خبر و دیدگاه

آقای وردک! عجله نکنید، هنوز زود است

farooq_wardak_taliban

 

فاروق وردک وزیر معارف کشور در تازه‌ترین اظهارات خود گفته است که طالبان این آمادگی را دارند که مانع آموزش دختران در مناطق تحت کنترل‌شان نشوند. آقای وردک این کشف شگرف و بی‌سابقه‌ی خویش را بر پایه‌ی این دلیل بیرون کرده که در مناطق ناامن به تازگی ۴۰۰ باب مکتب بازگشایی شده و طالبان با این کار مخالفت نکرده‌اند.

او این حرکت طالبان را نشانه‌ی تغییر رفتار آنان درباره‌ی آموزش دختران دانسته است. جالب این است که دگرگونی رونما شده در تفکر طالبان بدون این‌که در داخل کشور از پیش‌زمینه‌یی برخوردار بوده و از سوی جنگجویان طالب در این مورد اظهار نظری صورت گرفته باشد، از حنجره‌ی وزیر معارف کشور در لندن بلند می‌شود.

منع حضور دختران در مکاتب، از نقاط محوری اندیشه و جهان‌بینی گروه طالبان به‌شمار می‌رود. و بدون شک گروه طالبان مخالفت خود با آموزش دختران در مکاتب را یک عمل شرعی و موافق با دین اسلام می‌دانند. این گروه در مدت پنج‌سال حاکمیت خود در کشور حتا نگذاشت که دروازه یک مکتب به روی دختران بازگردد.

حال پرسش اصلی این است که چگونه می‌شود تغییر استراتژیک در تفکر گروه طالبان آن‌هم در ساحت زنان، به این سادگی به وجود آید که هیچ کسی از آن خبر نشود؟ تغییری که تا اکنون هیچ‌گونه رد پایی از آن دیده نشده است و در عین حال، پیش از این‌که به عنوان یک مسأله‌ی قابل بازنگری وارد مجموعه‌ی رهبری طالبان شده و از زبان سخنگویان آنان شنیده شود، از سوی آقای وردک مطرح می‌گردد.

آیا عدم مخالفت طالبان در جهت باز بودن دروازه‌های مکاتب دخترانه و آموزش و پرورش آنان، یک دگردیسی مهم در دستگاه فکری آنان نسبت به این مسأله می‌باشد، یا در نتیجه‌ی حملات نیروهای افغان و خارجی شکل گرفته است؟

بدون شک اگر تغییراتی که آقای وردک از آن صحبت می‌کند برخواسته از تصمیم رهبران طالبان بوده باشد، به زودی از سوی سخنگویان شان به رسانه ها می‌رسید؛ چون بارها دیده شده کمترین تغییرات و یا هم تصامیمی که در اهداف و دیدگاه‌های گروه طالبان به وجود آمده، به زودی در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته است.

در همین ارتباط، چند ماه پیش ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان، در گفتگویی با بی بی سی درباره موضع طالبان در قبال آموزش دختران گفته بود که: اندیشیدن به این مسایل، فعلاً برای طالبان اولویت ندارد. این بدان معناست که آنان تا هنوز در سنگر مخالفت با این موضوع نشسته اند و از تفسیر به‌خصوص خویش از دین در این‌باره، دفاع می‌کنند.

آقای وردک در صحبت‌هایش گفته است که موفقیت در زمینه‌ی بازگشایی ۴۰۰ مکتب در مناطق ناامن کشور با همکاری بزرگان قومی و متنفذان محلی به دست آمده است.

جدا از این‌که اعلام این تغییرات در انگلستان و انتخاب این کشور برای بیان یک چنین مسأله‌یی، حامل کدام پیام بوده و چقدر برای گروه جنگجویان طالب جنبه‌ی تبلیغاتی داشته است، مشخص است که آقای وردک در این‌باره دچار وسواس و شتاب بی‌مورد شده است، که آگاهانه و نا آگاهانه او را در مسند سخنگویی برای این گروه قرار داده و از او کاسه‌یی داغ‌تر از آش ساخته است.

این سخن در حالی بیان می‌شود که هنوز هم زبان آموزگار هلمندی که با شکم گرسنه و تن بی‌لباس به مکتب رفته بود تا فرزندان محروم این سرزمین را صاحب سواد کرده و آنان را درس اخلاق و دین بدهد، توان حرف زدن ندارد؛ زیرا طالبان زبان این آموزگار را به جرم این‌که دختران و کودکان را آموزش می‌دهد، بریده بودند.

و هنوزهم خاکستر ۱۰۰ هزار جلد کتابی که قرار بود به ولایت قندهار برده شده و به اطفال دانش آموز توزیع گردد، تراکم سیاهی خودش را کاهش نداده است؛ چون گروه طالبان این تعداد کتاب را در سال ۱۳۸۷ به جرم این‌که از سوی کشورهای کفری تهیه شده، در ولسوالی مقر ولایت قندهار به آتش کشیدند. با وجود اینکه در میان آن محموله‌ی بزرگ کتب درسی، هزارها جلد کتاب دینی نیز شامل بود.

یک درنگ کوتاه کفایت می‌کند تا عمق و دامنه‌ی جنایت گروه طالبان را در گذشته درباره‌ی دشمنی با دانش و سواد، بدانیم.

در تاریخ زندگی بشر تا اکنون ما به کمتر گروه مخالف و یا هم در حال جنگ برمی‌خوریم که سر مخالفت شدید با دانش و معرفت سر داده و شمشیر به رخ آرمان و اهداف خود کشیده باشد. ولی این گروه تا اکنون یک‌سره در برابر معرفت و دانش سنگر گرفته و ده‌ها مورد جنایت در این باره از خود به‌جا گذاشته اند.

جانی‌ترین و جاهل‌ترین گروه‌های جنگی در دنیا که کمترین ارزشی به جان و آبروی انسان‌ها نمی‌دهند، تا هنوز دیده نشده که دست به آتش زدن کتاب آموزشی و یا هم سوزاندن مکاتب زده باشند؛ ولی این عمل نابخشودنی بارها از سوی افراد مربوط به طالبان به منصه‌ ظهور رسیده است. گروه طالبان حتا به قرآن شریف که خود را متعهد به دفاع از آن می‌دانند، حرمت قایل نشده‌اند و همچنان چندین مسجد را به آتش کشیده‌اند.

هنوز به آتش کشیدن مسجد در ولایت ارزگان که توسط نیروهای دهشت‌افکن صورت گرفت، از خاطره‌ها پاک نشده و هیچ‌گاهی نیز پاک نخواهد شد. مگر در آن مکان مقدس مسلمانان به عبادت خداوند متعال نمی‌پرداختند؟ مگر در آنجا روزی پنج بار قرآن کریم تلاوت نمی‌شد؟

شاهدان عینی پس از آتش گرفتن مسجد در ولایت ارزگان به خبرنگاران گفتند که در جریان آتش‌سوزی همراه با ساختمان مسجد ده‌ها جلد قرآن کریم نیز طعمه‌ی حریق گردید. ۸۵۰ جلد قرآن کریم که در ولسوالی علینگار ولایت لغمان به آتش کشیده شد، مگر کار کدام گروه بود و اگر این عمل ناپسند از سوی افراد وفادار به گروه طالبان انجام نیافته بود، چرا این گروه به رد آن نپرداخته و آن را تقبیح نکردند.

کدام مسلمان در این کشور می‌تواند جنایت شنیعی که چند ماه پیش در یکی از مساجد جامع در ولایت تخار صورت گرفت، فراموش کند. در آن انفجار که در روز مبارک جمعه انجام یافت، صدها انسان متدین گرد آمده بودند تا به ادای نماز جمعه بپردازند، ولی کابوس وحشتناک بمب جاسازی شده، نزدیک به صد تن آنان را شهید و زخمی کرد.

چند کیلوگرام مواد انفجاری در آن روز ارجمند جان کسانی را نشانه رفت که کوچکترین تعلقی نه به دولت و نه به کدام حزب و رهبر نداشتند؛ ولی دیده شد که همین جنایت کم‌مانند تاریخ بشری را نیز گروه طالبان به عهده گرفتند.

آیا تا اکنون گروه‌های دهشت‌افکن از جنایت‌های خطرناکی که علیه جان و دین مردم این کشور مرتکب شده اند، پیشمان شده و اظهار ندامت می‌کنند؟ کجا اعلان کرده اند که سوزاندن فلان مکتب و کشتن آن معلم بی‌گناه کار آنان نبوده است؟

تا هنوز کی شنیده که گروه طالبان اعلام کرده اند پس از این به دختران اجازه می‌دهند به مکتب رفته و آموزش ببینند؟ مگر ۹ سال گذشته شاهد ده‌ها مورد سوءقصد به جان دختران دانش آموز و اطفال معصوم از سوی افراد دهشت‌افکن نبودیم؟

در مکتب ولسوالی علینگار ولایت لغمان فرزندان کدام امریکایی به آموختن سواد مشغول بود که تمامی دار و ندار آن را به آتش کشیدند؟

بلی؛ خاکستر شدن همه‌ی امکانات آن مکتب فقط فرزندان مسلمان این سرزمین را از فراگرفتن درس و معرفت باز داشت و بس. آن مکتب باید فرزندان مسلمان و با دانش تقدیم جامعه‌ی بیچاره‌ی ما می‌کرد که سخت نیازمند باروری آنان است. سر بریدن آن ملازم فقیر مکتب ـ به جرم همکاری با کفار ـ که هیچ درآمدی غیر از سه هزار افغانی از طریق نگهبانی مکتب دختران نداشت و توسط همین مقدار پول فرزندانش را از مرگ حتمی نجات می‌داد، کار کی بود؟

کسی که ساعت‌ها مشغول حفاظت جان اطفال مسلمان بود و شاید هیچ‌گاهی هم ذهنش از گرفتاری‌های روزگار و فقر استخوان‌سوز، مجال فکر کردن درباره‌ی حضور نیروهای خارجی را نیافته باشد، چه جای این‌که خدمت و مزدوری آنها را کند.

طالبانی که دختران خردسال دانش آموز را در ولایت لوگر مورد حمله قرار داده و چندین تن‌شان را شهید کردند تا دیگر درس نخوانند و تربیت نشوند، چگونه می‌شود باورکرد که یک‌شبه از این تفکر قرون وسطایی خود دست برداشته‌اند؟

گروه‌هایی که همواره آهنگ جنگ و نابودی مراکز علمی و آموزشی را داشته و چشم دانش آموزان دختر را با تیزاب کور کرده‌اند تا دیگر از خواندن صفحات کتاب و نوشتن خط محروم باشند، کجا توبه کرده و از اعمال زشت شان پیشمان شده اند که آقای وردک نوید عدم مخالفت آنان را با آموزش دختران، می‌دهد؟

گزارش‌هایی که تا اکنون از سوی رسانه‌ها در ارتباط به تیزاب‌پاشی افراد گروه طالبان به روی دختران دانش آموز به نشر رسیده، گویای این حقیقت تلخ است که دشمنی شدید این نیروها با آموزش دختران نه از منظر یک عرف و عادات و انگیزه‌های کوچک، بلکه برخاسته از برداشت و تفسیر ویژه‌ی آنان از ارزش‌های دینی دنبال شده و به عنوان نقطه‌ی مرکزی اهداف شان تلقی می‌شود؛ بناً دوام این موضع تا تصمیم نهایی از سوی رهبران بزرگ این گروه، به حیث یک وظیفه‌ی شرعی مقبولیت تحقق را دارد.

تیزاب‌پاشی به روی دختران دانش آموز در ولایت قندهار، پروان، کاپیسا، کابل، لوگر، هرات، هلمند و غزنی و ده‌ها مورد جنایت دیگر، بیانگر این مسأله است که نیروهای دهشت‌افکن به‌ هیچ صورتی از اعمال غیراسلامی‌شان دست بردار نیستند.

در این صورت، آیا آقای وردک تضمین می‌کند که نیروهای طالبان دیگر مرتکب سوختاندن مکاتب و تیزاب‌پاشی بالای دختران دانش‌آموز نمی‌شوند؟

 

 

___

برگرفته از ماندگار

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا