انعطاف پذیری های شرم آلود و انزوای زبونانۀ پاکستان در برابر هند
انعطاف پذیری های پاکستان در برابر هند مقطعی و خاک افکندن به چشم جهانیان است.
پاکستان، آبیناندان وارتامان، خلبان هندی را پس از دو روز اسارت آزاد کرد. افرادی از نیروی هوایی هند برای تحویل گرفتن این خلبان به منطقه مرزی در پنجاب رفته بودند. پاکستان جنگنده این خلبان را در کشمیر تحت کنترل این کشور هدف قرار داده و او را به اسارت گرفته بود. دقایقی پیش از آزادی، تلویزیون پاکستان این خلبان را درحالی نشان داد که از ارتش پاکستان تقدیر میکرد. در صحبتهایی که به نظر میرسید تقطیع شده، خلبان هندی در تلویزیون پاکستان توضیح داد چطور سربازان پاکستانی او را بعد از سقوط هواپیمایش از دست مردم خشمگین محلی نجات دادهاند. آبیناندان وارتامان به تلویزیون پاکستان ارتش این کشور را حرفه یی خواند و گفت آنان از او به خوبی محافظت کردهاند. در پی بازگشت آقای وارتامان به هند، نراندرا مودی، نخست وزیر هند گفت کشور به شجاعت مثالزدنی” او افتخار میکند.
این خلبان در هنگام حمله بر اردوگاهء تروریستان در کشمیر پاکستان پس از سرنگونی جنگندۀ خویش اسیر گردیده بود. هدف این حمله جابه از مربوطاط بالاکوت و مانسره است. محلی که مدرسۀ تروریست پروری زیر سرپرستی مسعود اظهر رهبر گروهک جیش محمد و یوسف اظهر ملقب به استاد غوری است که در زمان حکومت طالبان در قندهار می زیست. عمران خان، نخست وزیر پاکستان، روز گذشته به پارلمان این کشور گفت که به نشانه صلح این خلبان را آزاد میکند. نخست وزیر پاکستان، به دستور نظامیان این کشور در حالی به گونهء خیلی زبونانه حاضر به انعطاف در برابر پاکستان شد که پس از این حمله اعلان کرد که به نیرو های نظامی کشورش دستور داده که برای پاسخ گفتن به حملهء هند از هر لحاظ آماده گی داشته باشند؛ اما واکنش تمامی کشور های جهان به شمول چین و امریکا مبنی بر برحق دانستن حملهء هند بر مراکز تروریستان جیش محمد در کشمیر پاکستان، چنان نظامیان پاکستان را شرمسار کرد و تشت رسوایی آنان را از بام به زیر افگند که جز متوسل شدن به انعطاف شرمسارانه در برابر هند چارۀ دیگری نداشتند. هرچند با توجه به نیرنگ های شبکۀ جهنمی آی اس آی هنوز زود است که این انعطاف پذیری پاکستان را جدی و غیر قابل برگشت تلقی کرد؛ زیرا که شبکۀ شیطانی اهداف پلیدی را در سطح منطقه و جهان دنبال می کند که به ساده گی نمی توان، روی این نرمشش دست آری نهاد و خطر آن می رود که در عقب آن حملۀ دیگری نهفته باشد و از این نرمش به مثابۀ خاک افگندن در چشمان جهانیان، بحیث رو پوش آن استفاده شود؛ زیرا این نرمش پاکستان پس از واکنش هایی انجام شد که تمامی کشور ها به شمول چین از پاکستان خواستند تا اردوگاه های تروریستان را در خاک خود ببندد و به تروریست پروری خود نقطهء پایان بگذارد. این حرف در واقع مشت محکمی بر دهن نظامیان پاکستان بود که دلالت بر حقانیت هند نمود و منجر به تجرید بی پیشینهء پاکستان شد. این واکنش ها پاکستان را در واقع بحیث یگانه کشور تروریست پرور در جهان معرفی کرد و در ضمن موید سازماندهی و ارسال تروریستان از سوی پاکستان به کشور های افغانستان، هند و ایران می باشد. سفیر امریکا در هند و حتا چین خلاف انتظار پاکستان، از این کشور خواستند که تروریستان را در خاک خود جای ندهد. واکنش های منفی کشور ها همراه با تنبیه و از سویی هم عذاب وجدانی یی که زمامداران ملکی و نظامی پاکستان در رابطه به تروریست پروری شان احساس می کردند. این همه دست به دست هم داد و سبب شد تا خود را منزوی تر از هر زمانی احساس کنند. از سوی دیگر دعوت وزیر خارجهء هند در کنفرانس اسلامی بحیث ناظر و اشتراک او در این نشست و استقبال گرم اعضای کنفرانس از وی در واقع لگد محکم دیگر بر پوز نظامیان پاکستان بود که نشان دهنده واکنش مثبت اعضای کنفرانس اسلامی در برابر پاکستان و محکوم کردن آن بود که بر زبونی و شرمساری پاکستان افزود که اجتناب اسلام آباد از اشتراک در کنفرانس اسلامی نمی تواند چیزی از خجالت زده گی اش کم کند.
وزیران امور خارجۀ کشور های عضو سازمان همکاری های اسلامی روز دهم حوت گردهمایی داشتند که نخست وزیر هند نیز بحیث ناظر در آن شرکت کرد. هند به دلیل اکثریت مسلمانش از سال ها قبل خواهان عضویت در آن شده بود که عربستان بنا بر مخالفت پاکستان به آن پاسخ مثبت نگفته بود؛ اما این بار خانم شسما وزیر امور خارجۀ هند مورد استقبال گرم اعضای کنفرانس یادشده قرار گرفت. وی در سخنرانی خود در این کنفرانس پاکستان را به دلیل تروریست پروری اش به شدت مورد انتقاد قرار داد؛ اما قریشی وزیر امور خارجۀ پاکستان به دلیل اشتراک هند از شرکت در نشست ابوظبی خودداری کرد و شاید هم به دلیل آن بوده که در برابر اتهامات وارده از سوی وزیر امور خارجۀ هند پاسخ نداشت و ممکن هم نظامیان پاکستان برایش اجازه ندادند. وی هم با اشتراک نکردن سکوت را بر واکش ترجیح داد. معلوم است که اشتراک هند در نشست ابوظبی و عدم اشتراک نمایندۀ پاکستان شکست بزرگی بر دیپلوماسی پاکستان به حساب می رود. احتمال دارد که سفر ولیعهد عربستان به هند و چین و واکنش های جهانی در رابطه به حمله های تروریستی تروریستان بر هند سبب شد که عرب ها وادار به پذیرش هند به حیث عضو سازمان کنفرانس اسلامی به مثابۀ مشتی کوبنده بر دهن اسلام آباد گردیدند. امید است که کنفرانس اسلامی به این بسنده نکند و پاکستان را بیشتر از این تحت فشار قرار بدهند تا لانه های تروریستی در خاک خود را ببندد و برای پاکستان بفهمانند که در غیر این صورت کمک های اقتصادی شان را بر روی وی می بندند. افزون بر این گفته می توان که تماس های رئیس ارتش پاکستان با مقام های بریتانیا، آسترالیا و شماری کشور های دیگر که وی در آخرین تماس هایش با مقام های یاد شده خواهان حل مسالمت آمیز تنش های کشورش با هندوستان شده است که این خود نمایانگر شکست و ذلت حکومت تروریست پرور پاکستان است. این نمایانگر این است که نظامیان پاکستان بیش از هر زمانی خود را در بازی های تروریستی ناتوان و بازنده یافته اند. از سویی هم از این ذلت پول های عربستان سعودی که به هدف شیطنت با ایران و تروریست پروری به پاکستان زیر نام قرار داد های اقتصادی به گونهء غیرمشروط وعده شده، هرگز چیزی کم نمی کند.
این نرمش نظامیان پاکستان در واقع هشداری است برای تمامی گروه های تروریستی که در قاموس بازی های استخباراتی بدتر از حوزۀ سیاست دوست دایمی و دشمن دایمی وجود ندارد. در این بازی ها همیشه کفۀ ترازو به سود طرفی سنگینی می کند که شاهین ترازو یا مورال بازی را در دست دارد و بدون تردید بازنده آنانی اند که در این بازی ها نقش پنجا د رپنجا را ندارند که در اصل ابزار بازی اند. آشکار است که گروه های تروریستی فعال در پاکستان از جمله نخستین قربانیان این انعطاف خواهد بود. از سویی هم گروه های تروریستی باید دریافته باشند که اوضاع در سطح منطقه و جهان به سود آنان نیست. سرکوب داعش در سوریه و بسته شدن بار و بنۀ آنان از شرق میانه و گفت و گو های صلح میان مقام های امریکایی و طالبان در موجی از افزایش فشار ها بر پاکستان یگانه کشور حامی تروریزم در جهان و درضمن احتمال چرخش در سیاست های عربستان پس از افتضاح کشته شدن خاشقچی، نشانۀ یک سلسله تحولاتی است که در حاشیۀ کنار آمدن قسمی امریکا، روسیه و ترکیه در پیوند به نابودی داعش در شرق میانه، حکایت از تغییر اوضاع دست کم در شرایط موجود به ضرر گروه های تروریستی دارد. در این شکی نیست که حامیان تروریزم عقب نشینی مقطعی و تاکتیکی کنند و مانند سال ۲۰۰۱ میلادی تسلیم به شرایط حاکم شوند؛ اما هرچه باشد، اوضاع کنونی حکایت از آن دارد که تا رسیدن به فرصت بعدی، بیشترین خطر متوجۀ گروه های تروریستی است که در خط اول این ضرب قرار گرفته اند.
علل و عوامل زیادی در سطوح گوناگون چه در سطح داخل کشور ها، چه در سطح منطقه و چه در سطح جهان درحال حاضر دست به دست هم داده است که در کل گفته می توان، به سود گروه های تروریستی نیست و حتا گفته می توان که حداقل مرگ گنونی آنان را کلید می زند؛ اما این را نباید از یاد برد که جنگ های کنونی پهلو های پنهان و پیدای استخباراتی دارند و اما این جنگ ها بیشتر ریشۀ اقتصادی نیز دارند و برای حفظ منافع زود مدت و بیشتر دراز مدت طراحی می شوند. از این رو رونق یافتن تجارت بندر گوادر با حمایت هنگفت مالی چین در پاکستان و بندر چاه بهار با حمایت مالی هند در ایران نمی توانند، در تنش های تجارتی به مثابۀ رقبای منطقه یی، هم چنین جهانی و حمله های تروریستی در زاهدان و کشمیر و افغانستان بی تاثیر باشند. در این میان آنچه آشکار است، این که این دو پروژه بدون تفاهم با امریکا ساخته شده و منافع امریکا در آن کلید نمی خورد، از جمله کلان ترین مسآله است. از نظر امریکا، هرساختار سیاسی و اقتصادی که بدون نظر و دخالت امریکا در هر گوشه یی از جهان بوجود آید، با منافع ملی امریکا به نحوی در تصادم است و در نظم راهبردی جهانی امریکا به آن دشمن گفته می شود. هرچند این دو بندر در سطح منطقه یی هم بی چالش نیست و اما دور ماندن این دو بندر از تیر رس منافع امریکا خود چالشی است که امریکا نمی تواند، در پیوند به آن بی تفاوت باشد. بنا بر این حمله های انتحاری در زاهدان ایران و کشمیر هند و حتا شورابک افغانستان حمله های سازمان یافته یی اند که هدفش نشانه زدن های مشخص است که در یک دست آن تروریزم و در دست دیگر آن دامن زدن به منازعات منطقه یی است که امریکا علاقمند آن است. هرگاه کشورهای منطقه این بویژه هند، ایران، پاکستا، چین و روسیه از سر این مسایل سطحی بروند و بازی های پیدا و پنهان استخباراتی را در این زمینه های دست کم بگیرند. در این صورت همه چیز برضد آنان رقم می خورد. آنهم در صورتی که امریکا میل خروج از افغانستان را داشته باشد، هیچگاهی نمی تواند، نسبت به قضایای این منطقه بی تفاوت باشد و طبیعی است که دنبال زرع هسته های جدید تشنج و تقویت غیر مستقیم تنش های قبلی است. هدف از تلاش های ترامپ برای کشاندن کوریای شمالی به محور دوستی امریکا خود تلاشی است، برای “چندک سیاسی” گرفتن چین . از همین رو است که روسیه و چین بیشتر از سایر کشور های منطقه نگران افزایش تنش ها میان هند و پاکستان اند. چنانکه چین و روسیه با درک این مسأله و با توجه به اهمیت ویژه هند وپاکستان، دست به ابتکار سیاسی زدند و به گونۀ فوری زمینه گفتگو با وزیر خارجه هند را سازماندهی کردند. هدف از این گفت و گو ها در واقع پیش گیری از حوادث خونین در منطقه است که در پشت آن نفع مافیایی اسلحه و مافیای سیاسی امریکا قرار دارد. این در حالی است که نفوذ کشور های دیگر در شبکه های استخباراتی کشور های منطقه از همه بیشتر مایۀ نگرانی است که با حتا به گونۀ نظام های سایه با حادثه آفرینی ها می خواهند خلاف منافع کشور های شان، اوضاع را به سود قدرت های شیطانی رقم بزنند که در کل منافع ملی کشور های منطقه را به خطر رو به رو می سازند. با تاسف که آی اس آی پاکستان یکی از همان شبکه های جهنمی و چند پهلو و وابسته به مافیای جهانی است که غیر قابل مهار است.
روی هم رفته باز هم یک سلسله انکشافات داخلی در سطح کشور های منطقه و جهان و احتمال تغییر در سیاست گذاری های منطقه یی و جهانی با توجه به دشواری های اقتصادی آنان پیش بینی می کند که در نتیجۀ ضربه وارد شدن بر آنان در مبارزه با تروریزم، سبب شده تا رویارویی های سیاسی، اقتصادی و تروریستی شان را در سطوح گوناگون از تنش و رقابت های دشوار به سازش و برگشت به سیاست های واقعی تر و متوازن تر و متعادل تر تغییر بدهند.
حال زمان آن رسیده است، در صورتی که طالبان اراده برای صلح دارند، هرچه زودتر راهء خود را از پاکستان بدنام جدا کنند تا از بدنامی های بیشتر درامان بمانند تا با ترک رویکرد تروریستی و برای سمت و سو پیدا کردن بحیث یک حزب سیاسی توانایی و ظرفیت پیدا کنند. در غیر این صورت باید بدانند که پاکستان عنقریب برای اعاده حیثیت از دست رفتهء خود ممکن تمامی تروریستان را قربانی کند. ابراز رضایت مقام های امریکایی از نتیجۀ گفت و گو های دوحه به هر ترتیبی که باشید، نشاندهندۀ یک تحول در حال وقوع است. هرچند نتیجۀ گفت و گو ها به گونۀ کامل افشا نشده است و اما آنچه از خوشنودی مقام های امریکایی فهمیده می شود، حکایت از یک تحول دارد، این که تحول به سود کی است و به نفع کی و در این تحول آیا قرعۀ خوش بختی به سود مردم افغانستان زده می شود یا خیر؛ اما از ارادۀ جدی و برگشت ناپذیرامریکا برای رسییدن به صلح سخن می گوید. چنانکه سفیر امریکا در آخرین اظهارات خود پیشرفت ها در نشست دوحه را ستود و گفت که هیچ وقت چنین پیشرفت چشمگیر در گفت و گو ها را شاهد نبوده اند. این که این گفت و گو ها بدون حضور کابل معنای تسلیمی افغانستان به طالبان را دارد یا خیر، یک طرف قضیه است و اما این که برنده یا بازندۀ این بازی کی خواهد بود، این یک طرف دیگر مسأله است؛ اما آنچه مسلم است، این که احتمال زیاد دارد، در این بده و بستان بازنده تر مردم افغانستان باشند. این در حالی است که بخش اول پنجمین دور مذاکرات رسمی نمایندهگان امریکا و گروه طالبان روز دوشنبه، ششم حوت، در دوحه پایتخت قطر آغاز شد و تا پایان روز چهارشنبه، نهم حوت ادامه یافت. بخش دوم این دور گفتوگوها پس از دو روز مشورت، شنبه، یازدهم حوت از سر گرفته میشود. این نخستین بار است که دو طرف با چنین هیأتی بلندپایه و با صلاحیت وارد گفتوگو شدهاند. همچنان حضور ملاعبدالغنی برادر، معاون سیاسی گروه طالبان و نمایندهگانی از وزارت خارجه، دفاع، سازمان اطلاعاتی (سیآیای) و کاخ سفید ایالات متحده امریکا این نشست را نسبت به چهار دور دیدار پیشین متمایز ساخته است. از سویی هم زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا روز پنجشنبه، نهم حوت یک بار دیگر در صفحه توییترش نوشته است که، در کنار ادامه گفتوگوهای قطر، کار روی ایجاد یک هیأت مذاکرهکننده ملی و فراگیر در کابل نیز جریان دارد تا در گفتوگوهای بینالافغانی با طالبان شرکت کنند.
هر طوری که باشد، از انکشافات حوادث در داخل کشور ها و در سطح منطقه و جهان به سمت وسویی در حال حرکت است که در آخرین تحلیل قرعۀ آن برضد تروریزم زده شده و ناقوس تروریزم زدایی در منطقه به صدا درآمده است. پاکستان ناگزیر است تا خود را با این جریان هماهنگ بسازد و در غیر این صورت حرکت کردن خلاف توفان، نابودی و تباهی بیشتر پاکستان را در پی دارد. حال بر پاکستان است تا سیاست های تروریست پروری را کنار گذاشته و با بستن پناه گاه های تروریستی روابط دوستانه را با افغانستان برقرار کند. در غیر این صورت اسلام آباد منتظر بماند که امروز اگر در نتیجۀ سیاست های تروریست پرورانه اش بیرق هند در سازمان کنفرانس های اسلامی به اهتزاز درآمد و زود است که پرچم هند در محل هایی به اهتزاز آید که به بهای بدترین شکست سیاسی بر اسلام آباد تمام شود و پاکستان بحیث کشور منفور در سطح منطقه و جهان آشکار شود.