اول : بحران جهانی و شکست غرب در اوکراین
______________________
وضعیت جهان امروز به بحرانی جدی رسیده است. بر همگان روشن است که آمریکا ومتحدانش در جنگ اوکراین شکست سنگینی خوردهاند. اکنون سران اروپا در نظر دارندپروسه جلب و جذب نیرو آغاز کنند و سربازان خود را در خط مقدم دفاع از اوکراینمستقر سازند، کاری که نشاندهندهٔ درماندگی و سردرگمی آنهاست.
در حال حاضر پنجاه کشور دنیا در برابر پوتین و روسیه قرار گرفتهاند و در واقع، جنگاوکراین نه صرفاً یک درگیری منطقهای، بلکه جنگی است علیه امریکا و ناتو. غرب که درشرق میانه زمینگیر شده و در اوکراین شکست خورده است، اکنون تلاش دارد جبههٔتازهای در افغانستان باز کند تا نفوذ خود را در آسیای میانه، روسیه، چین و ایران تقویتنماید.
این سیاست جدید، با ایجاد جنگ میان طالبان و ارتش پاکستان طراحی شده است. سهبار میانجیگری ترکیه و قطر میان طالبان و پاکستان انجام شد، اما هیچ نتیجهٔ مثبتحاصل نشد و هر دو کشور ناکام ماندند. پاکستان اکنون در آتشی که خود برافروخته،گرفتار شده و از حد خود فراتر رفته است؛ اکنون خود کرده، نه درد دارد و نه درمان.
دوم : جنگ نیابتی هند و پاکستان و نقش قدرتهای منطقهای
_________________________
جنگ میان طالبان و ارتش پاکستان، تنها یک درگیری محلی نیست، بلکه نمایانگر جنگنیابتی هند و پاکستان است. روسیه و هند، آشکارا و غیرآشکارا، طالبان را علیه پاکستانحمایت میکنند تا برنامههای نظامی و سیاسی آمریکا ناکام بماند.
در نشست تهران، وزیر داخله و معاون وزارت داخله افغانستان، آقای صدر ابراهیم، باهماهنگی سیاست ایران نزدیک شدند و سفر اخیر متقی به دهلی نو نیز شاهدی بر اینارتباطات است. پوتین نیز به صراحت اعلام کرده که از تمامیت ارضی افغانستانحمایت میکند.
اظهارات سبکسرانه وزیر دفاع پاکستان، که باعث تحرکات مردم شد، دور از عرفدیپلوماتیک بود و هوش مردم را بر هم زد. وی مدعی است که طالبان پرورش دادهٔپاکستان را دوباره آواره و به کوههای تورۀ بوره بازمیگردانند، در حالی که واقعیتنشان میدهد که این بحران ریشههای پیچیدهٔ منطقهای و بینالمللی دارد.
سوم : اظهارات پاکستان و افشای واقعیتها
________________
به گفتهٔ وزیر دفاع پاکستان:
«پاکستان نیازی به استفاده از حتی بخشی از زرادخانهٔ خود برای نابودی کامل طالبانندارد. اگر بخواهیم، تکرار صحنههای شکست آنان در تورۀ بوره، صحنهای تماشاییبرای مردم منطقه خواهد بود. غمانگیز است که میبینیم طالبان کورکورانه افغانستانرا به سمت درگیری دیگری سوق میدهند تا حکومت غصب شدهٔ خود و اقتصاد جنگیرا حفظ کنند.»
وی ادامه داد:
«تا جایی که به روایت گورستان امپراتوریها مربوط میشود، پاکستان قطعاً ادعایامپراتوری ندارد، اما افغانستان گورستان واقعی مردم خود است و همواره زمین بازیامپراتوریها بوده است.»
خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان
کسی دیگر در صفحهٔ فیسبوک نوشت:
«اظهارات وزیر دفاع پاکستان همه را شوکه کرد. جهاد افغانستان پروژه و جعلی بود ورهبران جهادی به دستور CIA و ISI عمل میکردند. اکنون همه چیز خود ساختهٔپاکستان علیه خود عمل کرده است.»
چهارم : اوکراین و پیامدهای انسانی جنگ
————————————
در اوکراین، مردم قربانیان بسیاری داده و خانه و کاشانه خود را از دست دادهاند. دختران بالای ۱۸ سال به غرب مهاجرت کرده و مورد سوءاستفاده و فشارهای اجتماعیقرار گرفتند. از ۴۴ میلیون نفر جمعیت، حدود ۱۴ میلیون نفر به اجبار مهاجرت کردند. زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، مردم را در زیر توپ و تانک روسیه قرار داد و همزمانثروت هنگفتی جمعآوری کرد.
غرب با هدف دسترسی به منابع روسیه و تجزیه این کشور پرجمعیت و پهناور،برنامههای بلندمدتی داشت اما در این هدف موفق نشد و جمعیت ۱۴۵ میلیونی روسیهبرخلاف انتظار غرب، متحدتر شد.
اکراین اکنون تبدیل به ژاندارم علیه روسیه و شرق اروپا شده و پاکستان نیز به ابزاریبرای کنترل افغانستان و آسیای میانه و مقابله با ایران و چین تبدیل شده است.
پنجم : تاریخچهٔ تنشها میان افغانستان و پاکستان
———————————————
پاکستان هیچگاه نیت خیر نسبت به افغانستان نداشته است. از دورهٔ ظاهرشاه،داودخان، تا دوران استاد ربانی، حکومتهای جمهوری و اکنون، این کشور همواره درامور داخلی افغانستان دخالت کرده است.
ارتش پاکستان بارها در خاک افغانستان پیشروی کرده و نیروهای افغان را شکستداده است. در زمان جمهوریت، پاکستان در کنر و سپین بولدک ۱۷ کیلومتر خاکافغانستان را تصرف کرد و مردم منطقه شاهد راکتزنیها و بمبارانها بودند. طالباننیز این بار ابزار پاکستان برای بمباران پنجشیر و قتل و کشتار مردم بودند.
این کشور برای کنترل افغانستان ساخته شده و رهبران سیاسی افغانستان را در خاکخود یا با اعزام تروریستها به قتل رسانده است. ایمن الظواهری، معاون القاعده، درکابل کشته شد و این نشان داد که پاکستان توانسته تهدیدها را در خاک خود ریشهکنکند، بدون آنکه نیاز به بمباران کابل باشد.
ششم : طالبان و محدودیتهای ادارهٔ کنونی
————————————-
طالبان اکنون بخشی از جامعهٔ افغانستان هستند و واقعیتی عینی را تشکیل میدهند،اما هنوز شایستهٔ رهبری و ادارهٔ کل کشور نیستند. تجربه نشان داده که رهبرانافغانستان همیشه برای رسیدن به کرسی قدرت و منافع شخصی، با کشورهایهمسایه و قدرتهای جهانی معامله کردهاند و در این مسیر به خون شهدا خیانت شدهاست. نمونهٔ بارز آن، فرار ننگین اشرف غنی با نادیده گرفتن جان ۷۵ هزار نیروی نظامیو سرقت داراییهای ملی است.
طالبان، ادامهدهندهٔ راه اشرف غنی با تغییر لباس و شیوهٔ مدیریت، اکنون با پاکستانروبهرو شدهاند. در حالی که افغانستان با استبداد داخلی، فقر، بیکاری و مهاجرتگسترده مواجه است، طالبان به عنوان یک حکومت تکمحوری، زنستیز، مکتبستیز وفارسیستیز عمل میکنند و به شکل مشهودی پایههای قومی و مذهبی خود را تحکیممیکنند.
هفتم : ظلم و ستم طالبان
—————————-
طالبان نه تنها بر اقوام غیرپشتون ظلم میکنند، بلکه حتی بر پشتونهای افغانستان نیزتسلط دارند. افراد عادی جمهوریخواه را تعقیب، زندانی و شکنجه میکنند و اعترافاتجبری را گرفته و سپس قربانیان را به قتل میرسانند. جنازهها در مقابل درب خانههارها میشوند و این سلسلهٔ کشتار پس از اخراج غیرقانونی مهاجرین از پاکستان و ایرانافزایش یافته است، به گونهای که تمامی مردم شاهد آن هستند.
افغانستان با پاکستان پیشینهٔ تاریخی خوبی ندارد. از زمان ایجاد این کشور، چه دورهٔظاهرشاه، چه داودخان، چه دوران استاد ربانی و جمهوریت، همواره پاکستان باافغانستان از در دوستی پیش نیامده و در هر نوع حکومت دخالت مستقیم وغیرمستقیم کرده است.
هشتم : پیشینهٔ نظامی و دخالتهای پاکستان
———————
عساکر ارتش پاکستان در خوست و جلالآباد عقب مجاهدین قرار گرفتند و تا ثمرخیلبا توپ و تانک پیش آمدند، اما توسط نیروهای مسلح افغانستان شکست خوردند. رژیماسلامآباد، دکتر نجیبالله، پشتونتبار را ناپسند میدانست و مسیر مصالحهٔ ملی او رااخلال کرد.
در زمان جمهوریت، پاکستان ۱۷ کیلومتر خاک کنر و سپین بولدک را تصرف کرد و مردمشاهد راکتزنیها بودند. طالبان این بار، ابزار پاکستان برای بمباران پنجشیر و کشتارمردم بودند.
نهم : سیاست خارجی طالبان و جنگ نیابتی
__________________
طالبان در سیاست خارجی هنوز راه خود را گم کردهاند و نمیدانند کدام راه درست وکدام راه غلط است. جنگ جاری میان طالبان و پاکستان، نه جنگ واقعی میان مردم دوکشور، بلکه یک جنگ نیابتی است که در پشت آن، هند از یک سو و آمریکا از سوی دیگرقرار دارند.
با آنکه نشستها در استانبول نتیجهٔ مشخصی نداشته است، هنوز باید منتظر تحولاتنوامبر بود تا روشن شود سیاستهای منطقهای چگونه شکل خواهند گرفت. طالباناکنون با محدودیتهای شدید مواجهاند و حتی در سطح داخلی، توانایی ادارهٔ امورپیچیدهٔ کشور را ندارند.
دهم : ضعف در رهبری و مهارتهای نظامی
__________________
رهبران طالبان فاقد تحصیلات آکادمیک و دانش لازم برای مدیریت جنگهای مدرن وپیچیده هستند. آنان تنها قادر به هدایت عملیاتهای چریکی محدود در سطح کندک ودستههای پیاده هستند، در حالی که جنگهای مدرن و هوایی، نیازمند تخصص ودانش نظامی پیشرفته است.
نمونهٔ بارز این ضعف، مدیریت وزارت تحصیلات عالی توسط ملا ندیم است که علناًاعلام میکند از زن و مکتب خوشش نمیآید، یا ادارهٔ ترافیک که با خواندن دعا به افرادلایسنس میدهد و هر روز شاهد حوادث خطرناک هستیم. این اقدامات، نشاندهندهٔ ناتوانی در ادارهٔ کشور است.
یازدهم : طالبان در برابر عدالت اجتماعی و تساوی حقوق
_________________
عدم وجود عدالت اجتماعی و تساوی حقوق میان مردم، سبب شده که طالبان نتواننداتحاد واقعی مردم را ایجاد کنند. آنان حکومتی تکتباری و تکمحوری را پیش میبرند وبا ظلم و ستم بر اقوام غیرپشتون، مشروعیت خود را کاهش میدهند.