افغانستان در منجلاب فساد، مافیا و استراتیژی
هشت سال است که از بیرون استراتیژی وارد میشود و از درون فساد تولید میشود. و درکنار آن طالبان از شدت ظهور فساد و مافیای دولتی و خانواده گی دو باره جان میگیرند.
گذشت هشت سال نشان داد هم جامعه جهانی و هم دولت افغانستان فرصت های بی شماری را ازدست دادند. گذشت هشت سال ابهام در سیاست های آمریکا, مردم افغانستان را بیشتر و بیشتر دچار یاس و سرخورده گی نموده است.
این ابهامات ناشی میشود از دو چیز و آن اینکه یا آمریکا تعریف مشخصی ازطالب و جنگ در افغانستان ندارد و یا اینکه دنبال اهداف دراز مدتی است که در آن فقط نفع خود شان نهفته است نه نفع افغانستان؟
آمریکای ها و دولت اقای کرزی از مخالفین, و جنگی که در افغانستان جریان دارد تعریف درستی ندارند. آمریکایی ها در طول هشت سال دنبال منافع خود بودند بدون آنکه دست درازی های همسایگان به ویژه پاکستان را در افعانستان مدنظر گرفته باشند. آنها واقعا مردم افغانستان را کنار گذاشتند و وارد معامله با دولتی شدند که از سرو صورتش فساد میبارد . دولتی که در ابتدای کار بی عملی و بی برنامه گی هایش هویدا بود. نقطه اساسی این است که نه غرب و نه نظام کرزی تعریف درست از دشمن و تعهد لازم در مبارزه با تروریسم داشته اند.
اگر واقعا آمریکایی ها از بی کفایتی و بی عملی های این دولت فاسد قبلا جلوگیری میکردند , امروز نیازی دیده نمیشود که مشق و تمرین استراتیژی میکردند و هر شش ماه برای ما استراتیژی میساختند.
من شخصا نمی دانم که از دیدگاه نظام کرزی طالب ها دشمن مردم اند یا برادان آزرده خاطر؟
تقریبا همیشه از بلند گوهای دولتی گفته شد که , طالب ها برادان ما اند , فرزندان مردم ما استند , و پاره ای اختلافات ناچیزی که موجود است با برگزاری جرگه های عنعنوی و منطقوی قابل است.
ولی زمانیکه در اثر یک حمله انتحاری این برادران آزرده خاطر ده ها تن به خاک و خون کشید ه میشوند, بلافاصله طالب دشمن مردم خطاب میشود و ترورست خوانده میشود. این نوع سیاست های قبیلوی و ضد ملی چنان دشمن را چاق ساخته که هیج ارزشی به نظام کرزی نمی دهند. این سیاست های مقطعی, قبیله ای, و ضد ملی از آنجا ناشی میشو د یک تعداد طالب های نکتای دار با ریش های تراشیده در کنار کرزی حلقه زده اند و علنی از سیاست های طالب های ریش دار, حمایت میکنند.
روزیکه کرزی سوگند وفاداری یاد میکرد , از طالبان دعوت به همکاری و مشارکت در قدرت نمود. در حالیکه خود به خوبی آگاه بود که روز بعد پیشنهاداتش توسط طالبان رد میشود. جالب و خنده آور این است که دولتی که شش ماه ضرب العجل برایش تعین میشود و غربی ها شخص اول مملکت را فرد نالایق خطاب میکنند ودها طعن, بد وزشت برایش میگوید چگونه ممکن است دشمن قدرتمندی ما نند طالب در قدرت با وی شریک شود؟
طالب ها مطلقا یک حرکت قومی و قبیلوی اند که با رو پوش مذهب ملمع شده اند. آنها کسانی اند که سلطله مطلقه قوی میخواهند و با ارزش های جهان امروز کاملا بیگانه وسرستیز دارند.
و در همین حا ل رگه های این حرکت قومی در کنار کرزی با روپوش دموکراسی بسیار روشن است.
طالب های نکتایی دار قدرت سیاسی را دردست دارند و طالبان ریش دار امور نظامی را پیش میبرند. در این میان غرب با نا آگاهی های زیاد که خود حالا بدان اعتراف میکنند دچار یک سرخوردگی محض شده است و حالا درک کرده که زمان وقایه گذشته و اکنون زمان تداوی است.
در ابتدا اگر فکر درستی در قبال بقایای طالب ها به هر نحوی یا مذاکره و یا مبارزه موجود میبود ,سرنوشت کشور به این رسوایی ها و بدنامی ها نمی انجامید.
فکر نادرست و عدم برنامه جامع از سوی غربی ها و بی کفایتی های نظام کرزی طالبان را از برف فراق به خورشید عراق برد و دوباره آنها را زنده ساخت.
اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق
و این مسله واضح است که تداوی زمانگیر است و ممکن است به مرگ مریض هم منجرشود.
فعلا ما یک نظام بسیار ضعیف و مطیع را با خود دارم که نه مشروعیت قانونی دارد و نه حمایت مردمی . و بنا بر ناگزیری فوق العاده غرب به ویژه آمریکا دوباره بالای مردم تحمیل شد.
همان گونه که در بالا به طور فشرده یاد شد عدم فهم درست از وضعت کشور و منطقه ,عدم نظارت دقیق از پول های سرازیر شده درکشور و فقدان یک نظام متعهد و با برنامه در داخل , وخیم تر شدن اوضاع سیاسی نظامی کشور و زیر سوال رفتن حضور غرب بدون دست آورد های ملموس , هم مردم افغانستان را دچار یاس و سرخورده گی نموده و هم مردم غرب را.
حالا که غرب آنگونه که خود میگویند دچار اشتباهاتی شده اند که جبران آن در شرایط کنونی مشکل زا شده است. باید متواتر استراتیژی بسازد .
این تغیر متواتر استراتیژی نشان میدهد که غرب در برقراری امنیت ناکام بوده است و این رویکرد های تازه در استراتیژی نشان این است که غرب اشتباهات فاحشی را دچارشده که این اشتباهات متواتر غرب باعث جان گرفتن نیروهای طالبان شده است.
فساد اداری سازمان یافته، انواع مافیا و ده ها معظله دگر از دست آورد های حضور جامعه جهانی و نظام قبیلوی و فاشستی کرزی است که بزرگترین ضربه را بر پیکر کشور وارد نموده است.
در برنامه گفتمان مورخ 11/12/2009 تلویزیون طلوع اوج فساد و حضور مافیای زمین چنان آفتابی و آشکار شد که هر انسان باید به حال خود و حال مردم خود بگرید.
اکثر یت نماینده گان هردو مجلس در تبانی با قوه اجراییه که آقای کرزی در راس آن است بزرگترین فساد پیشه گان و مافیای زمین اند.
زمانی که سه قوه یک دولت آغشته به فساد باشد و مافیای زمین هم همین سه قوه مفسد باشند , پس کی با فساد مبارزه کند؟ آیا شعار مبارزه با فساد یک ریشخند و تمسخر به مردم کشور نیست؟
حال در این نظام فاسد مافیا پرور, تغیر استراتیژی آن هم در حد یک حرکت نظامی محض چه دست آورد و چه نتیجه ای به ارمغان خواهد آورد؟