خبر و دیدگاه
فیلنامه صلح خلیل زاد
بخش اول
مردم با پشت سر گذاشتن چندین دهه جنگ های خونین که بیشتر برای اهداف دیگران جنگیدند وکمتر برای خود، به صلحی نیاز دارند، که بتواند به آزادی، برابری، برادری در میان مردم، ختم جنگ های نیابتی کشور های منطقه وقدرتهای جهانی در میدان افغانستان منجر شود. در وضعیت کنونی صلح بیشتر از نان و آب وهوا برای مردم ما اولویت دارد. هیچ انسانی در کشور مخالف صلح نیست، الی اینکه برخی حلقه های مافیای سیاسی، اقتصادی، قدرت پرستان و دشمنان مردم منافع خود را در ادامه ای جنگ می بینند و یا گروه هایی اجیری که به نیابت از دیگران جنگ را تا زمان تامین منافع باداران بیرونی شان به پیش خواهند برد. مردم در مجموع به هر تبار، زبان، قوم و فرهنگی که متعلق میباشند، صلح میخواهند؛ اما کدام صلح؟ صلحی که منافع تمام گروه های قومی، اجتماعی، فرهنگی وتباری را تامین کند؛ صلحی که به کشور آزادی، عدالت سیاسی و ملی برای مردم بیاورد؛ زمینه مشارکت همه ای مردم را در تعیین سرنوشت ملی وسیاسی شان به رسمیت بشناسد؛ روند تشکل دولت ـ ملت وپروسه های ملی را از بستر قومی بیرون بکشد و به ایجاد فضای همبستگی در میان همۀ باشندگان کشور کمک کند. مردم هزینه وقربانی زیادی را برای برقراری عدالت، پیروز شدن روندهای دموکراتیک، رسیدن به مشارکت عادلانه در قدرت و… داده اند و اگر پس از این همه قتل عام ها، سرکوب ها واز دست دادن همه هستی شان از پروسه صلح دست خالی برگردند وبازهم همان روال مسلط گذشته استحاله شدن در یک قوم زیر نام صلح برآنان تحمیل شود، جوامع واقوام برادر به هیچ صلحی نخواهند رسید، جز اینکه برای جنگ دیگری برنامه ریزی شود.
با دریغ ودرد نسبت عدم حضور پرقدرت سیاسی نیروهای میهن دوست وملی درکشور از یکسو و ناتوانی احزاب سیاسی ـ قومی، در بسیج سیاسی مردم برای ایجاد یک صلح عادلانه از جانب دیگر، اینبار نیزمعماران صلح! همان هایی میاشند، که در چهاردهه پسین برای مردم ما حمام خون ساخته و نقش خود را برای سلب آزادی، تحمیل جنگ و گرفتن حق حاکمیت از مردم در راستای منافع منطقه یی امریکا بدرستی ایفا کرده اند. مهندس صلح آقای خلیل زاد است، که جنگ دیگر را در قالب صلح به مردم تحویل میدهد. خلیل زادی که در کنفرانس بن همه روند های دولت و ملت سازی را در جویچه های تنگ تباری و انحصار قدرت قومی برد و به جای ایجاد یک حاکمیت ملی متعلق به همه مردم، الیگارشی سیاسی ـ قومی را زیر نام حاکمیت گرد آورد. طالبان نیکتایی دار و یا همان حکومت سایه طالبان را در پهره بدلی قدرت از سوی قدرتهای خارجی و به ویژه امریکا بر مردم تحمیل کرد. اجیران ریشوی پاکستانی را با حمایت امریکا ودولتوارۀ دست نشانده ای کابل برای دور دیگر راه اندازی جنگها به عنوان ذخیره ای ارتش پاکستان وبرای سرکوبهای نیابتی بعدی در پستوخانه های آی.اس.آی. جابجا کرد. برای دور زدن پروسه های دموکراتیک در شکل گیری قدرت سیاسی و سپردن حق حاکمیت به مردم، چند تا تیکه دار قومی از غیر پشتونها را برای نمایش ملی وهمه شمول بودن قدرت وابسته ای امریکا در خدمت حاکمیت قومی قرار داد ونامش را گذاشتند « دموکراسی افغانی».
در پهره بدلی مهره هایی قدرت قومی وقبیله یی این بار آقای خلیل زاد میخواهد حکومت طالبان نیکتایی دار را به طالبان بی نیکتایی تعویض کند و این همه قیل وقال، جلسه، هیاهوی، تشریفات دپلوماتیک وتبلیغات کر کننده در واقع برای هیچ! در حالیکه در پشت پرده نسخۀ اصلی صلح! در دست خلیلزاد، سی.آی.آی. وآی.اس.آی.است وهمه ی تصامیم در غیاب مردم گرفته شده است. در روند پادشاه گردشی و پادشاه سازی های قبیله یی توسط قدرتهای استعماری و ذیدخل در مساله افغانستان، این بار قرعه به نام طالبان کشیده شده است وباز چند تن از تیکه داران قومی غیر پشتون را برای فیشن ملی بودن امارت اسلامی در خدمت طالبان قرار خواهند داد. آقای خلیل زاد با توافق قبلی با طالبان چنان سناریویی برای مذاکرات « بین الافغانی» ساخته است، که هرگونه چانه زنی برای تشکیل حاکمیت با قاعده ای وسیع اجتماعی پسا جنگ ویک توافق سیاسی عادلانه را ناممکن میسازد. درین خیمه شب بازی صلح! اگر طالبان از طریق سیاسی پیروز نشدند، پیروزی نظامی آنها به گونه ای تضمین شده رقم خواهد خورد؛ زیرا رژیم فاشیستی احمدزی که با کودتای انتخاباتی بر مردم تحمیل شده است، از هیچ ظرفیتی برای دفاع از کشور ومردم برخوردار نیست و با برداشته شدن کمک نظامی امریکا، فرومی پاشد. جو اختناق قومی، تباری وفرهنگی را طوری توسط احمدزی به وجود آورده اند، که برای غیر پشتونها وحتی پشتونهای ملی گرا ومیهن دوست هیچ تفاوتی میان احمدزی و طالبان وجود ندارد وهردو سروته یک کرباس میباشند. هرکدام پیروز شود، در نحوه ساختار قدرت، مشارکت ملی، باز شدن فضای سیاسی به سوی گرایشهای دموکراتیک تغییری رخ نخواهد داد. خلیل زاد در این حکومت سازیها اضافه بر آنکه تابوهای قبیله یی رادر برآیند صلح بر سینه مردم خواهد کوبید، مردم باز همان روند مسلط تاریخ خونین استبداد سیاسی ـ قومی را از سر تجربه خواهند کرد و در ملت ـ دولت سازی خلیل زاد یکی بادار و دیگران نوکر وچاکر دم دست حاکمیت یک قومی رده بندی خواهند شد.
خلیلزاد به عنوان بازیگر قدرت در دهه های اخیر، خود نیز دنبال سود جویی شخصی بوده و به نان ونوایی رسیده است و امروز یکی از میلیونر هایی است، که از جنگ در افغانستان فربه شده اند. اینبار هم او از طالبان قول شریک بودن در چپاول معادن افغانستان، تجارت مواد مخدر و داد وستد در نفت وگاز اسیای میانه را به بازارهای جهانی از راه افغانستان گرفته است.
یک الویت دیگر خلیلزاد برای بر گشتاندن طالبان به قدرت و استفاده ابزاری از آنها برای تعویض رژیم در ایران است. امریکایی ها در خاور میانه اتحادی را از اسرائیل تا عربستان بر ضد ایران شکل دادند و جان بولتن مشاور امنیت ملی پیشین امریکا حتی میخواست با جنگ مانند عراق رژیم ایران را براندازد و اما این فیلنامه اندکی به بعد موکول شد. شاید هم تا معلوم شدن سرنوشت ترامپ در انتخابات دوره ای ریاست جمهوری. حال این اتحاد توسط خلیل زاد از شرق توسط اجیران جنگی طالب تکمیل خواهد شد، تا ایران در محاصرۀ کامل چند سویه قرار بگیرد. اظهارات خلیل زاد در کانگره ای امریکا پرده از این تبانی برداشت و اینکه طالبان بدون تسلیم دهی قدرت به آنان اتش بس نخواهند کرد، بخشهایی اساسی اهداف صلح خلیل زاد را نشان میدهد.( ادامه دارد)