درگیر جنگ افغانستان گردید. در آغاز، این درگیری، با حمایت از دولت چپیِ تازه ایجاد، که در نتیجه ی تغییر رژیم جمهوری به دولت تحت حمایت شوروی انجامید، می چرخید. ستراتیژی نظامی، سیاسی و اقتصادی شوروی ها در افغانستان، تأثیر گذاری بر منطقه، نزدیکی به آب های گرم و تحکیم ایدیالوژی مارکسیسم ـ لینینیسم در جنوب آسیا بود. برای اجرای چنین راهکاری، در سال ۱۹۷۹، اتحاد شوروی، نظامیانش را به افغانستان پیاده کرد، که در همین دهه، باعث بزرگترین معضله ی غرب و شرق گردید. اندری گرومیکو، وزیر خارجه و سپس رهبر شورای رهبری شوروی، در زمان اشغال افغانستان، می نویسد: « ما می دانستیم رفتن نظامی ما به افغانستان، تصمیم آسانی نبود. بیروی سیاسی حزب کمونیست شوروی، پس از بحث های زیاد و بغرنجی، چنین تصمیمی را گرفت. ما در آن زمان به دو دسته تقسیم شده بودیم؛ برخی از همکاران ما با رفتن نظامی به افغانستان، مخالفت می کردند؛ ولی این مخالفت ها، مخالفت های آشکار نبود زیرا همه می دانستند که اگر ما آنجا نرویم، امریکایی ها خواهند رفت. ما نمی توانستیم بپذیریم که امریکایی ها در جوار مرزهای ما پایگاه منطقه یی بسازند. این قابل تحمل نبود». ازسوی دیگر امریکایی ها، که از جنگ ویتنام درس های بزرگی آموخته بودند، به حمایت از مخالفین نظام سیاسی افغانستان برآمدند.
 
ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :

پژوهشی در باره ی جنگ خونین سرد در جهان
جنگ سرد نزدیک به نیم قرن را در برگرفت. جهان درس های بزرگی ازاین دوران پر تشنج بدست آورد

سیاست خارجی آن زمان امریکا بر بنیاد حمایت از نهاد ها و جنبش های اسلامی می چرخید این حمایت نه تنها از طریق مستقیم ، بل از دهلیز کشور های تاثیر پذیر ، در افغانستان عملی می گردید در این زمینه می توان از نقش تاثیر گذار مصر نام برد که هم از لحاظ لوژستیک و هم از لحاظ تربیت و اموزش کادرهای فکری اسلامی خیلی فعال بود نام برد پاکستان که شریک استراتیژیک امریکایی ها در منطقه بود به میدان اصلی حمایتی غرب برای مخالفین دولت تحت حمایه ی شوروی ها مبدل گردید . جیمز ولسی کارمند ارشد سی آی ای در این مورد می گوید ” تلاش اصلی ایالات متحده در کسب اعتما این گروه ها بود این گروه ها از یک سو جهاد و مبارزه ی مقدس در برابر شوروی ها را اعلان کرده بودند از سوی دیگر احساس ازادی خواهی مردم افغانستان را با خود داشتند که هر دو برای ما بسیار با اهمیت بود”
جیمی کارتر اشغال افغانستان توسط شوروی ها را بزرگترین خطر جهانی پس از جنگ دوم جهانی اعلام کرد . دپلوماسی جهان را دو کروه طرفدار و مخالف حضور نظامی شوروی در افغانستان می ساخت . کشور های پیمان وارسا طرفدار بودند و شمار مخالفان نیز اندک نه بودند.

میرزایی:
تلفات جنگ و اشغال برای شوروی ها در افغانستان بسیار گران تمام شد. شوروی ها پس از جنگ دوم جهانی بزرگترین تلفات انسانی و مادی را از افغانستان باخود بردند. جنگ افغانستان، به آهسته گی به درد سری بزرگی برای شوروی ها به حساب می آمد. میخایل گرباچوب رهبر اصلاح طلب شوروی در کنگره ی حزب کمونیست شوروی، معضله ی افغانستان را به زخم خونینی تشبه کرد که مداوای آن را قربانی بی شمار تلقی می کرد اما از سوی دیگر امریکایی ها ازاین رنج فراوان، لذت می بردند و انتقام ویتنام را جشن میگرفتند. 
 
 ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :
شوروی در جنگ افغانستان دچار صدمات شدید انسانی و اقتصادی شدند در این جنگ ۶۲۰۰۰۰ سرباز و افسر اردوی سرخ سهم گرفتند که از آن جمله ۸۰ تا ۱۲۰ هزار نفر حضور فزیکی به شکل دورانی و دایمی داشتند .
تلفات شوروی ها در این قرار زیر بود :
۱۵۰۰۰ کشته
۵۰۰۰۰ زخمی و معیوب روانی ناشی از جنگ .
تلفات تخنیکی :
۲۱ فروند طیاره نوع میگ
۳۳۳ هیکوپتر
۱۴۷ عراده تانک وماشین های محاربه یی.
۱۳۱۴ عراده وسایل انتقالاتی و لوژستیکی وسایل مجهز توپ خانه .
۱۱۳۸ عدد وسایل مجهز تخنیک ارتباطی و رادیویی.
۵۱۰ وسیله ی ترمیم و احیا .
۱۱۳۶۰ عراده و سایل انتقالاتی و تامیناتی.
افغانستان نیز در این جنگ تلفات سنگینی داشت از آغاز تهاجم به افغانستان تا سقوط دولت دکتور نجیب اله و شروع جنگ های داخلی سال ۱۹۶۲ تلفات جانب افغانستان قرار ذیل بود:
بیشتر از یک ملیون کشته.
بیشتر از دو ملیون زخمی که برخی معیوب و برخی به شکل فرسایشی جان باختند.
بیشتر از ده ملیون صدمه دیده که از تکالیف روانی ناشی از جنگ رنج می برند. شش ملیون پناهنده و بیجا شده گان داخلی و بین المللی .
” در اخیر سال ۱۹۸۰ از هر دو پناهنده در جهان یکی افغان بود.”
ده تا پانزده ملیون ماین ضد پرسونل در افغانستان جا به جا شده که تا هنوز جان ۲۵۰۰۰ افغان بیگناه را گرفته است .
چگونه جنگ سرد فروکش کرد؟
در سال ۱۹۸۵، میخاییل گرباچف، به عنوان منشی عمومی حزب کمونیست اتحاد شوروی، به قدرت رسید. گربا چف، با اعلان سیاست   (بازسازی) و (فضای باز فکری)، دست به طراحی برنامه هایی زد، که برای دولت بزرگی چون اتحاد شوروی غیرقابل هضم شمرده می شد. هرچند، این برنامه ها را نمی شود جدا از برنامه های امریکا برای براندازی نظام شوروی مطالعه کرد، ولی با آن هم تغییرات آنی در نظام اقتصادی و سیاست خارجی، از مهم ترین عناصریست، که می توان نقش ایالات متحده و طرفدارانش را در آن به خوبی بازنگری کرد. 
 
ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :
امریکا دو تریلیون دالر را برای جنگ سرد و سرنگونی نظام سوسیالستی به کار گماشته بود برژنسکی مشاور امنیت ملی ایالات متحده ی امریکا در زمان ریاست رونالد ریگن ، در این باب می گوید ” از هم نظام اتحاد شوروی به معنی از هم پاشی نظام سوسیالزم بین المللی بود و اجرای این دکترین به قیمت بزرگ به دست آمد . اظهارات بروزوفسکی می رساند که اتحاد شوروی نه تنها از درون پاشید بلکه نقش برونی در این فروپاشی بسیار بلند و حساب شده بود . کودتای مرموز علیه گرباچف حضور ورم کرده ی یلتسن در سیاست روسیه ریفورم های اقتصادی گیدر ، دموکراسی بدون هنجار های اجتماعی و غنی فرهنگی ، شکستن زنجیره های نظارت حکومتی همه باعث گردیدند نظامی را که ۴۵ سال در چتر واحد اقتصادی می زیسته است به زانو در آورد . رونالد ریگن ، مارگریت تاچر ، هلمت کول و فرانسوا میتران با گرباچف که دیگر به بد نام ترین سیاست مدار داخلی شهرت پیدا کرده بود دید و وادیدها می کردند.

میرزایی :
تضعیف نظام شوروی باعث گردید تا غرب بتواند آرام و فرسایشی، به سایر کشورهای جامعه ی سوسیالیستی رخنه وارد سازد. این رخنه ی بزرگ از تضعیف اقتصادی شوروی و طرفدارانش توسط امریکا و غرب به صورت کل آغاز گردید. وآژگون شدن اتحاد شوروی به معنی از پا در آمدن دولت ها بلاک سوسیالزم بود زیرا همه ی دولت های مربوط به بلاک سوسیالزم از طریق اتحاد شوروی تأمین و تمویل می گردیدند.
چگونه ضعف شوروی بر سایر نظام های سوسیالیستی تأثیر گذاشت.
 
ملک ستیز پژوهشگر امور بین المللی :
از هم پاشی نظام سوسیالیزم بین المللی در سال ۱۹۸۹ آغاز گردید نخستین کشور جمهوری سوسیالستی مجارستان بود که مرزهایش را با اطریش باز نمود و انتخابات آزاد را راه اندازی کرد دیگر اتحاد شوروی در حالتی نبود تا نقش برادر بزرگ را بازی کند .
در ماه جون سال ۱۹۸۹ دولت سوسیالست پولند از هم پاشید و در نتیجه ی انتخابات اتحادیه ی کارگری ” همبستگی ” تحت رهبری لیخ و الینسه حاکمیت سیاسی را به دست آورد . شکست شوروی ها در پولند کمر سوسیالزم بین المللی را به شکست مواجه می کرد. .
دیری نگذشت که در نوامبر سال ۱۹۸۹ دیوار برلین فرو ریخت و آلمان واحد و قدرتمند در همسایگی شوروی احیا گردید.
در نوامبر سال ۱۹۸۹ رهبر حزب کمونست بلغاریا استعفا داد و حکومت جدیدی را که وابسته به غرب بود در نتیجه ی انتخابات جا نشین حزب کمونست شد.
در دسامبر سال ۱۹۸۹ میخایل چایسیسکو رهبر حزب کمونست و رییس جمهور رومانیا همراه با خانمش توسط مردم تیر باران گردیدند و انقلاب اجتماعی ، رهبران و دولت جدیدی را جا نشین دولت سوسیالست کرد.
در ماه جون سال ۱۹۹۱ سیستم فدرالی – سوسیالستی یوگوسلاویا شروع به فرو ریختن کرد . نخست کروویشیا  سلوینیا اعلام استقلالیت کردند و سپس جمهوری فدرالی سوسیالست به جمهوری کروشیا، سلونیا ، سربستان ، بوسنیا هرسی گوینا و ولایت خود مختار کوسووا تقسیم بندی گردید.
در اگست سال ۱۹۹۱ کودتای بد فرجام و مرموزی علیه گرباچف راه اندازی گردید که حضور یلتسن را به عنوان رهبر مشروع و مقتدر مطرح کرد و سبب از هم پاشی حزب کمونست اتحاد شوروی گردید .
در دسامبر ۱۹۹۱ اتحاد شوروی سوسیالستی از دوران ها در مناسبات بین المللی گردید این ظاهرا پایان جنگ سرد و یک دست شدن قدرت به سود ایالات متحده ی امریکا بود . از آن تاریخ به این سو ایالات متحده ی امریکا به مقام یگانه ابر قدرت جهانی جلوس کرد و نظام دیتانت و میزان تسلیحات از ورطه ی قدرت اتحاد شوروی سوسیالستی بیرون گردید.

داکتر داوود مرادیان رییس مطالعات استراتیژیک وزارت خارجه ی افغانستان :
جنگ سرد به هیچ صورت پایان نیافته به این لحاظ که روسیه هنوز به عنوان یکی از بازمانده ی اصلی جنگ سرد شرایط پایان این جنگ را نه پذیرفته است . حلقاتی در روسیه و  غرب وجود دارند که خواهان اعاده ی دوباره ی جنگ سرد هستند . علاوه بران کشورهای هم وجود دارند که می توانند عامل احیای این جنگ سرد باشند. مانند کشور های حوزه ی بالتیک ، مشترک المنافع که وضعیت سیاسی و جیو استراتیژیک آنها مشخص نشده است .
گرجستان می تواند یکی از عوامل و انگیزه های احیا و تشدید جنگ شود پس هنوز امکان و احتمال احیا و گسترش جنگ سرد وجود دارد.

رزاق مامون نویسنده و ژورنالست :
جنگ سرد در افغانستان ختم نشده ، این جنگ از یک نفر تا چند نفر و یک خانواده همیشه وجود دارد و این یک امر طبیعی است که در عرصه ی سیاست هیچ گاهی تمام شدنی نیست در افغانستان و منطقه جنگ گرم و سرد هم چنان ادامه دارد . جنگ گرم در جبهات است اما کسانیکه این جنگ را مدیریت می کنند به چندین دسته تقسیم می شوند که در عرصه های مختلف جنگ تخریبی و جنگ سرد را به پیش می برند . اساسا پدیده ی جنگ سرد در افغانستان تا زمانیکه این نوع بازی های پیچیده وجود داشته باشد ختم شدنی نیست چون هیچ یکی از قدرت های ذیدخل در قضیه ی افغانستان قدرت اعلان جنگ گرم را بر یک دیگر ندارند بنا به پیش برد جنگ سرد متوصل می شوند . اما در کل جنگ سرد خاتمه پیدا کرده به این معنی که بلک شرق دیگر وجود نداشته اما پدیده ی جنگ سرد در وجود کشور های مختلف که بازی را به پیش می برند قطعه قطعه شده است . و آسیب آن به افغانستان بیشتر است.

 میرزایی :
جنگ سرد نزدیک به نیم قرن را در برگرفت. جهان درس های بزرگی ازاین دوران پر تشنج بدست آورد. این درس ها، در برخی ازنقاط جهان باعث ایجاد صلح و ثبات در زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گردید. این درس های بزرگ و با اهمیت در کشورهای اروپای شرقی، جنوب افریقا، و امریکا  خیلی مشهود به نظر می رسید. دولت ها دراین نقاط جهان با وجود معضلات گسترده، دست اوردهای نیز داشتند. اما دربرخی از کشورها از جمله   افغانستان این درس ها به درستی آموخته نشده است. چه درس های را میتوان برای افغانستان از جنگ سرد آموخت؟
بیننده گان گرانقدر:
این بود برنامه ی دیگری به سلسله ی تحلیل ها برحوادث بین المللی که با تأثیرات گسترده ی بر اوضاع افعانستان انتخاب گردیده بود. تلویزیون آریانا سلسله ی برنامه های پژوهشی خویش را در همکاری و مشارکت با پژوهشگران و تحلیلگران برجسته ی  کشور ادامه خواهد داد. ما امیدواریم تا این برنامه ها بتوانند در روشن سازی اذهان عامه و نهاد های دولتی نقش مهم خویش را بازی نماید. این برنامه ی پژوهشی که در نوع خود نخستین برنامۀ پژوهشی پیرامون جنگ سرد از طریق رسانه ها است، درهمین جا به پایان میرسد. تا تقدیم برنامه ی دیگر، خدا نگهدار.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا