خبر و دیدگاه

پاسخ به جماعت زشت‌گویان شبکه های اجتماعی کشور

altگاهی شبکه های مجازی بازار دشنام  را چنان گرم‌ میسازند که گروهی از افراد فرومایه متعصب با تشدید اختلافات مسایل قومی و مذهبی و عقده کشایی از گذشته به توهین و تحقیر مجاهدین میپردازند. در این بازار دشنام  یکتعداد از جوانان کم دانش و کاسبین کشور با چنان اشتیاق تمام به این کارهرزه مصروف‌ اند که همه هنجار های خوب اجتماعی را یکسره از یاد برده‌اند.
درست است هر کس از حق‌شهروندی خویش باید استفاده نمود و در رویدادهای حساس 
سیاسی کشور با خرد اجتماعی وظیفه خطیر خود را با متانت و شهامت انجام‌دهد. ولی همیشه پاس‌ حرمت سخن خویش را نگهدارد و هرگز سخن را به زشتی و ناپاکی نیالوده و به خوبی و خونسردی با افکار مردمی باید سخن راند. در کجایی جهان دشنام و زشت‌گویی را استفاده از حق شهروندی یک انسان دانست؟

آیا ما با این نوع گفتار و بینش، به چیزی‌ دست خواهیم یافت؟  درست است که طی بیست سال اخیر نسلی به صورت نیمه باسواد، خواندن و نوشتن را آموخته اند، تکنولوژی مدرن ارتباط بی‌کرانی را در اختیار آنها قرارداده است،  اما نباید فراموش کرد که اکثر این شبکه ها برای از هم پاشیدگی و دریدن  لایه های فرهنگی کشور ماموریت خاصی را دنبال میکنند.  پس با استفاده از این نوع شبکه های استعماری باید با همه کس به زشتی و درشتی سخن گفت ویا دشنام داد و اتهام بست ویا از هررسانه‌ای چنان ابزاری برای گسترش فرهنگ بیگانه خوش خدمتی نمود که تعرض به حقوق دیگران را امر عادی تلقی نمود. اما پرسش  دراین جا است که آیا میان زشت‌خویی و زشت‌گویی مرزی وجود دارد یا خیر؟

آیا این گونه رفتار ها تا کنون کدام حقی را اعاده نموده است یا خیر ؟  بلکه به نظرم رسیدن به آنرا دشوارتر نیز نموده است. ظاهرا دراین کشور قانونی وجود دارد که متولیان نهاد های حقوقی مسوولیت حفظ حقوق شهروندان کشور را دارند. اما سرگرمی این جماعت نابکار صرف دشنام دادن به حکمتیار،

عبدالله، اشرف غنی، طالب، سیاف، خلیلی، محقق و سایرین اند وبس.

 آیا در  این سیزده ‌سال گذشته فحش‌دادن و خوار ‌کردن چهره‌های جهادی و سیاسی  کدام تاثیری در تامین‌خواست‌ها و مطالبات ما داشته است؟ اگر خوب است پس این کار را بدون وقفه با سختگیری تمام انجام‌دهیم، در غیر آن باید کمی‌درنگ کنیم که این بی‌ادبی وعقده گشایی کار امد است یا نه؟  ویا با خردگرایی شایسته  به تبادل افکار و همگرایی پرداخت.

اگرخردگرایی در برابر جهل، تعصب واستبداد مغلوب گردد در واقع خرد جمعی از معنا تهی میگردد و نقش نقد در تحولات فکری و اجتماعی جایگاه خود را ازدست میدهد. دولت های استعماری با فر آورده های اقتصاد پیشتازو تکنالوژی مدرن، قضایا کشور مانرا در یک فضای ناامن و غیرقابل اعتماد در درون جامعه ما دامن میزنند. بنام نقد فضای فکری و فرهنگی ما را که بیشتر از طریق میدیا و رسانه های تصویری کشور با حمایت مالی جدی کشور های استعماری زمینه سازی میگردد، خدشه دار میسازد. بهبود این اوضاع نه تنها در کشور ما بلکه در جهان اسلام مخصوصا  در بعد همگرایی و امنیتی ترویج قرائت‌های خردگرایانه از دین را ضرورت دارد. دگم اندیشی و تعصب فراتاریخی را باید کنار گذاشت وبه دین‌ورزی و دین پروری توجه جدی گردد. تا زمانیکه ثبات فرهنگ اسلامی و توسعه دینی و اخلاقی در کشور  رونما نگردد،  ادامه این ناسزا گویی ها و اختلاف در مورد هم دیگر، دوره های جدیدی از بحران‌های اجتماعی را به میان خواهد آورد. متاسفانه در برون از تمدن اسلامی نیز برای عبور از این اسطوره‌ ها گفتگو میان‌فرهنگ های مختلف ذهنیت کامل نگرفته و تعامل میان تمدن‌ها به‌وجود نیاآمده است. ملت افغان به تعامل و تساهل میان گروپ های سیاسی خویش سخت نیازمند است و بامساعی مشترک و حکمت همه جانبه میتوانند معضل‌های پیش آمده را در منطفه برطرف نمایند. گفتگوی بین الافغانی را با سنت‌‌های فکری مختلف با فروتنی در برابر یک‌دیگر فرا گرفت، و نباید هر کدام خود را کامل و برتر و دیگری را ناقص و ابتر تلقی کنیم  و تصور از خویش و دیگری را همواره  بایددر حال اصلاح و تکمیل شدن پنداشت. اگر داعیه خودخواهی و تیوری حذف دیگران را کنار گذاشت، در ان صورت ما به یک افغانستان مستقل، مرفه و شگوفا خواهیم رسید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا