24 نومبر روز تولد ابر فیلسوف باروخ بندیکت اسپینوزا خجسته باد

در 24 نوامبرسال 1632 میلادی باروخ اسپینوزا در شهر امستردام هالند در یک خوانواده سر شناس یهودی (اسپانیائی – پرتقالی) چشم به جهان کشود. پدر اسپینوزا میخواست که فرزندش تعلیمات یهودی را زیر نظر استادان پخته و نامدار به پایان برساند تا افتخار مقام خاخامی را نصیب شود. ابتدا اورا به مکتب ایست هایم(درخت زندگی) شامل ساخت تا تعلیمات مقدماتی یهودیت را بیاموزد. اسپینوزا با استعداد ذاتی ای که داشت تعلیمات مقدماتی یهودی را بپایان رساند وبه تحقیق وآموزش بیشتر و گسترده ترپرداخت. با خواندن افکارو نظرات دانشمندان و فیلسوفان زمان خود و قبل از خود، تصویر روشنتری از فلاسفه و ادیان بدست آورد.
باروخ اسپینوزا به نوشتن و بیان افکار و نظرات خود پرداخت و کتابها و رساله های زیادی نوشت. که در این جا فقط از یک کتاب او بنام کتاب اخلاق نام می بریم که از بزرکترین و با احمیت ترین کتابهای فلسفه کلاسیک بشمار می رود. نوشتن کتاب اخلاق در سال 1675 به پایان رسید و نظر به خواهش اسپینوزا بعد از مرگ او در سال 1677 چاپ و نشر گردید.
کتاب اخلاق پنج بخش دارد:
- بخش اول در بارۀ خدا
- بخش دوم در بارۀ طبیعت و منشآنفس
- بخش سوم در بارۀ منشآ و طبیعت عواطف
- بخش چهارم در خصوص بندگی انسان یا قوت عواطف
- بخش پنجم در بارۀ قدرت عقل، یا آزادی انسان
در اینجا طور کوتاه صرف به بخش اول آن اشاره میگردد که در ویدیوی ضمیمه به آن به تفصیل توضیحات داده شده است.بندیکت اسپینوزا خدایان ادیان ابراهیمی را ساخته ذهن انسانها و همین قسم کتابهای ادیان ابراهیمی را حاصل قلم انسانهای طالب قدرت و ثروت و مکنت و شهوت دانسته است، تا بدین وسیله بتوانند مردم عادی را در جهت تطبیق اهداف خود خواهانۀ خود تا سرحد قربان کردن زندگی شان بکشانند. اسپینوزا به انسانها خدائی را معرفی میدارد که نه از کسی ، پرستش و بندگی میخواهد و نه تکلیفی از قبیل فدیه و قربانی و روزه و نماز و حج را روا میدارد. خدای اسپینوزا نه دوزخی دارد که در آن دیگر اندیشان و شکاکان و پرسشگران را بسوزاند و نه جنتی دارد که به لالان و گوسفند صفتان بمثابه مکافات بدهد. نه معاد (زنده شدن بعد از مرگ) دارد و نه سوال جوابی. خدای اسپینوزا فقط از انسانها میخواهد که تلاش نما یند تا خود را به قوانین طبیعت آگاه سازند و از قوانین طبیعت به سود تمام زنده جانها و غیر زنده جانها ی سیاره زمین استفاده برند. خدای اسپینوزا خدای انسان وار نمی باشد. نه بالای کسی قهر و عضب میشود و نه از کسی سجده و اطاعت توقع دارد. خدای اسپینوزا آنچه میدهد آنرا به همه میدهد مثلا آفتاب را به همه ارزانی داشته است، که بدون آفتاب نظام شمسی ما فرو پاشیده و نابود میگردد. هوا را به همه ارزانی داشته است، که انسان بدون تنفس هوا نخواهد تواند به زندگی خود ادامه دهد، آب را به همه ارزانی داشته است، که بدون آب زندگی در سیاره زمین ناممکن میگردد. همین قسم سیاره زمین را چون عروسی به همه انسانها لطف نموده است. خدای اسپینوزا تمام انسانها و تمام موجودات روی زمین را شامل وجود خود میداند. به همه انسانها مغز ارزانی فرموده است تا بتوانند توسط مغز خود عقل خودرا طوری بکار برند که بتوانند جامعه سالم بسازند که در آن هر فرد اجتماع زندگی آزاد و پر از اطمینان و شادی داشته باشد.
خدای اسپینوزا نه بکسی عزت میدهد و نه کسی را ذلیل می سازد. خدای اسپینوزا نه کسی را غنی میسازد و نه کسی را به فقر محکوم می کند. نه کسی را به جهان می آورد و نه کسی را میمیراند. آنچه در جهان اتفاق می افتد و یا زاد و ولد صورت میگیرد همه در زنجیره علت و معلولی و قوانین طبیعت صورت میگیرد.
خدای اسپینوزا خود علل خود است. یعنی واجب الوجود و قایم بالذات است. اسپینوزا خدای خودرا با سه نام یاد می کند، هستی = طبیعت= جوهر. خدای اسپینوزا از ازل آزال وجود داشته و تا ابد آباد باقی میباشد.
انسان که به خدایان ساخت پیامبران ادیان ابراهیمی متوجه میشود به حیرت می افتد. که این چگونه خدائی است. به چند ملیون یهودی پیامبران و کتابها بزبان عبری می فرستد. و به امپراطوری روم پیامبران و کتابها به زبان لاتین می فرستد و به عربها پیامبر و کتابی بزبان عربی می فرستد. و برخلاف به ملیونها( ملیارد) انسان باشنده چین هیچ پیامبری و یا هیچ کتاب نمی فرستد و هم چنان به ملیونها(ملیارد) انسانهای هندو نه پیامبر و نه کتابی می فرستد و همین قسم خلق قارۀ امریکا را هم از فرستادن پیامبر و هم از فرستادن کتاب محروم نگه میدارد. تا که در قرن پانزده میلادی اروپائیان آنجا را پیدا و پیامبران و کتابهای خودرا به آنجا به زور تحمیل می نمایند.
ویدیوی زیر نشر آوای فلسه حضور خوانندگان تقدیم میگردد.



