خبر و دیدگاه

هیاهوی فتنه انگیز

من در رسانه های مجازی یکسلسله هیاهو زیر نام حادثه افشار را میشنوم. حیران میمانم ، در افغانستان حادثات و اتفاقات زیادی بمراتب غم انگیز تر ازجنگ میان دوپسته نظامی (پوسته نظامی افشار مربوط حزب وحدت اسلامی و پوسته بالای کوه علی آباد مربوط دولت اسلامی) روی داده است. ولی نسبت به همه رویدات های وحشتناک غوغای حادثه افشار زیاد بگوش میرسد. این غوغای فتنه انگیز را به دو دلیل فتنه انگیزان براه انداخته اند:
۱_ فتنه انگیزان و دشمنان سعادت و ترقی افغانستان برای دامن زدن به نفاق میان برادران ملیت تاجک و ملیت هزاره این هیاهو را براه انداخته اند، تا ازان ماهی بگیرند. طوریکه من چند بار از دهان خائن ملی و فساد پیشه و تقلبکار بدنام اشرف غنی شنیده بودم.
۲_ یکتعداد از عقل باخته گان و قوم فروشان مربوط ملیت برادر هزاره که میخواهند به اینطریق ملت برادر هزاره را زیر رهبری خود بیاورند و یا از آنها بخاطر برآوردن اهداف شخصی شوم خود سواری بگیرند.
درست است جنگ میان پسته افشار و پوسته دولتی کوه علی آباد، یک پدیده ناموجه و دلخراش بوده و ثبت تاریخ میباشد. ولی یکدولت قانونی که مسئولیت تامین امنیت شهروندان را بدوش دارد ، بعد از بکار بردن تمام امکانات و تمام تلاشها و گذشتها که نتواند مشکل را حل نماید ناگذیر دست به قوای نظامی خود زده و مشکل بغاوت و شورش را حل می کند.
این قلم که در خیرخانه زندگی داشتم اکثر شبها صدای فیر مهمات نظامی میان پسته افشار و پسته کوه علی آباد خواب را از چشمان من ربوده بود. در همسایگی ما یکنفر از دولتی ها زندگی داشت همسایه ما که یک افسر نظامی متقاعد بود برایش به طعنه گفت که ” اوبرادر ! چه مصیبت است، ما از صدای فیر خواب نداریم، خواب چه که ما میترسیم که اگر حزب وحدت پسته کوه علی آباد را بشکند، به باغ بالا پائین شده و بعد به بادام باغ و فقط بجان ما در خیرخانه میرسد، حزب وحدت هم درهرجا که پایش رسیده آنجا را جاروب می کند. چرا یک کاری نمیکنید؟ اگر زور تان نمی رسید، ایلا کنید.” چار روز بعد همین نفر دولتی که عصر روز از وظیفه آمده بود و من و دگر وال صاحب استاد بودیم و روی زندگی و مشکلات زندگی خود صحبت داشتم به دگر وال همسایه ما گفت که برایت یک خوش خبری دارم، دولت تصمیم گرفته که بالای پوسته افشار عملیات نماید.
یکروز بعد آن که عملیات آغاز شد، ماهمه خوش بودیم که خوب شد از ترس و وحشتی که حزب وحدت در دل ما انداخته بود، رها شدیم. حالا شما تصور نمائید ما که مردمان بی غرض ساحه خیر خانه به این عملیات و راندن حزب وحدت از افشار خورسند بودیم. خود برحق بودن عملیات افشار را نشان میدهد. البته عملیات و جنگ تلفات و خرابی را در قبال دارد. ولی مسئول تمام این خرابی ها در یک دولت قانونی که از طرف تمام کشور های جهان برسمیت شناخته شده باشد، بدوش بغاوتگران می افتد. بغاوتگرانی که به تحریک و دالر های کشور همسایه ایران به بهانه ۲۵ فیصد کرسی های وزارت این شورش و بغاوت مسلحانه را براه انداخته بودند. حالا دیگر این حاجت به ثبوت ندارد که چون دولت ایران دستور نداده است. در برابر دولت غیر قانونی طالبان که یک فیصد وزارت را ندارند و علاوه بران ظلم و کوچهای اجباری هم بالای خلق زحمتکش برادر هزاره تحمیل شده است. همه خاموش اند که گویا همه چیز نورمال پیش میرود.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا