هفدهم : نقش افغانستان و طالبان در معادلات منطقهای
طالبان، به رغم ناتوانیهای داخلی، اکنون نقش کلیدی در جنگهای نیابتی منطقه ایفامیکنند. آنان به عنوان ابزار پاکستان و در حمایت از تحریک طالبان پاکستانی، در خاکافغانستان علیه ارتش پاکستان عملیات انجام میدهند. این درگیریها باعث شده کهمردم افغانستان و پاکستان با بحران انسانی و اقتصادی روبهرو شوند.
طالبان، با سیاستهای زنستیز و مکتبستیز، تنها بر پایهٔ منافع قومی و مذهبی خودعمل میکنند. عدم عدالت اجتماعی و تبعیض قومی باعث شده است که مردم متحدنشده و حمایت کامل از دولت طالبان نداشته باشند.
هژدهم : ضعف دیپلماسی و ناهماهنگی داخلی
در سیاست داخلی و دیپلماسی، طالبان فاقد هماهنگی و تجربهٔ لازم هستند. اختلافنظر میان رهبران مانند ملا ندیم و سراجالدین حقانی نشان میدهد که حتی درونساختار حکومت طالبان نیز اتحاد واقعی وجود ندارد.
نشستهای استانبول تا کنون نتیجهٔ مشخصی نداشته است و هنوز مشخص نیست کهطالبان در سیاست خارجی به چه سمت و سویی حرکت خواهند کرد. فقدان تجربه ودانش سیاسی، توانایی آنان در مدیریت بحرانهای داخلی و خارجی را محدود کردهاست.
نزدهم : بحران افغانستان و نقش قدرتهای منطقهای
افغانستان همچنان در بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گرفتار است. طالبان، با ضعف مدیریت، نداشتن دانش لازم و دیدگاه تکمحوری، قادر به ایجاد ثباتو امنیت در کشور نیستند. فساد، تبعیض قومی، ظلم به اقوام غیرپشتون ومحدودیتهای اجتماعی، مردم را دچار رنج و ناامنی کرده است.
پاکستان با سابقهٔ دخالتهای تاریخی و امروز به عنوان ابزار آمریکا، بار دیگر تلاش کردهاست نفوذ خود را در افغانستان گسترش دهد. جنگ میان طالبان و ارتش پاکستان، بهجای حل اختلافات، تنها به منافع نیروهای خارجی و بازیهای نیابتی خدمت میکند.
بیستم : پیامدهای انسانی و اجتماعی
مردم افغانستان از فقر، بیکاری، مهاجرت اجباری و بحرانهای انسانی رنج میبرند. زنان و کودکان بیشترین آسیب را دیدهاند و حقوق اولیهٔ آنان نادیده گرفته شده است. طالبان با سیاستهای زنستیز و مکتبستیز، نه تنها آیندهٔ کشور را به خطر انداختهاند،بلکه اعتماد مردم را نیز نسبت به حکومت کاهش دادهاند.
بیست ویکم : چشمانداز منطقهای و بینالمللی
با توجه به منافع هند، پاکستان، آمریکا و سایر قدرتهای منطقهای، افغانستانهمچنان میدان رقابت و منازعه خواهد بود. نشستهای بینالمللی مانند استانبولتاکنون نتایج مشخصی نداشته و آیندهٔ کشور در هالهای از ابهام قرار دارد.
روسیه، هند و کشورهای آسیای میانه واکنشهای خود را نشان دادهاند و حمایتهاییبرای حفظ ثبات و مقابله با دخالتهای خارجی انجام میدهند. اما تا زمانی که طالبانناتوان از مدیریت صحیح کشور باشند و اختلافات داخلی حل نشود، افغانستانهمچنان در وضعیت بحرانی باقی خواهد ماند.
افغانستان، با تاریخچهای پرتنش و نفوذ گستردهٔ قدرتهای خارجی، نیازمند حکومتی پایدار، منسجم و عادلانه است. طالبان بخشی از واقعیت جامعهاند، اما شایستهٔ رهبری کامل کشور نیستند. تنها با عدالت اجتماعی، احترام به حقوق مردم و کاهش دخالتهای خارجی میتوان چشمانداز بهتری برای آیندهٔ افغانستان متصور شد.
نکته اخیر اینکه مردیکه در قبال طالبان خوب سیاست ونبرد می دارد و آنها را در سطح جهان افشا نمود همین خواجه محمد اصف وزیر دفاع پاکستان است که بی پرده ماهیت معامله گری و وابستگی زمامداران افغانستان را به تفصیل گرفت

پایان