خبر و دیدگاه
افغانستان ومعضل فدرالی _ بخش دوم
فدرال جغرافیایی
حل کردن معضل کشمکشهای اجتماعی، قومی، زبانی، فرهنگی واقتصادی ریشه گرفته ازرویکرد حاکمیتهای یک قومی بر پایه ی تبعیض سیستماتیک تاریخی، اجتماعی،سیاسی و انحصار قدرت سیاسی به گونۀ قومی رابا فدرال جغرافیایی، خود یک طنز وجوک سیاسی است. ایجاد ایالت فدرال بر پایه ی جغرافیایی در صورتیکه بر مبنای دموکراسی شکل بگیرد، میتواند نوعی تعادل قدرت را بین مرکز ومحلات به وجود بیاورد؛ اما نمیتواند به تنشهای اجتماعی، قومی، فرهنگی وزبانی پایان دهد.در کجا این اتفاق افتاده است وتجربه ی آن در تراز جهانی چیست؟ از جمله بیست وهشت دولت فدرالی در سطح جهان، سه دولت دارای ساحتار فدرال جغرافیایی استند: ایالات متحده امریکا، آسترلیا وآلمان.
در دولتهای فدرال آلمان وآسترلیا معضل کشمکشهای قومی وجود نداشت وندارد. در ایالات متحده ی امریکا هنوز سیاه ها شهروندان درجه سوم اند وجنبش اجتماعی برای رفع تبعیض نژادی با قوت وبه طور گسترده وجود دارد. یعنی فدرال حتی نیمه جغرافیایی نتوانسته است مشکل اتنی ها را حل کند. حال الگو برداری فدرال جغرافیایی برای کشوری که عملا در جنگ قومی درگیر است، چی مشکلی را حل خواهد کرد؟ دوستان هنوز هیچگونه برنامه ی را برای فدرال جغرافیایی ارایه نداده اند که چی میخواهند؟ بحث از فدرال است وبس. برداشت التقاطی دولت فدرال بر پایه رونمایی چند تا کتاب ورساله که در آنها مساله ی فدرال به طورعام عنوان شده است و نه متکی بر ویژگی ها و واقعیت های آمیزش اتنی ها واقوام در کشور، نمیتواند راهگشای مساله باشد.
سروران فدرالخواه، برای اینکه خود را از شر چند وچون ارایه یک برنامه مدون فدرالی خلاص کنند، بیشتر به تحریکات بین شمال وجنوب ویا تقسیم به پشتونها وغیرپشتونها در فدرالی شدن ساختار قدرت تمرکز میکنند. در حالیکه واقعیتهای سیاسی، اجتماعی، قومی، زبانی وتنشهای اجتماعی تنها به همین دوفاکتور بستگی ندارد. غیر از شمال: شرق، جنوب، غرب و مرکز وجود دارد که در آنها جوامع واقوام مختلف زندگی میکنند. چرا دوستان عزیز این کتله های قومی را نمی بینند؟ نفوس تاجیکهای جنوب هندوکش، هزاره ها وهمینطور بسیاری از جوامع واقوام دیگرغیر پشتون از شمال کمتر نیست، مشکل اینها در فدرال، کنفدریشن وتجزیه به شمال وجنوب چی میشود؟
غیر پشتونها دارای یک تبار، یک اتنی، یک قوم، یک فرهنگ ویک زبان نیستند، هرکدام دارای منافع سیاسی، فرهنگی، زبانی، اجتماعی واقتصادی جداگانه اند و سطح تنشهای اجتماعی، قومی، زبانی وفرهنگی طوریکه تاریخ یک سده ی پسین به روشنی نشان میدهد در میان آنها وجود دارد. مشکل قومی به طور ساده انگارانه، ذهنی ومن درآوردی حل نمیشود. ایالت فدرال چند قومی وزبانی جز اینکه به تشدید تنشهای بیشتر بی انجامد، هیچ مشکلی را حل نمیکند. دوستان عزیز ما چرا از واقعیت تنشهای سیاسی، اجتماعی، تاریخی به ویژه در دو برهه ی تاریخ 1928 و1992 که بین غیر پشتونها منجر به برخوردهای خونین شد وهنوز به لحاظ سیاسی ادامه دارد، انکار میکنند؟ در شمال مانند جنوب اتنی های متعدد حضور دارند، که افتادن قدرت به دست یک یا دو قوم بزرگتر در ایالت فدرال جغرافیایی تبعیض اجتماعی وقومی را دولایه وچند لایه میسازد.
تعدادی از جوامع واقوام برادر هرکدام خود را سی وپنج درصد جمعیت کُل کشور میدانند، اگر سخاوت کنیم و سی درصد پشتونهارا بپذریم، سه جامعه برادر صد درصد نفوس اجتماعی را میسازند. در این صورت تاجیکان ودیگران در کجا قرار دارند؟ معضل این انکارها در ایالتهای فدرال بر پایه واقعیت های تاریخی وموجود، مواردی نیستند که پیشمرگان فدرالی ما بتوانند آن را حل کنند واز تنش وبرخوردهای اجتماعی وقومی جلوگیری کنند . با جمع بندی تجربه ی تاریخی یک سدۀ اخیر، چگونه این دوستان باور دارند که جنگ قومی میان غیر پشتتونها در شمال وجنوب در ایالتهای فدرال جغرافیایی از سرگرفته نمیشود؟ (ادامه دارد)