خبر و دیدگاه

جهانی شدن و بنیادگرایی اسلامی

 

چکیده:

      جهانی شدن به باور موافقان، یک حقیقت است نه انتخاب! یعنی دولت ملتها بازیگران غیر دولتی نمی توانند آن را منکر شود و یا از آن طفره بروند. جهانی شدن حتمن تأثیر خود را بر دولت ها و جریان های سیاسی و اجتماعی جهانیان می گذارد، اما این پدیده برای بعضی دولت ها و جوامع سیاسی سود رسانده است و بعضی ها را زیان رسانده است. در این میان جهانی شدن روی کشور های اسلامی به طور عام و به طور خاص بر جریان های اسلامی و بنیادگرایی اسلامی سایه افکنده است. پدیده های مانند مدرنیسم، سکولاریسم، دموکراسی و لیبرالیسم که در بطن جهانی شدن در کشور های اسلامی پیاده شده است بر مزاج اسلام گرایان رادیکال و تندرو ها خوش نمی خورد؛ برای همین جریان اسلام گرا گزینه های مبارزات مسلحانه را در برابر جهانی شدن انتخاب کرده اند. زیرا این گروه ها و جریان ها جهانی شدن را تهدیدی برای هنجار ها و ارزشهای دینی و اسلامی تلقی می کنند. 

مفاهیم کلیدی: جهانی شدن، بنیادگرایی اسلامی، جریان های اسلامی، مدرنیته، غرب گرایی، بازاندیشی دینی.

مقدمه: 

مفهوم و واژه جهانی شدن برای نخستین بار در سال ۱۹۶۰م، وارد فرهنگ لغات آکسفورد شد، بعد ها این مفهوم وارد ادبیات علوم سیاسی و روابط بین الملل شد.( سلیمی، دکتر حسین، نظریه های گوناگون در بارهٔ جهانی شدن، تهران، نشر سمت، ۱۳۹۶، ص ۵).  از آن دوران تا حالا از جهانی شدن تعابیر و تعریف های متعددی شده است. این جریان در هر کشوری مخالفان و موافقان خود را داشته است. موافقان و طرفداران جهانی شدن، این پدیده را پروسه طبیعی و حقیقی جهان می دانند که برای همگان یک فرصت است تا تمدن و فرهنگ، ارزشهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اندیشه شان را جهانی بسازند. از سوی هم در برابر آن، مخالفان جهانی شدن، آن را یک پروژه دولت های قدرتمند جهانی می داند که برای غارت منابع طبیعی و سرمایه های ملی کشور ضعیف و استعمار و استثمار جوامع از سوی قدرت های بزرگ می دانند.

 اما سوال اینجاست که جهانی شدن چیست؟ تعریفی که در فرهنگ علوم سیاسی آمده است، جهانی شدن را چنین تعریف می کند: جهانی شدن فرایندی است که دولت ها و ملت ها از طریق ارتباطات و پیام ها، مبادلات کالا ها، روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی با هم نزدیک می شوند و چنان که جهان را به یک دهکده مبدل می سازد. (آقابخشی، علی؛ افشاری راد، مینو، ۱۳۸۳، ص ۲۷۲). در تعریف دیگری آمده است که؛ جهانی شدن عبارت از فرایند فشردگی فزاینده زمان و فضا که به واسطه آن مردم دنیا کم و بیش و به صورت نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی ادغام می شوند. (محمدی، حیات الله، ۱۳۹۳، ص ۲۴). به باور من، جهانی شدن، فرایندی تأثیر گذار تحولات و ارتباطات (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تکنولوژیکی) جهان بر روی زندگی خصوصی و اجتماعی انسان ها است که انسان احساس میکنند خیلی با هم نزدیک هستند و خودشان از یک جهان بزرگ به یک دهکده می بینند. در تعریف دیگری جهانی شدن عبارت از؛ عدم ممانعت ارتباطات و روابط انسان با جهان بیرونی و احساس نزدیکی با جهانیان می باشد. در تعریف دیگری جهانی شدن عبارت از؛ فرایندی که دولت-ملتها بدون قید و شرطی با هم در همه زمینه ها روابط دارند و رفتار های شان تأثیر گذار و تأثیر پذیر می باشد.

۱. جهانی شدن چه تأثیری بر جریان های اسلامی داشته است؟

      جریان های اسلامی و اسلام گرایی بیشتر بر اساس ایده های آرمان گرایی در جوامع اسلامی عرض اندام کرده است. ایده آرمانی جریان های اسلام گرا بر سه محور استوار است؛ نخست، اتحاد امت واحده؛ دوم، ایجاد حکومت اسلامی جهانی؛ سوم، مبارزه (جهاد) با کفار اشغالگر که کشور های اسلامی را مستعمره ساخته بوده است. این را می توان در شأن جریانی به نام اخوان المسلمین که در سال ۱۹۲۲م توسط حسن البنا در مصر تهداب گذاری شد، دید. بعد از آن، جریان اخوان المسلمین بر افکار مسلمانان و نخبگان اسلامی تأثیر گذاشت، جریان های به سان جمعیت اسلامی و حزب اسلامی در افغانستان، جماعت اسلامی و جمعیت علما در شبه قاره هند و پاکستان امروزی، جریان حماس در فلسطین تأثیر پذیر از این جریان بوده است. نخستین دوره های مبارزه و رویا روی جریان های اسلام گرایی با آرا و اندیشه غربی، بعد از جنگ های صلیبی، که جهان غرب و اروپایی ها بر جوامع مسلمانان چیرگی پیدا کرد، دید. (سجادی، دکتر عبدالقیوم، ۱۳۹۳، ص ۱۸۱). این جریان ها نه تنها در برابر اشغال های نظامی غرب و اروپا مبارزه می کردند، بلکه جنگ های فکری-ایدئولوژیکی و روانی را نیز در برابر فرهنگ و هنجار های غربی و اروپایی در کشور های اسلامی راه انداختند، اما این جریان ها در جنگ های نرم (جنگ روانی و فکری) شکست خوردند، اما در جبهه جنگ سخت یا جنگ های مسلحانه و نظامی پیروزی های نسبی داشته اند. 

      جریان های اسلامی و اسلام گرایی همواره با پدیده ها و مفاهیم که بُعد و ظاهر غربی و اروپایی داشته اند نسبت به آن حساسیت نشان داده اند، جهانی شدن هم یکی از آن مفاهیم است که جریان های اسلامی، بخصوص اسلام سنتی و واپسگرا، آن را تهدید و خطری برای هنجار ها و ارزشهای دینی-اسلامی برای جوامع مسلمانان می پندارند. تأثیر جهانی شدن بر جهان اسلام، جریان های اسلام گرا را به دو دسته تقسیم کرده است: اسلام گریان سنتی یا واپس گرا و اسلام گرایان بازاندیش یا اسلام گریان تجددگرا می باشند. (امینی، دکتر سید حسین، ۱۳۹۸، ص ۱۶۰).

۱-۱. اسلام گرایان سنتی یا واپسگرایان: این جریان بیشتر در مجلس های سلفی و حنبلی و وهابیون دیده می شود که دشمنی سر سختی را ارزشها و پدیده های مدرنیته دارند و هر نوع مفاهیم، پدیده ها و هنجار های جدید را دسیسه های غربی و اروپایی می دانند و آن را تهدید برای جهان اسلام تلقی می کنند. آنها جهانی شدن را یک امر استعمار و برنامه اشغال کشور های اسلامی از سوی قدرت های بزرگ غربی و اروپایی می دانند. که البته با باور من، این نوع برداشت و دید نسبت به پدیده و مفهوم جهانی شدن بسیار سطحی و ساده لوحانه است.

۲-۱. اسلام گرایان بازاندیش یا تجددگرایان: این دسته از جریان های اسلامگرا با تحولات و جریان های جدیدی که در جهان اسلام رخ داده است، رشد کردند. اسلام گرایان تجدد گرا در واقع پدیده های به سان جهانی شدن، تکنالوژی، مدرنیسم و رسانه و… را یک فرصتی برای گسترش هنجار ها و ارزشهای اسلامی برای جهانیان می دانند. آنها به این باور هستند که از طریق فرایند جهانی شدن می توان اندیشه های اسلامی، هنجار ها و ارزشهای اسلامی را به جهانیان معرفی کرد. 

     دسته دوم این جریان، به این باور هستند که جهانی شدن در جهان اسلام در گذشته هم بوده است، اما دانشمندان و نخبگان نبودند که این مفاهیم و پدیده ها را تعریف و تئوریزه کنند. برای مثال بزرگترین موفقیت تاریخی اعراب مسلمان، جهانی شدن اسلام بود؛ در طی یک قرن دین اسلام به کشور های دور دست اندونزی و اسپانیا گسترش پیدا کرد. (راجی نصار، جمال، ترجمه، عرفانی، سید طاهر، ۱۳۹۲، ص ۱۶۱).  اسلامگرایان تجدد گرا دقیقاً منبع فکری شان همین مسئله است که جهانی شدن و پدیده های امثالهم که حتی پدیده های غربی و اروپای هم باشد می تواند در راستای اهداف دینی و اسلامی برای جهان مفید تمام شود.

۲. آیا اسلام و واپسگرایی در تعادل با مدرنیته و غرب گرایی قرار دارد و یا در تقابل است؟

      اینکه جهان غرب یک زمانی مهد تمدن، علم، عقل گرایی، اومانیسم، ایدئولوژی های جهان گشا، ظهور مدرنیسم و مدرنیته، صنعت و تکنالوژی امروزی بوده است، جای شکی نیست، از سوی دیگر، غرب در کارنامه های درخشان خود، لکه های ننگینی هم داشته و خیلی از کشمکشها و خونریزی های هولناکی در تاریخ بشر داشته است. این یک امری طبیعی بنظر می رسد، اسلام با ظهور خود هم این مراحل را طی کرده است، که یک اندازه این کشمکشها و جدال های دورنی تا حالی در جریان است که جانهای خیلی از بیگناه ها را می گیرد. سنت شرق که در کشور های آسیای مرکزی و خاورمیانه فعال هستند روزی تسلیم مدرنیته و غربی شدن خواهد شد، مانند فرهنگ های ژاپن و چین و هند، اما بنیادگرایی اسلامی که از بطن اسلام سیاسی تولد شد، و در کشور های ایران، افغانستان و خاورمیانه در تقابل و تضاد با مدرنیته و غربی شدن قرار گرفته است. (احمدی، علی عبدالله،۱۳۹۰، ص ۱۲۱). 

     با فروپاشی اتحاد شوروی و پایان حاکمیت کمونیسم، دانشمندان جهان اسلام، گفتند که جهان با بُن بست ایدئولوژیکی روبرو شده است. اما دانشمندان لیبرال دموکراسی، نظریه های “پایان تاریخ” از سوی فرانسس فکویاما، که از یک ایدئولوژی جدیدی سخن می گفتند، صحبت کردند، و لیبرال دموکراسی را قهرمان نبرد ایدئولوژیکی دانست و آنرا آخرین ایدئولوژی بشر دانست، که در سراسر جهان حاکمیت خواهد داشت. و یا نظریه “برخورد تمدن ها” که از سوی ساموئل هانتینگتن ارایه شد، مبنا بر اینکه تمدن های شرق و غرب جایگزین نبرد و برخورد ایدئولوژی های کمونیسم و لیبرالیسم در دوره های جنگ سرد شدند و در آینده های نزدیک با هم برخورد خواهد کرد. البته نظریه های پایان تاریخ و برخورد تمدنها، عاری از خلاء و واکنش های تند هم نبودند. نظریه برخورد تمدنها باعث شد که آمریکا و قدرت های غرب یک بار دیگر سیاست های خارجی شان را بازنگری کنند. نظریه پایان تاریخ را بعضی از دانشمندان شرق و غرب با چالش کشیدند و رقیب و دشمن سد راه آنرا اسلام سیاسی و بنیادگرایی اسلامی معرفی کردند.( هانتینگتون، سامئل، ترجمه، امیری، مجتبی، ۱۳۸۶، ص ۲۷-۷۷).

       منطقه خاورمیانه که مهد و زادگاه تمدن های بشری و ادیان الهی بوده است، امروزه ایستگاه رقابتها و برخورد اسلام و سنت در مقابل مدرنیته یا مدرنیسم و غرب گرایی شده است. ژاپن را ثروتش مدرنیته و غربی ساخت، اما در خاورمیانه می بینیم که ثروت موانع ایجاد کرده در مقابل مدرنیزه شدن و غربی شدن، زیرا ثروت هنگفت در خاورمیانه در انحصار بنیادگراهای اسلامی قرار گرفته است، و هر روز این ثروت برای تقویت گروه های تروریستی و بنیادگرایی اسلامی، که اندیشه های شان آبشخور جنگ سرد است، به مصرف می رسد. از سوی دیگر، ایران با ایدئولوژی اسلام انقلابی، می خواهد که این تضاد و تعادل را تبدیل به گفتمان در برابر غرب و شرق کند؛ نه برخورد تمدنها، بلکه گفتمان تمدن ها، که این هم یک ایده آرمانی و دور از حقیقت و منطق رئالیستی است. آن چه که اسلام را در برابر مدرنیته و غرب گرایی به تضعیف می کشاند، عبارت از کشمکشهای داخلی و مذهبی است، بخصوص رقابت های سیاسی بین ایران و عربستان سعودی و متحدان شان در منطقه و جهان است.

۳. جهانی شدن چه تأثیری بر تندروی و بنیادگرایی اسلامی داشته است؟

     جهانی شدن با خود مدرنیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم و دموکراسی و ده ها پدیده را از کشور های توسعه یافته و غربی-اروپایی به سراسر جهان آورده است، بخصوص در جهان اسلام، جریان ها و نهضت های رادیکال دینی-مذهبی و بنیادگرایی اسلامی در برابر آن به تندی واکنش نشان داده است و این واکنش ها را می توان در خاورمیانه و افغانستان دید. با  رویکرد روان شناختی و جامعه شناختی می توان آن را در پیدایش جریان های بنیادگرایی اسلامی به سان القاعده، داعش، بکوالحرام، الشباب و… می توان مشاهده کرد. متأسفانه تأثیر جهانی شدن گروه ها و جریان های تندروی و بنیادگرایی اسلامی منفی بوده است و جنگ و آشوب را در جوامع اسلامی شعله ور ساخته است.  

گروه داعش و جبهه النصره در عراق و سوریه، القاعده در تمام خاورمیانه و جریان های دیوبندی در پاکستان، بکوالحرام در آفریقا و گروه الشباب ابوسیاف در اندونزی؛ همه اینها ریشه شان در دو تحول آب می نوشد، نخست در سال های ۱۹۴۷م وقتی در فلسطین حکومت اسرائیل ایجاد شد، جریان های اسلام گرا بیشتر رشد کرد. دوم، در سال ۱۹۷۹م وقتی ارتش سرخ شوروی افغانستان را اشغال کردند، بیشتر از پیش این جریان های اسلامگرا و بنیاد گرایی در بین جامعه مسلمانان رشد کرد. به هزار ها مسلمانان تندرو که از بدنه های جریان اخوان المسلمین جدا شده بودند و یا رشد کرده بودند برای جهاد به افغانستان سرازیر شدند. 

نتیجه گیری:

     خب حالا جهانی شدن را چه فرایند طبیعی بدانیم و یا چه پروژه غربی ها و قدرت های بزرگ، امروزه این پدیده یک واقعیت تلخ و یا شیرین قرن ۲۱ است. به باور بعضی ها جهانی شدن یک کیک کلان است، که هر کسی به اندازه توان و تلاش خود از آن کیک استفاده می کنند. طبعاً دولت-ملت های قوی سهم بیشتری دارند و دولت-ملت های سهم کمتری، یا شاید کشور های جهان سوم اصلاً نتوانند از این کیک جهانی شدن سهم خودشان را بگیرند. به عبارت دیگر، جهانی شدن یک صحنه رقابتی است، و باید هر بازیگری، دولتی یا غیر دولتی، باید از این رقابت منفعت شان را ببرند. در جهانی شدن هم فرصت وجود دارد و هم چالش های خود اش را دارد. 

     امروزه و در شرایط حاضر جنگ، تهدیدات، تروریسم و بنیادگرایی مذهبی-دینی، بحران ها و چالش ها چنان نامرئی شده است که اصلاً درک و شناخت آن برای ما خیلی سخت و حتی در بعضی مواقع امکان پذیر نیست. علت عمده اش گسترش جهانی شدن است. این جهانی شدن کشور های جهان سوم و جهان اسلام را بیشتر آسیب زده است، زیرا در کشور های جهان سوم، جهانی شدن را برنامه و استراتژی استعمار گران فرض می کنند و در جهان اسلام، جهانی شدن را یک پدیده غربی و کفر زده می دانند که تهدیدی برای ارزشها و هنجاری های دینی و مذهبی تعبییر می کنند. امروزه جهانی شدن در جوامع اسلامی شکاف و دودستگی ایجاد کرده است؛ اسلام گرایان سنتی و واپسگرا، جهانی شدن را به عنوان تهدید و پروژه صلیبیون می دانند؛ اسلام گرایان دیگر اندیش یا بازاندیشان و تجددگرایان که خود شان را روشنفکران دینی می دانند، جهانی شدن را یک فرصت برای معرفی ارزشها و اندیشه های اسلامی برای جهانیان می دانند.

     اما آنچه مایه نگرانی است، تأثیر منفی جهانی شدن بر گروه های رادیکال و بنیادگرایان اسلامی است که بیشتر آتش جنگ و تروریسم را در جوامع اسلامی دامن میزند. بنیادگرایان و افراطیون خواسته یا ناخواسته در روند جهانی شدن برای دشمنان خود شان منفعت می رسانند. زیرا آنان درک نادرستی از جهانی شدن، مدرنیته و تجددگرایی و سایر مفاهیم دارند. آنها بیشتر تحت تأثیر احساسات و عواطف دینی و مذهبی خود شان قرار دارند و از عقلانیت سیاسی و دینی شان ضعیف است. این بازی طبیعی جهانی شدن است که وقتی فرصتها را شناسایی نتوانید، آن فرصت خود تبدیل به یک چالش و تهدید می شود.

منابع

۱. سلیمی، دکتر حسین، نظریه های گوناگون در بارهٔ جهانی شدن، تهران، نشر سمت، ۱۳۹۶.

۲. محمدی، حیات الله، تأثیر جهانی شدن بر فرهنگ در افغانستان، کابل، انتشارات فرهنگ، ۱۳۹۳.

۳. سجادی، دکتر عبدالقیوم، افغانستان و جهانی شدن، کابل، نشر دانشگاه خاتم النبیین(ص)، ۱۳۹۳.

۴. آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، نشر چاپار، ۱۳۸۳. 

۵. امینی، دکتر سید حسین، رویاروی اسلام با غرب، مشهد، انتشارات سبز، ۱۳۹۸.

۶. راجی نصار، جمال، جهانی شدن و تروریسم؛ مهاجرت، رویا ها و کابوس ها، ترجمه، عرفانی، سید طاهر، تهران، انتشارات عرفان، ۱۳۹۲.

۷. احمدی، علی عبدالله، اسلام و بنیاد گرایی اسلامی در خاورمیانه، تهران، نشر ابرار معاصر، ۱۳۹۰.

۸. هانتینگتون، سامئل، نظریه برخورد تمدن ها، ترجمه، امیری، مجتبی، تهران، نشر وزارت امور خارجه، ۱۳۸۶.

 

 

شمشاد عزیز کاظمی، پژوهشگر مطالعات سیاسی و امنیتی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا